تبیان، دستیار زندگی
وجود فتاوا و آراء متفرّد طبرسی و دیگر قدما نشان از رونق اجتهاد در دوره پس از شیخ داشته است. آراء متفرد طبرسی در زمینه مسائل اصولی دست كم دو مورد را شامل می شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دیدگاه ویژه اصولی
متفرّدات اصولی طبرسی

متفرد

این اصطلاح كه در حوزه علوم حدیث و فقه و اصول و دیگر دانشها مطرح است، به معنای آرای خاص یك صاحب نظر می باشد كه به تنهایی اختیار كرده و با دیگران در آن زمینه هم نظر نبوده است. متفردات در فقه را آراء شاذّ نیز می نامند كه در طول تاریخ فقه، فقیهان بسیاری آراء خاصی داشته اند. در نگاهی گسترده تر می توان نظریات خلاف رأی مشهور را نیز از متفرّدات به شمار آورد.

برخی برآنند كه پس از شیخ طبرسی تا عصر ابن ادریس حلی، هیچ فقیهی به معارضه و مخالفت با فتاوای شیخ برنخاسته است. حال آن كه فتاوای متقدمانی چونان طبرسی ذیل برخی از آیات الاحكام، و كتاب «المؤتلف من المختلف» دراین انگاره خدشه وارد می سازد. وجود فتاوا و آراء متفرّد طبرسی و دیگر قدما نشان از رونق اجتهاد در دوره پس از شیخ داشته است. آراء متفرد طبرسی در زمینه مسائل اصولی دست كم دو مورد را شامل می شود كه از قرار زیر است:

الف. استعمال لفظ در بیشتر از یك معنی

استعمال لفظ در بیشتر از یك معنی را طبرسی به صراحت پذیرفته است. این موضو ع ازمباحث الفاظ در علم اصول است. در میان اصولیان سه قول در این زمینه وجود دارد و برخی آن را عقلاً و عرفاً روا شمرده اند؛ از جمله مرحوم حائری و بروجردی. و برخی یكسره نادرست شمرده اند، چونان آخوند خراسانی و میرزای نائینی. و گروهی نیز عقلاً روا شمرده اند، ولی عرفاً جایز ندانسته اند؛ مانند محقق رشتی و آیت الله خویی، شیخ طبرسی دیدگاه نخست را باور دارد. پذیرفتن استعمال لفظ در بیشتر از یك معنی تأثیرات شگرفی در فقه و كلام و تفسیر برجای می نهد و با مسأله چند بطن داشتن قرآن نیز ارتباط می یابد؛ چنان كه در ترجمه قرآن نیز نقش خواهد داشت. نمونه هایی را كه در آنها طبرسی استعمال لفظ در بیش از یك معنی را پذیرفته می آوریم:

یك. «نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنّی شئتم» بقره/223

كلمه «أنّی» به دو گونه به كار می رود؛ استفهامی و ظرف مكانی، كه در این آیه ظرف مكانی بوده و به معنای هر جا می باشد. در مسأله فقهی وطی در دُبُر، فقیهان ذیل این آیه به بحث پرداخته اند، مشهور میان امامیه جواز، و مشهور میان اهل سنت عدم جواز است. از ابن عباس نیز جواز نقل شده و سبب نزول آیه نیز انجام این كار از سوی عمر بوده است. دلیل قائلان به جواز، آن است كه أنّی به معنی أین می باشد و بر عمومیت مكانی دلالت دارد. افزون بر اینكه به معنای كَیفَ نیز می آید، كه دراین صورت اگر قرینه آورده باشد یكی از دو معنی تعین می یابد و گرنه ضرورتاً به هر دو معنی خواهد بود، و این استعمال لفظ در بیش از یك معنی است. شافعی و سید مرتضی نیز این را گفته اند و طبرسی نیز ذیل آیه می نویسد:

«المعنی: این شئتم و كیف شئتم.»

طبرسی در این آیه با دیدگاه شیخ طوسی و دیگران مخالفت كرده است.

دو. ماده رأی، كه در لغت عرب سه معنی دارد:

دیدن باچشم، یقین و اطمینان، و خواب دیدن؛ و با هر سه معنی در قرآن به كار رفته است، مصدر این ماده به معنای دیدن با چشم، رؤیت می آید، و به معنای یقین، رأی به كار می رود؛ و به معنای خواب، رؤیا استعمال می شود.

نیز رأی اگر به معنای دیدن با چشم باشد یك مفعولی است، و اگر به معنای یقین باشد دو مفعولی خواهد بود، اما اگر رأی به معنای رؤیا و خواب باشد، دو نظریه وجود دارد؛ ابن مالك و پاره ای از لغویان و نحویان می گویند دو مفعولی است، ولی پاره ای دیگر آن را یك مفعولی می شمارند. نیز رأی اگر به باب افعال برده شود در فرض اول كه به معنای دیدن با چشم باشد دو مفعولی می شود، و اگر به معنای یقین باشد سه مفعولی خواهد بود؛ البته در قرآن، هر گاه پس از باب افعال آن، سه اسم منصوب ذكر شده باشد اسم منصوب سوم، حال خواهد بود.

