تبیان، دستیار زندگی
مگر دین و دین گرایی فطری نیست؟ پس علت دین گریزی چیست؟ پاسخ اجمالی این است که بشر «دارای نیازها و احتیاجات مختلف است و تمام این احتیاج ها و نیازها از طبیعت و فطرتش سرچشمه می گیرد. اگر شما همه ی این نیازهای فردی و اجتماعی و بشر را همآهنگ با یکدیگر اشباع کنی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رزاقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ به نیازها، راز پایایی اسلام

انتظار بشر از دین

«در نظام آفرینش، تنها چیزی قابل بقاست که مورد نیاز بوده باشد و همان موردنیاز بودن ضامن بقای اوست. به عبارت دیگر تنها چیزی قابل بقاست که اثر نیک و مفید نسبت به سایر اجزای عالم و پیکره ی عالم داشته باشد. اگر بی خاصیت و بی اثر باشد، محکوم به زوال و فنا و نیستی است. قرآن [در سوره رعد آیه 17]... اول مثلی ذکر می کند.... می فرماید مَثَل آنچه که مفید است و حق است مَثَل آن سیل [آب] است و مَثَل آنچه که مفید و مؤثر و مورد نیاز نیست مَثَل آن کف روی آب است. کف می رود، هوا می شود، ولی آب باقی می ماند و نتیجه می بخشد. بعد می فرماید به طور کلی:وَ اَمّا ما یَنفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الاَرض. (پانزده گفتار، ص 14) «در اقتصاد هم همیشه آن کالایی می تواند باقی بماند و در بازار عرضِ وجود کند که مورد نیاز باشد [در طبیعت] و اعضاء و جوارح پیکره ی یک موجود زنده، هر عضوی تا وقتی قانون خلقت به او اجازه ی بقا می دهد که آن عضو مفید و مؤثر و مورد نیاز باشد. همین که این عضو از اثر افتاد و دیگر مورد نیاز نبود دستگاه منظم خودکار هدایت شده ی خلقت آن را حذف می کند...

قانون تنازع بقا تنها میان انسان ها و حیوان ها نیست، میان مرام ها، مسلک ها، دین ها، عقیده ها و فکرها هم وجود دارد

در اجتماع که بحث مورد نظر ماست این قانون حکمفرماست هر چیز یکه مورد نیاز اجتماع و مفید به حال اجتماع باشد و اجتماع را به سوی خیر و تکامل هدایت کند، در نظام خلقت باقی و برای اجتماع بشر محفوظ می ماند. و اگر مورد نیاز نبود، با زور و جبر نمی توان نگهداریش کرد قانون خداست، اگر قرآن می گوید:اِنّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ وَ انّا لَهُ لحافِظون (حجر / 9) به دلالت التزامی این جور می خواهد بگوید: این قرآن همیشه مورد نیاز بشر خواهد بود، بنابراین ما همیشه آن را محفوظ نگه خواهیم داشت.» (همان، ص 15)

پیدا کردن احساس نیاز به قرآن

«تنها وظیفه ای که ما داریم این است که این احساس احتیاج را در بشر بیدار کنیم  این امر مورد به این بشر محتاج عرضه بداریم. نقش حسینیه های ارشاد و امثال آن [مساجد، حوزه های علمیه، مراکز علمی، مذهبی] این است که این احساس احتیاج را در بشر بیدار کند. آگاهش کند، متوجهش نماید که تو به اسلام محتاجی، بعد اسلام را عاری از هر پیرایه ای به او عرضه بدارد. دیگر همان کافی است. نمی خواهد ما و شما نگهدارش باشیم، او خودش جای خودش را باز می کند. (همان، ص 15 و 16)

قانون تنازع بقا

«قانون تنازع بقا تنها میان انسان ها و حیوان ها نیست، میان مرام ها، مسلک ها، دین ها، عقیده ها و فکرها هم وجود دارد.» (همان، ص 16) و اسلام در میدان تنازع بقا بر همه دین ها و عقیده ها برتری دارد. و به نیازهای امروز بشر پاسخ می دهد  این اصلی ترین راز بقای اسلام است.

