بشر آینده رَمِ اكسترنال دارد!
با وجود اینترنت و ماشینهای جستوجوگر آنلاین، ما در حال حاضر در شرایط انتقال دانستههایمان به شبکه هستیم؛ یعنی حافظه ما به شبکه منتقل میشود و در این میان منابعی همچون گوگل و ویکیپدیا برای ما حکم حافظه خارجی را پیدا کردهاند.
این روزها با وجود دسترسی به اینترنت دیگر لازم نیست برای پیدا کردن سؤالات کوچک وبزرگمان کتابها را زیر و رو کنیم یا به دنبال فردی دانا بگردیم. در واقع وقتی به اینترنت دسترسی داریم، دیگر دانستن کار سختی نیست! چراکه این دانای کل برای هر پرسشی پاسخی دارد. این موضوع را در ابعاد دیگری هم میتوان در نظر گرفت. چراکه با وجود اینترنت و ماشینهای جستوجوگر آنلاین، ما در حال حاضر در شرایط انتقال دانستههایمان به شبکه هستیم؛ یعنی حافظه ما به شبکه منتقل میشود و در این میان منابعی همچون گوگل و ویکیپدیا برای ما حکم حافظه خارجی را پیدا کردهاند.
البته همانطور که اریک اشمیت مدیر اجرایی گوگل اعلام کرده است، این حافظه خارجی برخلاف مغز ما روزبهروز گستردهتر خواهد شد.
مغز ما یاد میگیرد که به خاطر نسپارد و از آنجا که اینترنت را به عنوان حافظه خارجی خود قبول کرده است، ناخودآگاه به این سمت پیش میرود که نباید همه چیز را بداند، بلکه به جای به خاطر سپردن اطلاعات، کافی است بداند کجا میتواند آنها را پیدا کند
باید صحبتهای اشمیت را کمی جدیتر بگیریم؛ هنگامی که قدرت ذخیرهسازی و به خاطر سپردن حافظههای خارجی آینده را به عنوان چالش بشر مطرح میکند. به اعتقاد او و دیگر کارشناسان این حوزه، آینده از آن حافظههای خارجی بزرگی است که به کمک آنها تمام زندگیمان را در اینترنت و به صورت دیجیتالی ضبط خواهیم کرد؛ به خصوص اینکه در آیندهای نه چندان دور اطلاعات ذخیره شده از ما در شبکه اینترنت شامل موارد زیادی از زندگی شخصی ما خواهد بود. برای مثال این اطلاعات نشان میدهند که موزیک، کتاب و فیلم مورد علاقه ما کدامند یا از چه بیماریهایی رنج میبریم، دوستان ما چه کسانی هستند، کجا زندگی میکنیم، کجا کار میکنیم، الان در چه مکانی قرار داریم و حتی مشغول فکر کردن به چه چیزی هستیم. این اطلاعات مشخص میکنند که ما در اینترنت بیشتر به دنبال چه اطلاعاتی میگردیم و به همین دلیل اینترنت میتواند و باید به جای ما به یاد آورد، تحلیل کند و پاسخ سؤالاتمان را به بهترین نحو ممکن بیابد.
وجود چنین قابلیتهای ویژهای باعث شده تا بحثهای فراوانی بر سر حافظه بیحد و مرز اینترنت و جایگزینی تدریجی آن با حافظه بشر شکل گیرد. مغز ما یاد میگیرد که به خاطر نسپارد و از آنجا که اینترنت را به عنوان حافظه خارجی خود قبول کرده است، ناخودآگاه به این سمت پیش میرود که نباید همه چیز را بداند، بلکه به جای به خاطر سپردن اطلاعات، کافی است بداند کجا میتواند آنها را پیدا کند.
در واقع زمانی که شما همواره با اینترنت سروکار داشته باشید، قادر خواهید بود هر اطلاعاتی را هر زمان که نیاز داشته باشید به دست آورید. بنابراین هیچگاه سعی نمیکنید اطلاعات را به خاطر بسپارید؛ چراکه تصور میکنید اطلاعات مورد نیاز شما همیشه در دسترس هستند. استفاده گسترده از موتورهای جستوجو و دیتابیس آنلاین در نحوه یادآوری اطلاعات توسط انسان در طول سالهای اخیر آنچنان محسوس بوده که هرچند هنوز حقایق بسیاری از رابطه مغز انسان و اینترنت در پرده ابهام قرار دارد، اما محققان در آزمایشهای خود به این مهم دست یافتند که ذهن انسان در حال سازگاری با فنآوریهای ارتباطی است.
البته اینترنت را نباید فقط کلید حل معماهایمان بدانیم؛ کما اینکه این محصول عصر جدید آنقدر در ارتباطات میان انسانها مؤثر بوده که باید گفت دیگر با زندگی بیشتر مردم کره خاکی کاملا در هم تنیده شده و به عبارت دیگر ما جزئی از زندگی دیجیتال دیگران شدهایم و دیگر نه به عنوان فرد که بخشی از یک مجموعهایم و در واقع مجموعه اگر اراده کند، میتواند تمامی قطعات زندگیمان را مثل پازل کنار هم بچیند. شبکههای اجتماعی به خوبی این ادعا را ثابت کردهاند؛ چون کسی که تا دیروز برایمان «هیچکس» بوده حالا در سایتهای اجتماعی به «دوست» ما مبدل شده است.
باشگاه كاربران تبیان ـ ارسالی از: 136813