طبرسی نیز رأی را اگر به معنای یقین باشد دو مفعولی می شمارد وگرنه یك مفعولی می داند؛ در موارد بسیاری مثل أفلم یروا، ألم تر و مانند آن می گوید: آیا ندیده ای به چشمت و آن را درك نكرده ای با قلبت، یعنی رأی را به دو معنای دیدن با چشم و قلب معنی می كند  و این خود نوعی از استعمال لفظ در بیشتر از یك معنی است، و به همین دلیل آلوسی بغدادی بارها یادآور شده كه طبرسی استعمال لفظ را در بیشتر از یك معنی جایز می شمارد.

ماده رأی در قرآن كاربردهای گوناگونی دارد:

1. معنای علم و یقین. به عنوان مثال خدای متعال فرموده:

«ألم تر أن الله خلق السموات و الأرض بالحق إن یشأ یذهبكم و یأت بخلق جدید»(ابراهیم/19) می نویسد:

«ألم تر، أی ألم تعلم، لأنّ الرؤیة قد تكون بمعنی العلم كما تكون بمعنی الإدراك للبصر، و هاهنا لایمكن أن یكون بمعنی الرؤیة بالبصر، و الخطاب للنبی.»

رؤیت در آیه شریفه به معنای علم و یقین است، بلی گاهی به معنای ادراك با چشم نیز می آید، ولی در آیه امكان ندارد، چون خطاب به رسول خداست و مراد امت هستند.

2. به هر دو معنی به گونه تردید؛ مانند این آیه

«فلمّا رأی قمیصه قدّ من دبر قال إنّه من كیدكنّ» یوسف/28

طبرسی می گوید رأی در آیه شریفه دو احتمال دارد؛ رؤیت به معنای دیدن با چشم، دراین فرض دیدن پیراهن خواهد بود، نه دیدن پاره شدن آن، و جمله «قدّ من دبر» در موضع حال خواهد بود، و نه مفعول دوم؛ واحتمال دوم آن است كه رأی به معنای یقین و علم باشد، كه دراین صورت دیدن پاره شدن پیراهن مراد است.

3. رأی به معنای خواب دیدن؛ مانند: «یا أبت إنّی رأیت أحدعشر كوكباً و الشمس و القمر رأیتهم لی ساجدین»(یوسف/5)

4. رأی به معنای دیدن با چشم؛ مانند: «لن نؤمن لك حتی نری الله جهرة»(بقره/55)

5. به هر دو معنی، یعنی همان چیزی كه ما در پی آن هستیم؛ مانند: «ألم تر إلی الذی حاجّ إبراهیم فی ربّه أن آتاه الله الملك»(بقره/258)

طبرسی می گوید: «یعنی ألم ینته علمك و رؤیتك» و این استعمال لفظ در دو معنی است.

سه. «نحن جعلناها تذكرة و متاعاً للمقوین» واقعه/73

طبرسی می نویسد گفته اند یعنی آن را منفعتی و بهره ای برای مسافران قرار دادیم، و گفته شده یعنی برای كسانی كه بهره از آن ببرند؛ مسافر یا غیر مسافر… بنابراین مقوین از كلمات مشترك لفظی و از اضداد است؛ یعنی كسی كه صاحب قوت و نعمت است، و نیز یعنی كسی كه مال او از دست او رفته باشد و در سرزمین خالی فرود آمده باشد؛ پس یعنی متاعی برای توانگران و فقیران.

ابوالفتوح و دیگران در این زمینه اقوالی گفته اند. به هرحال طبرسی به صراحت آن را از اضداد می داند كه در دو معنی به كار رفته است.

چهار. تضمین كه به معنای اشراب لفظ در معنی دیگری است در عین آن كه به معنای اصلی خود می باشد.  طبرسی در جوامع الجامع از تضمین بسیار استفاده كرده كه در این جهت از زمخشری در كشاف تأثیر پذیرفته است.

دراینكه تضمین از باب حقیقت ومجاز است یا هر دو معنی حقیقت هستند، سخن بسیار است. چنان كه تضمین ـ آن گونه كه تعریف شد ـ استعمال لفظ در دو معنی خواهد بود؛ هر چند بسیاری از مفسران دیدگاه زمخشری را دراین باره نپذیرفته اند، اما كسانی چون طبرسی در جوامع الجامع و آلوسی در روح المعانی و علامه طباطبایی در المیزان از زمخشری در این جهت پیروی كرده اند، و در تفسیر لغات بسیاری از تضمین بهره جسته اند. طبرسی نیز بدان رو كه تضمین جلوه ای از استعمال لفظ در بیش از یك معنی است، منعی در آن نمی بیند.

