تبیان، دستیار زندگی
مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینكه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یك چشمش كور بود؟ مرد گفت: بله ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شتر دیدی ندیدی...

شتر دیدی ندیدی...

مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینكه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یك چشمش كور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یك طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر كجاست ؟‌پسر گفت من شتری ندیدم .

مرد ناراحت شد و فكر كرد كه شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرك را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف كرد .

قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟

پسرك گفت : در راه ، روی خاك اثر پای شتری دیدم كه فقط سبزه های یك طرف را خورده بود . فهمیدم كه شاید شتر یك چشمش كور بود .

بعد دیدم در یك طرف راه مگس بیشتر است و یك طرف دیگر پشه بیشتر است . و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم كه شاید یك لنگه بار شتر شیرینی و یك لنگه دیگر  ترشی بوده است .

قاضی از هوش پسرك خوشش آمد و گفت : درست است كه تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد . پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !!

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: نوک طلایی

مطالب مرتبط :

خربزه و عسل

تو از تو؛ من از بیرون

 رحمت به دزد سرگردنه

صبر کن و افسوس مخور

با بزرگان پیوند کرده

پنبه دزد

بلایی به سرت بیاید که...

بنازم این سر را

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.