تبیان، دستیار زندگی
در اصل ضرورت پیوستن به یک مکتب و یک ایدئولوژی تردیدی نیست؛ آن چیزی که لازم است مورد توجه واقع شود این است که تنها ایمان مذهبی قادر است انسان را بصورت یک مؤمن واقعی در آورد... گرایشهای ایمانی مذهبی موجب آن است که انسان تلاشهایی علی رغم گرایشهای طبیعی فردی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نیاز انسان به علم و ایمان

ساعت عبادت و دعا

علم و ایمان به عنوان دو بال برای ترقی انسان بسوی کمالات انسانی لازم و ضروری است و از طرفی چون هر کدام جایگاه ویژه ای دارد هیچ یک جای دیگری را نمی تواند بگیرد. در موارد بسیاری ایمان و علم هر یک بدون دیگری اثر مثبتی ندارد هیچ حتی می تواند اثرات نامطلوبی به بار آورد. چه بسا عالم بی ایمان که با علمش اثرات زیانبار در جهان ایجاد کرده است و یا مؤمن جاهل که تنها پوسته ای از دین را در نظر دارد و درنهایت چهره ای نادرست از دین را ارائه می دهد و باعث انحراف خود و دیگران از دین واقعی می شود.اما ایمانی که بشر به آن سخت محتاج است چه ایمانی است؟ مسلم ایمان به هر مسلک نمی توان راه گشا باشد؛ استاد مطهری(ره) ثابت می کنند که تنها ایمان مذهبی پاسخ گوی انسان است.

بدیهی است که نه علم می تواند جانشین ایمان گردد ...و نه ایمان می تواند جانشین علم گردد...تجربه های تاریخی نشان داده است که جدایی علم و ایمان خسارتهای غیر قابل جبران به بار آورده است. ایمان را در پرتو علم باید شناخت،ایمان در روشنایی علم از خرافات دور می ماند

«نیاز انسان به علم و ایمان توأما سخت توجه اندیشمندان را اعم از مذهبی و غیر مذهبی بر انگیخته است.» (1) بعد از این کلام استاد بعنوان نمونه سخن دو متفکر شرق و غرب یعنی اقبال لاهوری و ویل دورانت را ذکر می کنند. « امروز غالبا دریافته اند که سیانتیسم(علم گرایی محض) و تربیت علمی خالص از ساختن انسانِ تمام، ناتوان است...امروز همه دریافته اند که عصر علم محض به پایان رسیده است و یک خلأ آرمانی جامعه ها را تهدید می کند... ویل دورانت از کسانی است که این خلأ را حس می کند و ادبیات و فلسفه و هنر را برای پر کردن آن پیشنهاد می کند...با اینکه تصدیق می کند که این خلá خلأ نوعی تفکر و نوعی ایمان به مقاصد و اهداف انسانی است با همه اینها می پندارد که با هر نوع معنویتی - هر چند از حدود قوه تخیل تجاوز نکند- چاره پذیر است.» [انسان و ایمان،ص27-26-25]

جانشینی علم و ایمان

«بدیهی است که نه علم می تواند جانشین ایمان گردد ...و نه ایمان می تواند جانشین علم گردد...تجربه های تاریخی نشان داده است که جدایی علم و ایمان خسارتهای غیر قابل جبران به بار آورده است. ایمان را در پرتو علم باید شناخت،ایمان در روشنایی علم از خرافات دور می ماند.» [همان،ص27-28]

علم و ایمان

علم بدون ایمان نیز چراغی است در نیمه شب در دست دزد برای گزیده تر بردن کالا. [همان،‌ص28] در جواب این سؤال که آیا علم می تواند هم جهان را بسازد و هم انسان را؟ استاد پاسخ می دهد:« نکته اساسی این است که قدرت و توانایی علم، از نوع قدرت ابزار است، یعنی بستگی دارد به اراده و فرمان انسان...اما سخن در این است که انسان پیش از آنکه ابزار را بکار اندازد مقصد را در نظر گرفته است. ابزارها همواره در طریق مقصدها استخدام می شوند. انسان نیازمند نیرویی است که ابزار انسان و مقصد انسان نباشد بلکه انسان را مانند ابزاری جهت خود سوق دهد... نیازمند نیرویی است که بتواند انقلابی در ضمیرش ایجاد کند به او جهت تازه بدهد. این کاری است که از علم و کشف قوانین حاکم بر طبیعت و بر انسان ساخته نیست.»[همان، ص29] استاد مطهری این نیرو را مولود یک سلسله گرایشهای متعالی در انسان می داند که «آن گرایشها به نوبه خود ناشی از برداشتی خاص و طرز تفکری خاص درباره جهان و انسان است.» [همان، ص30] پس بنابر نظر استاد علم و ایمان هیچیک نمی تواند جای دیگری قرار گیرد زیرا هر کدام نقش مخصوص به خود را دارا هستند. ایشان در پایان می گوید:« آنجا که ایمان بوده و علم نبوده است مساعی بشردوستانه افراد صرف اموری شده که نتیجه زیاد و احیانا نتیجه خوب به بار نیاورده است... آنجا که علم بوده و جای ایمان خالی مانده است تمام قدرت علمی صرف خودخواهی ها و...نیرنگها و نیرنگبازی ها شده است.» [همان]