مگر دین و دین گرایی فطری نیست؟ پس علت دین گریزی چیست؟ پاسخ اجمالی این است که بشر «دارای نیازها و احتیاجات مختلف است و تمام این احتیاج ها و نیازها از طبیعت و فطرتش سرچشمه می گیرد. اگر شما همه ی این نیازهای فردی و اجتماعی و بشر را همهنگ با یکدیگر اشباع کنید. بشر دنبال تمام امور فطری خودش می رود. ولی گاه غریزه های مختلف، میان نیازهای مختلف جنگ انداخته می شود

مگر دین و دین گرایی فطری نیست؟ پس علت دین گریزی چیست؟ پاسخ اجمالی این است که بشر «دارای نیازها و احتیاجات مختلف است و تمام این احتیاج ها و نیازها از طبیعت و فطرتش سرچشمه می گیرد. اگر شما همه ی این نیازهای فردی و اجتماعی و بشر را همآهنگ با یکدیگر اشباع کنید. بشر دنبال تمام امور فطری خودش می رود. ولی گاه غریزه های مختلف، میان نیازهای مختلف جنگ انداخته می شود

اصلی ترین نیاز بشر امروز چیست؟

دین در دنیای مدرن

اشتباه بزرگ بسیاری از اندیشه ورزان عصر رسانس این بود که خیال می کردند، علم و عقل و صنعت و فن و تکنیک می تواند جای دین و ایمان را بگیرد، ... امروز این مطلب کاملاً روشن شده است [... که در دنیای (حتی) اروپا و آمریکا به ایمان معنوی، آن ایمانی که پیغمبران عرضه می دارند، [احساس نیاز شدید] پیدا شده است...(همان، ص 17)

چرا که با توجه به بزرگترین بیماری قرن حاضر یعنی نفاق و ریا که مانع رسیدن انسان به صداقت، دوستی عدالت و آرامش است، اصلی ترین نیاز بشر نیز، نیاز به ایمان مذهبی، به عنوان بزرگترین عامل از بین برنده نفاق می باشد.

از فاصله طبقاتی و از اینکه چرا «فلان کس باید میلیاردر باشد دیگری خاک نشین باشد؟» زیاد سخن می گویند، خیزش ها و انقلاب های زیادی علیه نظام سرمایه داری و طبقاتی در دنیا به وجود آمده و کتاب ها و مطالب زیادی در این باره منتشر شده است. امّا از فاصله عظیم بین دل و زبان یعنی نفاق [که فاصله بقاتی نیز محصول فاصله دل و زبان می باشد] کمتر سخن به میان می آید.

در کدام عصر و زمان اینقدر دم از اخلاق و صلح و امنیت و آزادی و مساوات و برادری و برابری و انسانیت و حقوق بشر زدند و در کدام عصر به اندازه زمان ما این مفاهیم را ملعبه قرار دادند و با اینها بازی کردند؟ از آن سر دنیا با هواپیمایش حرکت می کند و بمب های آتش زا را روی سر مردم بی گناه می ریزد. بعد می گوید تصمیم آمریکا در دفاع از آزادی راسخ است. ... بزرگترین کارخانه ای که در عصر ما اختراع شده است کارخانه ی قلب حقایق است. این است بزرگترین نیاز بشر و ما در همه ی نیازها و عصر حاضر بشر دردش همه از ناحیه ی دنیای بیرون نیست. بیشتر از ناحیه خودش است... بشر با قدرت علمی و فنی خود که می بینیم امروز آهنگ سفر افلاک کرده است  و به کره ی ماه می رود. در دریا و صحرا و فضا نقطه ای نیست که نتواند آنجا را تسخیر کند، یک جا که مانده است و آنجا را دیگر قدرت ندارد. نفس و روح خودش است. با این همه پیشرفت ها در مرحله ی علم و فن، در ناحیه ی آدمیت و خوی انسانی و انسانیت چقدر جلو آمده یک قدم نیامده، چون کار علم و فن نیست کارِ  ایمان است» (همان، ص 18)