پنج. ذیل آیه «وجوه یومئذ ناضرة. إلی ربّها ناظرة»(قیامة/23ـ22 ) طبرسی می گوید: درباره نظر به پروردگار سه وجه وجود دارد:

1. نگاه كردن با چشم كه از اشاعره نقل شده و ابوالحسن اشعری بر این باور است كه آیه به صراحت دلالت دارد كه دیدن خداوند با چشم در قیامت ممكن است، زیرا ناظره هرگاه با اِلی به كار رود به معنای دیدن با چشم است؛ و دیگر اینكه اگر بر معنایی جز دیدن حمل شود تقدیر لازم خواهد آمد كه اصل عدم تقدیر است.

2. نگاه با چشم، ولی با تقدیر مضاف، گویا فرموده است: ناظرة الی رحمة ربّها، یا: الی نعیم ربّها.

3. به معنای انتظار و توقع كه معتزله و شیعه آن را گفته اند؛ زیرا دیدن خدا با چشم محال و ناممكن است. چنان كه در قرآن نیز نظر همراه با إلی در این معنی نیز به كارفته است؛ مانند «فنَظِرَة الی میسرة» كه زمخشری نظر را در آنجا به معنای انتظار می داند. نیز سخن دخترك عرب را شاهد می آورد كه گفته است: «عیینتی نویظرة إلی الله و إلیكم»؛ یعنی چشم كوچك من نظر به خدا و شما دارد.

در این میان دیدگاه طبرسی چنین است:

«جمهور اهل عدل گفته اند می تواند نظر حمل بر هر دو معنی شود، یعنی نگاه با چشم به نعمتهای فراهم آمده، و انتظار نعمتهای در راه، یا آخرین نعمتهای آماده شده. اگر گفته شود دراین سخن استعمالی حقیقی همراه با استعمالی مجازی به گونه همزمان خواهد بود؛ گوییم نزد بیشتر متكلمان اصولی اراده دو معنی از یك لفظ جایز است؛ زیرا تنافی میان آن دو نیست، و سید مرتضی نیز آن را اختیار كرده، گرچه ابوهاشم آن را نادرست می داند.»

ب. حجیت نداشتن مفاهیم

مفهوم آن است كه از ورای لفظ فهمیده می شود نه ظاهر آن؛ و دارای اقسامی می باشد؛ از جمله مفهوم شرط و مفهوم وصف و مفهوم حصر و مفهوم لقب و…

گروهی از اصولیان، مفاهیم را یكسره حجت می دانند. طبرسی از دسته نخست است، او ذیل آیه «ان جاءكم فاسق بنبأ فتبینوا» كه به آیه نبأ معروف شده می گوید برخی به این آیه بر وجوب عمل به مقتضای خبرواحد عادل استدلال كرده اند، زیرا خداوند توقف و تبیین را در خبر فاسق واجب فرموده، و این دلالت بر آن دارد كه در خبر عادل توقف واجب نیست. اما این سخن پذیرفته نیست، زیرا دلیل خطاب، نزد ما حجت نیست. شایان ذكر است كه دلیل خطاب یا فحوای خطاب در تعبیر متقدمان، همان مفهوم وصف است.

طبرسی همراه با مشهور متقدمان، خبر واحد را حجت نمی داند، ابن زهره و سید مرتضی و ابن ادریس از منكران سرشناس حجیت خبرواحدند. و این باور به شیخ مفید و شیخ طوسی نیز نسبت داده شده، چنان كه از برخی سخنان آنان نیز كم و بیش به دست می آید، هر چند شیخ طوسی در العدّة فی اصول الفقه بر حجیت آن اصرار دارد. چنان كه بر او خرده نیز گرفته اند كه گاه آن را می پذیرد و گاه مردود می شمارد.

سخن دراین است كه آیا طبرسی خبر واحد را مطلقاً حجت نمی داند؛ در احكام شرعی و در تفسیر قرآن، یا تنها در احكام شرعی باور به حجیت نداشتن آن دارد، اما تفسیر قرآن را با مأثور می پذیرد. درپنجاه سال اخیر این بحث معركه آرا بوده است، علامه طباطبایی و استاد معرفت تفسیر قرآن را با خبر به دو دلیل ممكن نمی دانند؛ نخست آن كه قرآن دارای معارفی دست یافتنی بوده و از غیرخود در بیان و دلالت بی نیاز است. دیگر اینكه با توجه به اینكه معیار درستی روایات وارده و نقل شده، عرضه آنها بر كتاب خدا قرار داده شده، اگر استفاده معارف و مطالب از قرآن توقف بر روایت داشته باشد دور واضح و باطل خواهد بود. در برابر این دیدگاه، آیت الله خویی و برخی از معاصران، حجیت خبر واحد در روایت تفسیری را باور دارند.

ازمراجعه به آثار و نوشته های طبرسی استنباط می شود كه ایشان خبر واحد در روایات فروع را حجت نمی دانسته اما در زمینه تفسیر، خبر واحد را حجت می داند، زیرا در سراسر تفسیر خود از خبر واحد بهره برده است، هر چند تفسیر او تفسیر روایی شمرده نمی شود.


منابع:

کتاب طبرسی و مجمع البیان

کتاب اعیان الشیعه

سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن

فرآوری : فریادرس گروه حوزه علمیه