در اصل ضرورت پیوستن به یک مکتب و یک ایدئولوژی تردیدی نیست؛ آن چیزی که لازم است مورد توجه واقع شود این است که تنها ایمان مذهبی قادر است انسان را بصورت یک مؤمن واقعی در آورد... گرایشهای ایمانی مذهبی موجب آن است که انسان تلاشهایی علی رغم گرایشهای طبیعی فردی انجام دهد و احیاها هستی و حیثیت خواد را در راه ایمان خویش فدا سازد

ایمان مذهبی

بعنوان سر آغاز سخن ایشان می نویسد:« امروز دیگر اندیشمندی یافت نمی شود که نیاز انسان را به نوعی ایمان و لو ایمان غیر مذهبی –که به هرحال امری ماورای علم است- انکار کند.» استاد عبارتی از برتراندراسل می آورد که با آنکه وی گرایشهای مادی دارد به این مطلب اعتراف کرده است و نیز جمله ای از جورج سارتن، دانشمند مشهور جهانی را می آورد:« جورج سارتن اعتراف دارد که ایمانی که مورد نیاز انسان است ایمان دینی و مذهبی است.» [همان، ص31]

«در اصل ضرورت پیوستن به یک مکتب و یک ایدئولوژی تردیدی نیست؛ آن چیزی که لازم است مورد توجه واقع شود این است که تنها ایمان مذهبی قادر است انسان را بصورت یک مؤمن واقعی در آورد... گرایشهای ایمانی مذهبی موجب آن است که انسان تلاشهایی علی رغم گرایشهای طبیعی فردی انجام دهد و احیاها هستی و حیثیت خواد را در راه ایمان خویش فدا سازد.» [همان، ص34]

اریک فروم می گوید: هیچ کس نیست که نسبت به دینی نیازمند نباشد و حدودی برای جهت یابی و موضوعی برای دلبستگی خویش نخواهد...مسئله بر سر این نیست که انسان دین دارد یا ندارد بلکه این است که کدام دین را دارد

«آنچه نتیجه جهان بینی حسی است خودپرستی است نه ایده پرستی. ایمان مذهبی پیوندی است دوستانه میان انسان و جهان و بعبارت دیگر نوعی هماهنگی است میان انسان و آرمانهای کلی جهان؛ اما ایمان و آرمانهای غیر مذهبی نوعی بریدگی از جهان و ساختن جهانی خیالی برای خود است. ایمان مذهبی...قیافه جهان را در نظر انسان تغییر می دهد...ایمان مذهبی تلقی انسان را نسبت به جهان و خلقت دگرگون می سازد. [همان، ص35] گذشته از همه اینها گرایش به سوی حقایق مقدس و قابل پرستش در سرشت فرد فرد بشر هست. انسان کانون یک سلسله تمایلات و استعدادهای غیرمادی بالقوه است که آماده پرورش است...این میلها چون وجود دارد باید پرورش یابد و اگر درست پرورش نیابد...در یک مسیر انحرافی واقع می شود. [همان، ص36] اریک فروم می گوید: هیچ کس نیست که نسبت به دینی نیازمند نباشد و حدودی برای جهت یابی و موضوعی برای دلبستگی خویش نخواهد...مسئله بر سر این نیست که انسان دین دارد یا ندارد بلکه این است که کدام دین را دارد. [همان، ص 37] ذیل این کلام استاد می نویسد: مقصود این روانشناس این است که انسان بدون تقدیس و بدون پرستش نمی تواند زندگی کند. [همان] «قرآن کریم اولین کتابی است که اولا در کمال صراحت ایمان مذهبی را نوعی هماهنگی با دستگاه آفرینش خوانده است(2)...ثانیا ایمان مذهبی را جزء سرشت انسانها معرفی کرده است (3).[همان، ص 38] بنابراین اولین دینی که به ایمان مذهبی بها داده است اسلام است.

پی نوشت:

1. مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی،ج1،انسان و ایمان، ص24،انتشارات صدرا، آبان 89

2. آل عمران،آیه83

3. روم،آیه30

سید روح الله علوی

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.