دین مسیحایی و نه کلیسایی، دین اسلام را می پذیرد. و دین اسلام نه تنها با علم و تمدن و توسعه مخالف نیست بلکه مقوم و مولّد آنهاست. امّا متأسفانه در قرون وسطی فشار و تهدید علیه دانشمندان و به حاشیه راندن علم و دانش و حاکمیت تحجر کلیسای در شئون مختلف زندگی مردم زمینه های ظهور و بروز انقلاب صنعتی و رنسانس را بوجود آورد

ریشه دین گریزی چیست؟

مگر دین و دین گرایی فطری نیست؟ پس علت دین گریزی چیست؟ پاسخ اجمالی این است که بشر «دارای نیازها و احتیاجات مختلف است و تمام این احتیاج ها و نیازها از طبیعت و فطرتش سرچشمه می گیرد. اگر شما همه ی این نیازهای فردی و اجتماعی و بشر را همآهنگ با یکدیگر اشباع کنید. بشر دنبال تمام امور فطری خودش می رود. ولی گاه غریزه های مختلف، میان نیازهای مختلف جنگ انداخته می شود. فرض کنید. یکی از نیازهای طبیعی بشر نیاز جنسی است، یکی هم نیاز روحی و باطنی است، شما اگر این دو نیاز را در حد خود اشباع و ارضا کنید اشکالی پیش نمی آید ولی یک وقت ... میان این دو جنگ می اندازید، توهمی می کنید می گویید یا من باید از غریزه ی دینی و از دینم صرف نظر کنم، غریزه ی جنسی را اشباع کنم، زن بگیریم... و یا اینکه بر عکس. دنبال غریزه ی دینی بروم، خودم را آلوده به ارضای این غریزه نکنم. اینجا ناچار یکی از دو غریزه از میان می رود، یا شما دنبال آن می روید این را مریض می کنید یا دنبال این می روید آن را مریض می کنید. همین طور اگر میان غریزه ی علم و یک غریزه ی دیگر جنگ بیندازید. شکست دین ها در دنیا زیر سر کسانی است که میان دین و سایر نیازهای بشری جنگ انداختند. و ما بیش از هر جای دیگر غرامت اشتباه جناب کلیسا را باید بپردازیم. این کلیسا بود - که به قول نویسنده ای – حتی میان عبادات و معاملات تفکیک کرد، گفت عبادات به یک دنیا بستگی دارد، معاملات به دنیای دیگری، تو یا باید به آن دنیا بروی و با عبادات یا باید به این دنیا بروی با معاملات.» (همان، ص 20 و 21)

جنگ علم و دین، عامل عمده ترین گریزی

علم و دین

«کلیسا در ابتدای ظهور علم در دوره ی رنسانس چند اشتباه بسیار بزرگ کرد. میان دین و علم جنگ انداخت. میان دین و عقل چنگ انداخت، گفت اصل اصول دین از حوزه ی عقل خارج است. منطقه ی ممنوعه برای عقل است. شما باید چشمتان کور بشود بگویید مبدأ عالم سه تاست. درعین اینکه سه تاست یکی است، در عین اینکه یکی است سه تاست... اگر می گفتید چطور می شود خدای سه گانه را قبول کنم یا خدای یگانه، می گفت... اگر عقلت قبول نمی کند، بگو غلط نکن، فضولی نکن... اشتباهی که کلیسا مرتکب شد، بعدها غرامتش را تا اندازه ای دنیای اسلام مجبور شد بپردازد، برای اینکه افراد تشخیص ندارند، خیال کردند به طور کلی خاصیت دین همین است». (همان، ص21)

