تبیان، دستیار زندگی
ابزار شعر، هماره تیزبینی آدم ها را در احساس و تجربه های آنان سروده است، و میل و علاقه به یاد گرفتن را به مرزهای باروری رسانده است، و زندگی آدمیان را زنده و سرخوش نگاه داشته است. از میان ابزارهای آموزشی، این ابزار همواره در صدر نشسته است و هنوز هیچ چیز...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر، داستان، پژوهش

سه دلداده ی ازلی

شعر، داستان، پژوهش

شعر

ابزار شعر، هماره تیزبینی آدم ها را در احساس و تجربه های آنان سروده است، و میل و علاقه به یاد گرفتن را به مرزهای باروری رسانده است، و زندگی آدمیان را زنده و سرخوش نگاه داشته است. از میان ابزارهای آموزشی، این ابزار همواره در صدر نشسته است و هنوز هیچ چیز دیگر نتوانسته است فرمانروایی اش را تصرّف کند.

فریبندگی این ابزار، در هر درس و هر موضوعی، فریبایی ویژه داشته و هر سلیقه ای را سرخوش و سرشار کرده است. شوق و ذوق را برانگیخته تا یادگیرندگان با استعدادهای پوشیده و آشکار نشده ی خود آشنا شوند و آن ها را از نهان خانه ی توانایی ها و توانستن و خواستن ها بیرون بکشند. از همین رو، ابزار جادویی نام گرفته است.

شعر، همان کلام موزون، یا مظهر زیبایی کلام است. کلام موزون برآمده از طبیعت است.

طبیعت شعر می سراید. نغمه های پرندگان، ریزش باران، آوای حیوانات، وزش باد و مهرورزی های مادرانه، همه شعرند. آنچه اینان می سرایند با گوش دل آدم ها ارتباط برقرار می کنند و همان جا می نشینند.

نو اما کوتاه

داستان

داستان، همزاد شعر است. بی داستان زندگی معنی ندارد. هر انسانی مملو از داستان های زندگی است و زندگی را با داستان ها می گذراند.

ما هنوز نمی دانیم جانداران دیگر چگونه با داستان های زندگی خود زندگی می کنند. امّا، می توانیم با باز کردن دریچه های تفکر و احساسمان،داستان های زندگی حیوانات را هم بخوانیم. چنان که متفکران بزرگ و آفرینشگران زیردست، داستان های زندگی جانوران را با داستان های زندگی انسان های عجین کرده اند و می کنند.

هم داستان مهر ورزی های کبوتران و دیگر پرندگان را می گویند و می نویسند، و هم فعالیت ها و سخت کوشی ها و قهرمانی های زندگان جنگل را تعریف می کنند. جالب این است که داستان های دیگر موجودات زنده را درون مایه ی داستان های زندگی خویش می سازند. از ملایمت ها و عطوفت ها، از تلاش ها و ورزیدن ها، و حتی از شیوه های بودن و ماندن آنها غافل نمی مانند.

شعر، داستان، پژوهش

هر یاددادن و یادگرفتنی که اتفاق می افتد، «داستان» مربوط به خودش را دارد. هیچ کار و حرکتی از انسان ها نمی توانند تهی از داستان باشد. یادگیری های یادگیرندگان را از داستان های خانه و خانواده به یاد آوریم که پر از  قصه های جوراجورند و مدام بازگو می شوند. به شهر ها برویم، به آسمان و فضا برویم، به دنبال خیال ها وارد شویم، به هر جا برویم قصه های تازه می شنویم، می خوانیم و با چشم دل می بینیم و یاد می گیریم. لذت گوش دادن به داستان ها، خود قصه های دراز و دل انگیز دیگری دارد که داستان آفرینی های فراوان می کند.

پژوهش

پژوهش، شیوه ی تشنه کردن وسیراب شدن از شعرها و داستان های زندگی است. یادگیرندگان تا تشنه نشوند، به جست و جو نخواهند پرداخت. با دو ابزار بالا می توان تشنگی ها آفرید و تشنگان را به دنبال پیدا کردن آب فرستاد.

پس پژوهش را می توان سومین ابزار یاددادن برای یادگرفتن دانست و مهارت در پیدا کردن آب، ابزار جانانه تری خواهد شد برای رفع تشنگی های بعدی، که مدام می آیند و هرگز هم پایانی ندارند.

تشنگی ها، برای بهتر دانستن، بیشتر خواستن و بیشتر فهمیدن فریاد می زنند و یادگیرندگانی که مهارت سیراب شدن را کسب کرده اند، قهرمانان داستان های تازه ی زندگی می شوند. داستان هایی که هم شنیدنی ترند، هم خواستنی تر، و هم خمیر مایه هایی می شوند برای خلق داستان ها و شعرهای نوتر و طرفه تر.

بخش پژوهش های دانش آموزی تبیان، تهیه: سارا قیصری

تنظیم: نسرین صادقی