تبیان، دستیار زندگی
: استاد مطهری اساسی ترین نقش پیامبران را مبازره با استبدادها و درگیری با مظاهر طغیان می دانند. ایشان می گوید: «قرآن بر این نقش پیامبران تأکید فراوان دارد: اولا بپا داشتن عدل را به عنوان هدف بعثت و رسالت ذکر می کند؛ ثانیا در داستانهای خود درگیریهای پیامبرا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موارد تاثیر تعلیمات پیامبران در تکامل تاریخ

آیت الله مطهری رحمه الله ابتدانقش مثبت تاریخی پیامبران را بررسی کرده و سپس سه مورد تأثیر تعلیمات ایشان در تکامل تاریخ بیان می دارند و در ادامه به هدف از بعثت انبیا می پردازد.


نقش تاریخی پیامبران

نبوت

اینکه پیامبران نقش مؤثری در تاریخ داشته اند و مردمی بی اثر و نقش نبوده اند، حتی از طرف مخالفان دین و مذهب جای انکار نیست...در این که پیامبران با پشتوانه نیروی مذهبی قدرتی بوده اند سخنی نیست؛ سخن در جهت عملکرد این نیروست.[1]

استاد شهید از سه گروه نام می بردند که هر کدام به نحوی نقش پیامبران در تاریخ را منفی تلقی کرده اند؛ گروهی که قائل اند که چون پیامبران تعالیم ضد دنیایی داشته اند از این رو مانع پیشرفت بوده اند. گروه دوم برعکس برای ارباب ادیان انگیزه دنیا گرایانه قائل شده اند با ظاهری فریبنده و معنوی.

 استاد می گویند که: « تز مارکسیسم در توجیه تاریخ همین است.»[وحی و نبوت،ص27] گروه سوم مدعی است چون تکامل طبیعت و تاریخ براساس غلبه اقویا و حذف ضعفاست و از سویی پیامبران برخلاف این قانون به سود ضعفا گام بر میدارند؛پس ایشان نقش منفی در تاریخ داشته اند.استاد می نویسند: «نیچه فیلسوف معروف آلمانی طرفدار این نظریه است.»[همان] اما برخلاف این سه گروه گروههای دیگر نقش پیامبران را در تاریخ مثبت ارزیابی کرده اند. «این گروهها از طرفی به محتوای تعلیمات اخلاقی و اجتماعی پیامبران و از طرف دیگر به واقعیتهای عینی تاریخی توجه کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که پیامبران در گذشته اساسی ترین نقشها را در اصلاح و بهبود و پیشرفت جوامع داشته اند. استاد می گویند تمدن بشر دو جنبه دارد؛ جنبه معنوی آن که مربوط به روابط انسانی است مرهون تعلیمات پیامبران است. از طرفی پیامبران در جنبه مادی نیز دارای نقش اند.« در پرتو جنبه معنوی است که جنبه های مادی آن نیز مجال رشد می یابد. (بنابراین) نقش پیامبران در تکامل جنبه معنوی تمدن بطور مستقیم است و در تکامل جنبه مادی بصورت غیر مستقیم.[ص28]

استاد مطهری اساسی ترین نقش پیامبران را مبازره با استبدادها و درگیری با مظاهر طغیان می دانند. ایشان می گوید: «قرآن بر این نقش پیامبران تأکید فراوان دارد: اولا بپا داشتن عدل را به عنوان هدف بعثت و رسالت ذکر می کند؛ ثانیا در داستانهای خود درگیریهای پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآوری می کند

موارد تأثیر تعلیمات پیامبران در تکامل تاریخی:

1.تعلیم و تربیت: استاد قائل است در گذشته تعلیم و تربیت انگیزه دینی داشته اما تکامل شعور اجتماعی، نیاز به این انگیزه را برداشته است. [ص29]

2.استوار ساختن پیمانها:استاد احترام به عهد و پیمان یکی از ارکان جنبه انسانی تمدن بشری می داند. ایشان می گوید: «این نقش را همواره مذهب بر عهده داشته است و هنوز که هنوز است جانشینی پیدا نکرده است...ارزشهای اخلاقی منهای مذهب در حکم اسکناس بدون پشتوانه است که زود بی اعتباری اش روشن می شود.» [ص29]

