علت جدایی بحرین از ایران
بدنبال این تصمیم نماینده ای از سوی سازمان ملل برای انجام رفراندم به بحرین رفت و در آنجا به صورت کاملا گزینشی و محدود همه پرسی انجام شد و شورای امنیت با استناد به این گزارش در تاریخ( 30 آوریل 1970) 1349استقلال بحرین را به رسمیت شناخت
بحرین قسمتی از سرزمین ایران بود، اما در دوره انحطاط قاجاریه، دولت انگلستان از ضعف دولت مرکزی استفاده کرد و به موجب قراردادهایی که در سال های 1820 ، 1861 ، 1880 و 1892 با بحرین منعقد کرد، به تدریج بر نفوذ خود در آن سرزمین افزود و بعدها مدعی شد که از زمان قرارداد 1820 دولت انگلستان شیخ بحرین را مستقل می شناخته است. دولت ایران نسبت به این امر معترض بود و حتی در نوامبر 1927 مساله بحرین را به جامعه ملل ارجاع کرد، ولی راه حلی در این مورد به دست نیامد. پس از جنگ جهانی دوم لوایحی در ایران به تصویب رسید و به موجب آن دولت ایران موظف شد که نسبت به احقاق حقوق ایران در بحرین اقدام کند. همچنین دولت ایران در سال 1957 بحرین را به عنوان استان چهاردهم ایران اعلام کرد و در 1958 نیز از شیخ سلمان بن احمد الخلیفه شیخ بحرین خواست که وفاداری خود را به دولت ایران نشان دهد. دولت ایران در مورد حاکمیت خود بر بحرین چنین استدلال می کرد؛
1- بحرین هرگز کشوری کاملاً مستقل نبوده و حاکمیت ایران بر این جزیره چندین قرن ادامه داشته است، به استثنای دوره کوتاه 1507 - 1602 میلادی که پرتغالی ها این جزیره را اشغال کردند.
2- ایران هرگز حاکمیت خود را بر بحرین به قدرت دیگری واگذاری نکرده و حاکم بحرین را به عنوان رئیس یک کشور به رسمیت نشناخته است. حتی شاه در مارس 1968 مسافرت خود را به عربستان سعودی به خاطر اعتراض به این کشور که از حاکم بحرین به عنوان رئیس یک کشور در دیدار از عربستان سعودی استقبال کرده بود، لغو کرد.
3- ایران حمایت بریتانیا را از بحرین به عنوان مداخله در امور داخلی جزایر و در نتیجه در امور داخلی خود تلقی کرده است.
اما 20 سال بعد سیاست دولت ایران نسبت به بحرین تغییر کرد و ایران حاضر شد از حاکمیت خود نسبت به بحرین صرف نظر کند.
محمدرضاشاه زیر نفوذ و القای انگلیسیها، نخست در مصاحبهای با روزنامه گاردین چاپ لندن درشهریور 1345 (اوت 1966) آنچه را در دل داشت بر زبان آورد كه «بحرین با توجه به اینكه ذخایر مروارید در سواحل آن به پایان رسیده است، از نظر ایران اهمیتی ندارد»!
چرا بحرین از ایران جدا شد؟
مجمع الجزیره بحرین از دوره باستان بخشی از امپراتوری ایران بود.در اوایل قرن 16 بدنبال تکاپوهای استعماری اروپا، پرتغالی ها به همراه خلیج فارس این قسمت را نیز به اشغال خود در آوردند .در سال 1602شاه عباس با اخراج پرتغالی ها بحرین را نیز مجدد با ایران ملحق ساخت و از این پس تا 180 سال بحرین تحت حاکمیت ایران باقی ماند.
در 1306/1927 دولت انگلستان (بهعنوان دولتی كه بحرین را تحتالحمایه داشت) ، قراردادی با عربستانسعودی درباره بحرین و قطر و امارات امضا كرد، دولت ایران نسبت به آن معاهده رسماً اعتراض كرد و آن را «تجاوز به تمامیت ارضی ایران» دانست و جامعه ملل با شكایت ایران هیچگاه از اعلام رسمی حاكمیت خود نسبت به بحرین كوتاه نیامد .در آبان 1336 لایحهای تصویب کرد که طی آن بحرین را جزء لاینفك ایران و استان چهاردهم كشورمان اعلام كرد. دولت انگلستان به این لایحه، اعتراض كرد و مدعی شد كه بحرین «یك كشور مستقل عربی» است و نمایندگان مجلس عوام انگلستان هم آن را تكرار كردند، اما وزارتامورخارجه ایران مجدد استدلال كرد كه هیچوقت دولت مستقلی به نام بحرین وجود نداشته است و ایران هم هیچگاه از حقوق خود بر بحرین صرفنظر نكرده است.