دین کلیسایی، عامل دین گریزی

دین مسیحایی و نه کلیسایی، دین اسلام را می پذیرد. و دین اسلام نه تنها با علم و تمدن و توسعه مخالف نیست بلکه مقوم و مولّد آنهاست. امّا متأسفانه در قرون وسطی فشار و تهدید علیه دانشمندان و به حاشیه راندن علم و دانش و حاکمیت تحجر کلیسای در شئون مختلف زندگی مردم زمینه های ظهور و بروز انقلاب صنعتی و رنسانس را بوجود آورد. دین گریزی و رشد سکولاریزم (یعنی جدایی دین از عرصه های مختلف زندگی اجتماعی) بدترین و مخربترین پیآمد فرآیند فوق بود.

این امر در کشورهای اسلامی نیز از سوی مقلدان غربزده کپی برداری شد و این را به طور کلی به حاشیه راندند.

بدین ترتیب سکولاریزم در کشورهای جهان سوم نیز در بین برخی از لایه های اجتماعی نفوذ کرد.

اینجاست که نسخه شیخ محمد عبده معنای دقیق می یابد که گفت: «دنیای اروپا از روزی که از دین خودش صرف نظر کرد به سوی سعادت گام برداشت. دنیای اسلام از روزی که از دین خودش صرف نظر کرد بدبخت شد و این تفاوت دو دین است.» (همان، ص 22)

مذهب پروتستان مولود برخورد و مسیحیت با اسلام و اقتباس اصول اولی اسلام است، یک علت اساسی و عمدتاً تمدن اروپایی پیدایش مذهب پروتستان است. یعنی این اسلام است که مستقیماً در سرنوشت تمدن اروپایی تأثیر داشته است

البته بجاست جمله ای به این سخن اضافه کنیم و آن اینکه: «دنیای اروپا که می گویند از دین خودش دست برداشت، بله از دین خودش کناره جویی کرد، اما به کدام طرف رفت؟ به سوی اسلام. تاریخ تمدن ها را به دقت بخوانید (ویل دورانت و گوستاولوبون) یکی از علل تمدن اروپایی، انشعاب پروتستانهاست که اینها را در میان اهل مذهب مسیح نظیر شیعه ها در میان اهل اسلام می دانند با این تفاوت که اینها هزار و پانصد سال بعد از مسیح آمدند ولی تشیع از زمان پیغمبر است... این گروه.. اصلاحات اساسی در دین مسیح انجام دادند.» (همان، ص 22) از جمله اصلاحات آنان، اینهاست:

1- «گفتند پاپ واسطه (بین انسان و خداست) یعنی چه؟ خدا به همه ی مردم نزدیک است. خدا را بدون واسطه کشیش بلکه هیچ بنده ای پرستش کنید...

2- ... آن مسائلی از مسائل دینی و اصول دینی که ضد عقل است طرد کردنی است باید دورش افکند

3- «موضوع عمل و توجه به معاش و سعی و کار، آنهم به حد اعلی ... بهبود معاش هم عبادت است.

 این سه اصل هر سه مستقیم از اسلام گرفته شد. بعد از جنگ های صلیبی و تماس شرق و غرب، بعد از آنکه با ارزش های اسلامی آشنا شدند این سه اصل را از اسلام گرفتند و به نام اصلاحات در دین مسیح وارد کردند گو اینکه هنوز اینها را – مخصوصاً آن بخش اول را – به طول کامل نتوانسته اند رعایت کنند.»(همان، ص 22 و 23)

چرا غرب پیشرفت کرد؟

«مذهب پروتستان مولود برخورد و مسیحیت با اسلام و اقتباس اصول اولی اسلام است، یک علت اساسی و عمدتاً تمدن اروپایی پیدایش مذهب پروتستان است. یعنی این اسلام است که مستقیماً در سرنوشت تمدن اروپایی تأثیر داشته است» (همان، ص 23)

سید صالح زاهدی

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.