تبیان، دستیار زندگی
ایمان مذهبی به حکم اینکه به انسان که یک طرف معامله است نسبت به جهان که طرف دیگر معامله است اعتماد و اطمینان می بخشد دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می سازدو به جای آن به او آرامش خاطر می دهد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آثار و فواید ایمان مذهبی

صرف نظر از آثار اخروی ایمان مذهبی در زندگی همین دنیا هم آثار مفید بسیاری بر آن مترتب است. استاد شهید برخی از این آثار را بیان می کند: «ایمان مذهبی آثار نیک فراوان دارد چه از نظر تولید بهجت و انبساط چه از نظر نیکو ساختن روابط اجتماعی و چه از نظر کاهش و رفع ناراحتیهای ضروری که لازمه ساختمان این جهان است.» (1)


الف. بهجت و انبساط :

دعا

اولین اثر ایمان مذهبی از نظر بهجت زایی خوشبینی است. خوشبینی به جهان و خلقت و هستی. ایمان مذهبی از آن جهت که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرفی می کند طبعا دید انسان را نسبت به نظام کلی هستی و قوانین حاکم بر آن خوشبینانه می سازد.[انسان و ایمان،ص39] آری ایمان است که زندگی را در درون جان ما بر ما وسعت می بخشد و مانع فشار عوامل روحی می شود. دومین اثر ایمان مذهبی از نظر بهجت زایی روشندلی است. انسان همین که به حکم ایمان مذهبی جهان را به نور حق و حقیقت روشن دید همین روشن بینی فضای روح او را روشن می کند و در حکم چراغی می گردد که در درونش روشن شده باشد.[همان، ص40] سومین اثر ایمان مذهبی از نظر تولید بهجت و انبساء امیدواری به نتیجه خوب تلاش خوب است. در منطق فرد با ایمان...دستگاه آفرینش حامی مردمی است که در راه حق و حقیقت و درستی و عدالت و خیرخواهی تلاش می کنند(2) چهارمین اثر ایمان مذهبی از نظرگاه بهجت و انبساءآرامش خاطر است.انسان فطرتا جویای سعادت خویش است[همان، ص41] آنچه مایه سعادت انسان می گردد دو چیز است: 1.تلاش 2.اطمینان به شرایط محیط...

ایمان مذهبی به حکم اینکه به انسان که یک طرف معامله است نسبت به جهان که طرف دیگر معامله است اعتماد و اطمینان می بخشد دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می سازدو به جای آن به او آرامش خاطر می دهد

انسان درباره آنچه مربوط به خودش است شک و تردید ندارد. آنچه که انسان را به اضطراب و نگرانی می کشاند...جهان است. آیا کار خوب فایده دارد؟...ایمان مذهبی به حکم اینکه به انسان که یک طرف معامله است نسبت به جهان که طرف دیگر معامله است اعتماد و اطمینان می بخشد دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می سازدو به جای آن به او آرامش خاطر می دهد.[همان، ص42] استاد پنجمین اثر ایمان مذهبی را برخورداری از لذت معنوی می داند. «لذت معنوی از لذت مادی هم قوی تر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای مردم عارف حق پرست از این گونه لذات است...در زبان دین از طعم ایمان و حلاوت ایمان یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوی آنگاه مضاعف می شود که کارهایی از قبیل علم و احسان...از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود. [همان،‌ص43]

ب. نقش ایمان در بهبود روابط اجتماعی:

شهید مطهری بیان می کند که انسان مانند برخی از جانداران دیگر اجتماعی آفریده شده است.» اما فرقی با آنها دارد سایر جانداران به حکم غریزه از قوانین اجتماعی تخلف نمی توانند بکنند در مقابل انسان اینگونه نیست. «انسان نیازهایش اجتماعی است بدون آنکه چنان غرایزی بر او حکومت کند. غرایز اجتماعی انسان بصورت یک سلسله تقاضا در باطن انسان وجود دارد که در سایه تعلیم و تربیت باید پرورش یابد. زندگی سالم اجتماعی آن است که افراد قوانین و حقوق یکدیگر را محترم شمارند...آن چیزی که بیش از هر چیز حق را محترم عدالت را مقدس دلها را به یکدیگر مهربان و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار می سازد تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ می دهد ...ایمان مذهبی است.» [همان،‌ص44]

انسان با ایمان می داند هر چیزی در جهان حساب معینی دارد و... فرضا خود این تلخی غیر قابل جبران باشد به نحوی دیگر از طرف خداوند متعال جبران می شود

