تبیان، دستیار زندگی
شاعران انقلاب با سرودن اشعاری در سوگ حضرت امام خمینی(ره) ارادت خود را به پیر جماران اظهار كرده‌اند. عباس یكرنگی، شاعر، یك غزل-مثنوی در این زمینه سروده است كه گزیده‌ای از ابیات آن در پی می‌آید: شفق تاراج اندوهیم و تنها نام ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعری منتشر نشده در سوگ امام (ره)


شاعران انقلاب با سرودن اشعاری در سوگ حضرت امام خمینی(ره) ارادت خود را به پیر جماران اظهار كرده‌اند.

عباس یكرنگی، شاعر، یك غزل-مثنوی در این زمینه سروده است كه گزیده‌ای از ابیات آن در پی می‌آید:

شفق تاراج اندوهیم و تنها نام می‌ماند

بگو با مرگ مردی قصه بی‌فرجام می‌ماند

كمانداران مردی تا سحر آسودگی هرگز

هجوم خیل شب در صبح‌دم ناكام می‌ماند

سپاهی بود و شهری بود و بری بود پیش از این

از این پس كربلا، بی‌سر شدن، یا شام می‌ماند

زباغ آسمان آورده‌ام یك تیغ چون آذر

بیا این تیغ را برگیر كو بی‌سام می‌ماند

هجوم بادها ترس ملخ‌ها را فزون كردند

سپاه ابرها مهتاب شب‌ها را برون كردند

سیاهی تیغ خود را یك نفس در چشم عالم كرد

حریم باغ را مرگ شقایق غرق ماتم كرد

شهابی آن طرف مرگ سحر را نیك باور كرد

ستون موش‌ها طاعون مردی را به خاور كرد

نفس فرسوده شب‌های دل تاریك ما بودیم

عطش پژمرده صد بغض بی‌شلیك ما بودیم

به شهر آب‌ها تنها سرود از دیو طوفان بود

به شهر خاك‌ها تنها سخن از مرگ انسان بود

تو گویی صد شغاد آماده مرگ تهمتن شد

كه مردی مرد و ذلت حاصل فرزند آدم شد

و ما ماندیم و تنها انتظار تیز آذرباد

كه می‌گفتند می‌ماند به بغضی آتشین فریاد

و ما ماندیم و تنها یك نفس صد بغض دردآلود

و ما ماندیم و یك پایان ننگین در دل این باد

***

زمین از ناله آتشفشان هوشیار خواهد شد

بگو با بوی خون این شیر هم بیدار خواهد شد

دلیری نیمه شب برخاست با می غسل مردی كرد

به می افسانه‌ای پرداخت با نی فصل مردی كرد

خم می را به نی‌ها ریخت تا نامش خمینی شد

نی اش را نینوا بنواخت تا شورش حسینی شد

شفق تاراج اندوهیم و تنها نام می‌ماند

بگو با مرگ مردی قصه بی‌فرجام می‌ماند

كمانداران مردی تا سحر آسودگی هرگز

هجوم خیل شب در صبح‌دم ناكام می‌ماند

لینک:

ادبیات