تبیان، دستیار زندگی
لزوم مقابله با جریان انحرافی از سوی بزرگان و طلاب حوزه علمیه
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحانیت و جریان انحرافی 1

1. با نگاهی به تاریخ روشن می شود که جریان حق و باطل دوشادوش هم در حرکت بوده است به طوری که پس از گذار حق از مرحله ای به مرحله دیگر، جریان باطل پوست عوض کرده و با شگردها و رنگ های مختلف رخ می نماید تا جریان اصیل را به انحراف کشاند که نتیجه آن سقوط و اضمحلال فرد و جامعه خواهد بود. «وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»(1)

2. جریان انحرافی - که این روزها نقل هر کوی و برزنی شده است – نه امری نوظهور است و نه پدیده ای تک چهره و یک رنگ. بلکه جریانی در مقابل جریان حق است و چون جریان حق را صراط مستقیم نامیده اند، هر آنچه غیر این صراط است را انحراف باید دانست. بنابراین انحراف شناسی نیازمند حق شناسی است و تا حق را نتوان شناخت، افتادن در ورطه انحراف و حرکت در جاده خاکی امری طبیعی خواهد بود. اما متأسفانه جریان های انحرافی پیش از آنکه حق را بشناسند و نسبت خود را با آن روشن نمایند به دشمنی با دشمن دوردست می پردازند و از انحرافات درونی تغافل و تجاهل می ورزند. در حالی که می بایست نسبت خود را با جریان حق روشن نمود و از انحراف از صراط مستقیم به دور ماند و سپس روشن خواهد شد که هر آنچه ما را از حق دور کند انحرافی است و لازم نیست جریان انحرافی لزوما شاخ و دُم داشته باشد یا مارک بیگانه. بلکه دامن زدن به مباحث بی فایده، غیر ضرور و حتی فرعی خود تقویت جریانهای انحرافی است. به طور مثال در سالی که به امر مقتدایمان به سال «جهاد اقتصادی» نامیده شده است پرداختن به مباحثی همچون مکتب ایرانی، مصداق یابی برای روایات ضعیف مهدویت، بزرگ نمایی و دروغ پردازی راجع به فراماسونری و نقدهای غیر عالمانه توسط افراد غیر متخصص و مدعی به فرقه های نوظهور –که موجبات تبلیغ آنها را فراهم می سازد هر چند با دغدغه های مثبت - همگی انحراف است که منجر به تخدیر ذهن نوجوان و جوان این مرز و بوم خواهد شد.

3. چنان چه روشن شد جریان انحرافی یک جریان خاص و منتسب به شخص خاصی نیست بلکه جریانهای متعددی است که هر یک به بهانه های مختلف – حتی بهانه بسیار ارزشمند – ما را از وظیفه اصلیمان و معرفت راستین دور می کند. پس محدود کردن خود به یک جریان خاص و غفلت از سایر جریانات، خطری بزرگ است. بنابراین نباید برای فرار از یک جریان انحرافی به جریان انحرافی دیگر پناه برد به طور مثال نباید برای فرار از یک فرقه نوظهوری به منتقدان منحرف آن که از طریق اصیل اسلامی وارد نمی شوند پناه برد که این خود دام انحراف است.(البته با توجه به شرایط کشور مصلحت بر تعیین مصداق نیست بلکه همان حق شناسی ذهن مخاطب را به مصادیق مورد نظر نزدیک خواهد نمود.)

مولای متقیان «علی بن ابیطالب(ع)» ریشه انحراف را چنین زیبا ترسیم می فرماید:

«همانا آغاز فتنه‌ها(انحراف ها)، در هواپرستی و بدعت‌گذاری در احكام آسمانی است. نوآوری‌هایی‌كه قرآن با آن مخالف است و‌گروهی با دو انحراف یاد شده، بر‌گروه دیگر سلطه و ولایت یابند‌كه بر خلاف دین خدا است. پس اگر باطل با حق مخلوط نمی‌شد، بر طالبان حقّ پوشیده نمی‌ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص می‌گشت، زبان دشمنان قطع می‌گردید. اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می‌گیرند و به هم می‌آمیزند، آنجاست‌كه شیطان بر دوستان خود چیره می‌گردد و تنها آنان‌كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند، نجات خواهند یافت».(2)

4. رسالت روحانیت در این میان|، رسالتی بسیار مهم و محوری است چرا که معرفی و راهبری جریان حق به نصوص معتبر قرآنی و روایی بر عهده اسلامشنان حقیقی است که از آبشار معارف ناب قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم اسلام) استفاده و جان و دل خود را براهین عقلی و نقلی جلا بخشیده اند و بی شک همگان معترفند که در دوران غیبت امام عصر(ع) در تمام برهه های تاریخ این روحانیت بیدار سیعه بوده است که جامعه تشیع را از خطرات فکری و تهاجمات خارجی رهانیده و مسیر حق را تبیین و گسترانیده است. این بار نیز همچون سایر اقدامات بیدارگرانه و احیاگرانه و ظیفه روحانیت، بیداری گری و تبیین مسیر حق و مرزشناسی با جریانهای انحرافی است و این فقط با کاری عالمانه و محققانه با روش تبیینی و انتقادی ممکن خواهد شد.

مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:

« اگر كسانى اختلاف‌نظرهائى دارند، با استدلال بیان كنند. عرض كردم، من معتقد به تبیین هستم. در دوران مبارزات هم، اختلاف ما با چپی‌ها و ماركسیست‌هائى كه آن وقت مبارزه میكردند، سر همین بود كه ما میگفتیم باید تبیین كرد، آنها به تبیین اعتقاد نداشتند؛ یك چیز دیگرى میگفتند، یك تفسیر دیگرى داشتند. كار انقلاب از اساس با تبیین، روشنگرى، بیان منطقى، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقى را هم خراب خواهد كرد. ممكن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع میشوند. این، حرف ماست؛ این، عرض ماست.»(3)

ایشان معتقدند  چنانچه این حرکت مستدل  منطقی و متناسب با اخلاق اسلامی نباشد دشمن سوء استفاده خواهد کرد:

«در جریانهاى سیاسى، در جریانهاى گوناگون فكرى و سلیقه‌اى مطلقاً مشتعل كردن فضا مناسب نیست. حالا شماها الحمدلله همه‌تان بصیرید، آگاهید، لابد از جریانات خبر دارید و الان همین اوضاعى را كه توی كشور هست، مى‌بینید كه متأسفانه این علیه آن، آن علیه این؛ و دستگاه‌هاى خارجى چه خوشحالى‌اى میكنند؛ تحلیل میگذارند رویش: بله، بینشان اختلاف افتاد، نابود شدند، از بین رفتند(!) آرزوهاى خودشان را هى مرتباً تكرار میكنند. خب، پیداست كه این مسئله نقطه‌ى ضعف ماست. نباید بگذاریم این نقطه ضعف ادامه پیدا كند یا افزایش پیدا كند. اینها را باید توجه داشت. حركت، حركت متین، مستدل و مستند باشد.»(4)

منابع:

1. توبه/34.

2. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 50، صفحه 103.

3 و 4. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران ؛ 1390/04/13


نوشته سید مهدی موسوی