محمدرضاشاه زیر نفوذ و القای انگلیسیها، نخست در مصاحبهای با روزنامه گاردین چاپ لندن درشهریور 1345 (اوت 1966) آنچه را در دل داشت بر زبان آورد كه «بحرین با توجه به اینكه ذخایر مروارید در سواحل آن به پایان رسیده است، از نظر ایران اهمیتی ندارد»! در ادامه همین مواضع، شاه در سفری به هند در دی 1347 (ژانویه 1969) در دهلینو اعلام كرد كه دولت شاهنشاهی نمیخواهد با «اعمال زور» بحرین را تصاحب كند، بلكه حاكمیت بحرین را به دلخواه اكثریت مردم در یك همهپرسی آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد وامیگذارد تا اگر اكثریت مردم بحرین علاقه به ملحقشدن به ایران داشتند، بحرین در حاكمیت ایران بماند و اگر خواستند از ایران تجزیه شده و كشوری مستقل شوند. این «همهپرسی» در عمل یك «راه فرار محترمانه» برای تكذیب حاكمیت ایران و محصول توافق شاه با انگلیس و امریكا بود، از اینرو مفاد آن به دبیركل سازمان ملل متحد اعلام شد. در پی آن، مقدمات جدایی بحرین از ایران توسط یك هیئت دیپلماتیك ایرانی به ریاست امیرخسرو افشار (سفیر ایران در لندن) طی مذاكره با ویلیام لوس نماینده سیاسی بریتانیای كبیر مقیم بحرین فراهم شد.
بدنبال این تصمیم نماینده ای از سوی سازمان ملل برای انجام رفراندم به بحرین رفت و در آنجا به صورت کاملا گزینشی و محدود همه پرسی انجام شد و شورای امنیت با استناد به این گزارش در تاریخ( 30 آوریل 1970) 1349استقلال بحرین را به رسمیت شناختند.ودر 1971 اعلامیه استقلال بحرین منتشر شد و ایران تنها یک ساعت بعد از اعلام ،آن را برسمیت شناخت.
موضعگیری ایران در باب بحرین بهعنوان جزء لاینفك ایران سالها ادامه یافت تا آنكه انگلیسیها به ذهن شاه القا كردند كه چون بحرین كشور فقیری است و درآمد كافی ندارد ایران به آسانی میتواند دست از حاكمیت خود بر آن جزایر بردارد
اهمیت استراتژیک بحرین برای ایران
از نظر استراتژیک و سوق الجیشی بحرین در خلیج فارس از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است. واقع شدن بحرین در مرز ساحلی عربستان و قطر در گذشته فرصت قابل ملاحظه ای را برای ایران به دنبال داشته است. هر چند از نظر حقوقی بین ایران و بحرین آبهای آزاد وجود دارد، اما قبل از جدایی بحرین حق استفاده از منابع بستر برای ایران تا نزدیکی سواحل عربستان و قطر ادامه پیدا می کرد. تصور اینکه ایران در دو سوی یکی از مهمترین آبراه های جهان دارای ساحل باشد می تواند تا حدی نشان دهد که بحرین از حیث سیاسی و نظامی چه اهمیتی در تفوق بر کشورهای عربی منطقه وحتی تاثیرگذاری بر معادلات بین المللی برای ایران داشته است. اگر بحرین در حاکمیت ایران باقی می ماند، با توجه به افزایش گستره آب های سرزمینی، رگ حیاتی نفت دنیا تا حد زیادی در تسلط ایران قرار می گرفت.
وجود منابع غنی نفت و گاز در پهنه آب های سرزمینی بحرین نیز اهمیت قابل توجهی به این سرزمین بخشیده است. همچنین موقعیت مناسب برخی از جزایر برای پهلوگیری و تعمیر کشتی های بزرگ اقیانوس پیمای 500 هزار تنی در بنادر آنها و مرواریدهای مشهور آن نیز از امتیازات دیگر آن محسوب می گردید.
فرآوری :طاهره رشیدی بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
منابع : 1- آرامگه مشتاقان/ 2- پند پیشینیان