ج.کاهش ناراحتیهاایمان

بدیهی است که بشر موظف است با طبیعت پنجه نرم کند، تلخیها را تبدیل به شیرینی نماید؛ اما پاره ای از حوادث جهان قابل پیشگیری و یا برطرف ساختن نیست. مثلا پیری...بعلاوه اندیشه مرگ و نیستی...به نوعی دیگر انسان را رنج می دهد. انسان با ایمان می داند هر چیزی در جهان حساب معینی دارد و... فرضا خود این تلخی غیر قابل جبران باشد به نحوی دیگر از طرف خداوند متعال جبران می شود.[همان، ص45] قیافه مرگ در چشم فرد با ایمان ...انتقال از دنیایی فانی و گذرا به دنیایی باقی و پایدار و از جهانی کوچک به جهانی بزرگتر است...از این رو چنین فردی نگرانیهای خویش را از مرگ با کوشش در کارهای نیک که در زبان دین عمل صالح نامیده می شود برطرف می سازد. از نظر روان شناسان مسلم و قطعی است که اکثر بیماریهای روانی که ناشی از ناراحتیهای روحی و تلخیهای زندگی است در میان افراد غیرمذهبی دیده می شود.[همان، ص46]

فعالیت های انسان

فعالیتهای انسان دو گونه است:التذاذی و تدبیری. فعالیتهای التذاذی همان فعالیتهای ساده ای است که انسان تحت تأثیر مستقیم غریزه و طبیعت و یا عادت که طبیعت ثانوی است برای رسیدن به یک لذت و یا فرار از یک رنج انجام می دهد.[همان، ص47] فعالیتهای تدبیری کارهایی است که خود آن کارها جاذبه یا دافعه ای ندارند...انسان به حکم عقل و اراده بخاطر مصلحتی که در ترک آنها می بیند آنها را انجام می دهد و یا ترک می کند.

تفاوت کارهای التذاذی با تدبیری

«انسان از کارهای التذاذی در حین انجام کار لذت می برد ولی از کارهای مصلحتی(تدبیری) لذت نمی برد... کارهای مصلحتی در اثر دوردست بودن نتیجه لذت آور و بهجت زا نیستند اما رضایت بخش هستند. لذت و رنج از مشترکات انسان و حیوان است اما رضایت و خرسندی و یا کراهت و نارضایتی از مختصات انسان.»[همان، ص48] فرق دیگر با توجه به تعریف این دو، کارهای تدبیری با نیروی عقل و اراده انسان انجام می شود بر خلاف کارهای التذاذی که به حکم احساس و میل صورت می گیرد.

آیا این دو فعالیت می توانند با هم هماهنگ باشند؟ استاد با این جمله جواب مثبت می دهد:«اگر فعالیتهای تدبیری فعالیتهای التذاذی را زیر پوشش خود قرار دهد و اگر فعالیتهای التذاذی بخشی از طرح کلی و برنامه عام تدبیری زندگی قرار گیرد، طبیعت با عقل و میل با اراده انطباق می یابند.[همان، ص50]

مگر ممکن است خود بشر ناشناخته بماند و سعادتش که چیست و با چه چیزی میسر می شود شناخته گردد؟ بالاتر اینکه انسان موجودی اجتماعی است ...و چون موجودی است اجتماعی سعادتش، انتخاب وسیله اش با سعادتها...و انتخاب وسیله های دیگران آمیخته است؛ نمی تواند راه خود را مستقل از دیگران برگزیند

نقش عقل و فعالیتهای تدبیری در انسانیت انسان

فعالیتهای تدبیری فرضا به اوج کمال خود برسد برای انسانی شدن فعالیتهای انسان ...شرط لازم است زیرا نیمی از انسانیت انسان را عقل و علم و تدبیر او تشکیل می دهد اما شرط کافی نیست...[همان] در اینکه نیروی عقل و تفکر برای تدبیرهای جزئی و محدود زندگی ضروری و مفید است بحثی نیست.[همانف ص51] در دایره کلی و وسیع چطور؟ آیا انسان قادر است طرحی کلی برای همه مسائل زندگی شخصی خود را همه دربرگیرد و منطبق بر همه مصالح زندگی او باشد بریزد؟ استاد در جواب می گوید:« مگر ممکن است خود بشر ناشناخته بماند و سعادتش که چیست و با چه چیزی میسر می شود شناخته گردد؟ بالاتر اینکه انسان موجودی اجتماعی است ...و چون موجودی است اجتماعی سعادتش، انتخاب وسیله اش با سعادتها...و انتخاب وسیله های دیگران آمیخته است؛ نمی تواند راه خود را مستقل از دیگران برگزیند.[همان،ص 52] و اگر مسئله حیات ابدی و جاودانگی روح و تجربه نداشتن نسبت به نشئه مابعد دنیا را درنظر بگیریم مسئله بسی مشکلتر می شود. آنجاست که نیاز به یک مکتب و ایدئولوژی ضرورت خود را می نمایاند؛ یعنی نیاز به یک تئوری کلی، یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم که هدف اصلی، کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است.[همان،‌ص53] بنابراین استاد با مقدمه ای که (فعالیتهای انسان) بیان کردند به این نتیجه رسیدند که وجود یک ایدئولوژی برای یک فرد و جامعه انسانی ضروری است.

پی نوشت:

1. مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی،ج1،انسان و ایمان، ص39،انتشارات صدرا، آبان 89

2. سوره محمد،آیه

سید روح الله علوی

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.