3. آزادی از اسارتهای اجتماعی: استاد مطهری اساسی ترین نقش پیامبران را مبازره با استبدادها و درگیری با مظاهر طغیان می دانند. ایشان می گوید: «قرآن بر این نقش پیامبران تأکید فراوان دارد: اولا بپا داشتن عدل را به عنوان هدف بعثت و رسالت ذکر می کند؛ ثانیا در داستانهای خود درگیریهای پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآوری می کند.» [ص30] استاد شهید در پایان این گفتار سخن دو اندیشمند غربی را نقد می کند. «مارکس می گوید دین اختراع اقویا و اغنیاست و نیچه می گوید دین اختراع ضعفا و محرومان است. اشتباه مارکس یکی در این است که تاریخ را صرفا بر اساس تضاد منافع طبقاتی توجیه کرده و جنبه انسانی تاریخ را نادیده گرفته است؛ و دیگر در این است که عامل تکامل را تنها و تنها طبقه محروم دانسته است؛ سوم در این است که پیامبران را در جناح طبقه حاکمه قرار داده است. اشتباه نیچه در این است که عامل زور را عامل تکامل تاریخ دانسته است به این معنی که انسان برتر را مساوی با انسان قوی تر دانسته است.[ص31]

چنین نیست که اگر انسان به معرفت کامل حق و پرستش حق رسید، وجود و عدم راستی و درستی عدل ...علی السویه است؛ زیرا اخلاق عالی انسانی در حقیقت درجه و مرتبه ای از خداشناسی و خداپرستی است و لو ناآگاهانه... این است که معارف اسلامی می گوید دارندگان اخلاق فاضله هر چند مشرک باشند اعمالشان در جهان دیگر بی اثر نیست

هدف نبوتها

استاد ابتدا متذکر می شوند: «شک نیست که پیامبران برای هدایت مردم به راه راست و برای سعادت و نجات مردم و خیر و صلاح و فلاح مردم مبعوث شده اند. سخن در این نیست؛ سخن در این است که این راه راست به چه مقصود نهایی منتهی می شود؟ سعادت مردم از نظر این مکتب در چیست؟»[ص33] استاد همه تعلیمات پیامبران را مقدمه ای بر دو امر شناختن خدا و نزدیک شدن به او و دیگر برقراری عدل و قسط در جامعه بشری می دانند. استاد شهید در ادامه سؤالی را مطرح می کنند: آیا هدف اصلی پیامبران خداشناسی و خداپرستی است و همه چیز دیگر و از آن جمله برپا شدن عدل و قسط اجتماعی مقدمه این است و یا هدف اصلی برپا شدن عدل و قسط است؟ [ص35] آیت الله مطهری در جواب به چهار نظر متفاوت اشاره می کنند؛ یکی اینکه هر دو در کنار هم هدف پیامبران هستند؛ از جهت سعادت دنیوی عدل اجتماعی هدف است و از جهت سعادت اخروی خداشناسی . نظر دوم اینکه هدف اصلی توحید اجتماعی است و شناخت خداوند مقدمه لازم آن است. «برای انسان فی حد ذاته هیچ ضرورتی نیست که خدا را بشناسد یا نشناسد... ولی از نظر اینکه کمال انسان در ما شدن و توحید اجتماعی است و این امر بدون توحید نظری(خداشناسی) و توحید عملی فردی میسر نیست خداوند معرفت خود و پرستش خود را فرض کرده است.» [صص35و36]

نظر سوم هدف را شناختن خدا می داند و توحید اجتماعی وسیله رسیدن به این هدف است. در این دیدگاه «ارزشهای اجتماعی ارزش ذاتی ندارند و بالذات کمالی برای بشر محسوب نمی شوند...اینها شرایط وصول به کمال اند نه خود کمال.»[ص36]

-نظریه چهارم این است که همچنان که در نظریه سوم آمده است غایت انسان و کمال انسان در حرکت به سوی خدا خلاصه می شود و بس...ولی برخلاف نظریه سوم ارزشهای اجتماعی و اخلاقی با اینکه مقدمه و وسیله وصول به ارزش اصیل و یگانه انسان یعنی خداشناسی و خداپرستی هستند فاقد ارزش ذاتی نیستند.[ص37] چنین نیست که اگر انسان به معرفت کامل حق و پرستش حق رسید، وجود و عدم راستی و درستی عدل ...علی السویه است؛ زیرا اخلاق عالی انسانی در حقیقت درجه و مرتبه ای از خداشناسی و خداپرستی است و لو ناآگاهانه... این است که معارف اسلامی می گوید دارندگان اخلاق فاضله هر چند مشرک باشند اعمالشان در جهان دیگر بی اثر نیست. [ص38]

پی نوشت:

1. مقدمه ای برجهان بینی اسلامی،ج3، وحی ونبوت، ص25،انتشارات صدرا، مهر 1387

سید روح الله علوی

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.