خیره نگاه کردن ممنوع !
اسلام به بانوان دستور داده بدن خود را به طور کامل بپوشانند و از نظر مردان بیگانه محفوظ بدارند. برای وجوب حجاب از آیات قرآن و احادیث استفاده شده است.
در میان همه مسایل مربوط به نگاه، موضوع «محدوده نگاه» از اهمیت بیشتری برخوردار است، چرا که در این بخش، مرزهای نگاه مجاز و ممنوع زن و مرد، تبیین و مشخص میگردد. اینک در مدخل این موضوع، ابتدا به بررسی آیه «غضّ بصر» میپردازیم و آن را از دو زاویه مورد تأمل قرار میدهیم: یکی آنکه «غض بصر» به چه معنی است؟ و دیگر آنکه آیا از آیه قرآن «محدوده»ای برای آن استفاده میشود؟
در آیه 30 از سوره نور، از پیامبر اکرم(ص) خواسته شده است که به مردان بگوید: «غضّ بصر» کنید، سپس همین تکلیف متوجه زنان نیز شده است:
قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم ... و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ...
مفهوم غض بصر
برخی دانشمندان «غض بصر» را به «چشم بستن و نگاه نکردن» معنی کردهاند. از مفسران پیشین ابوالفتوح رازی(1)، و از متأخران علامه طباطبایی(2) چنین برداشتی از این واژه ارائه کردهاند و بر اساس آن، مفاد این آیه را «نهی از نگاه کردن» دانستهاند. ولی لغت شناسان و مفسران دیگر، آن را به معنی «کم کردن نگاه» و خیره نشدن دانستهاند. مثلاً در «کتاب العین» آمده است: غضّ، «سستی در نگاه» است که پلکها به هم نزدیک شود ولی روی هم قرار نگیرد. و در «مصباح المنیر»، «کم کردن نگاه» نیز ذکر شده است، «تهذیب اللغه» و «معجم مقاییس اللغه» و «صحاح» نیز «نقصان نگاه» را در معنی آن آوردهاند.
راغب اصفهانی هم که دقت فراوانی در واژههای قرآنی دارد، «کاستن از نگاه» را مطرح ساخته است و امین الاسلام طبرسی در معنی غض، «نقصان» آورده است و طریحی هم از این جماعت تبعیت نموده است.(3)
علاوه بر نظر لغت شناسان که در این باره به اتفاق نظر، نظر دادهاند و نگاه نکردن یا بستن چشمها را در معنی آن نیاورده و یا به صراحت چنین معنایی را نفی کردهاند، استعمالات این واژه نیز همین معنی را تأیید میکند. شهید مطهری که در تحلیل این واژه و بررسی موارد استعمال آن، گوی سبقت را از دیگر محققان ربوده است، مینویسد:
«غض، به معنی کاهش دادن است و غض بصر یعنی کاهش دادن نگاه. در قرآن کریم، سوره لقمان آیه 19 از زبان لقمان به فرزندش میگوید: «و اغضض من صوتک» یعنی صدای خودت را کاهش بده، ملایم کن، فریاد نکن. و در آیه 3 از سوره حجرات میفرماید: «ان الّذین یغضّون اصواتهم عند رسول اللّه اولئک الذین امتحن اللّه قلوبهم للتقوی» یعنی آنان که صدای خود را (هنگام سخن گفتن) در حضور رسول خدا ملایم میکنند، یعنی فریاد بر نمیآورند، آنان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا آزمایش کرده است.
در حدیث معروف هند بن ابی هاله که اوصاف و شمائل رسول اکرم را توصیف کرده چنین آمده است:«و اذا فرح غضّ طرفه» یعنی وقتی که خوشحال میشد چشمها را به حالت نیم خفته در میآورد، بدیهی است که مقصود این نیست که چشمها را روی هم میگذاشت و یا به طرف مقابل نگاه نمیکرد. مرحوم مجلسی در بحار این جمله را این طور تفسیر میکند: «اَیْ کَسَرَهُ و اَطْرَقَ و لم یفتَحْ عینَه و انّما یَفْعل ذلک لیکونَ ابعد من الاشر و المرح» یعنی پلک چشم را میشکست و سر را پایین میانداخت و چشمها را نمیگشود چنین میکرد تا از حالت شادی زدگی دور باشد.
علی(ع) در توصیه به فرزند خود محمد بن الحنفیه هنگامی که در جنگ جمل پرچم را به او داد، فرمود: «کوهها اگر از جا کنده شوند تو سر جای خود باش، دندانها را روی هم فشار بده. (تا خشم و غضب تحریک شود) سر خود را به خداوند عاریه بده و پاها را در زمین میخکوب کن» آنگاه در آخر اضافه فرمود: «ارمِ ببصرکَ اقصی القوم و غض بصرک» یعنی تا آخرین نقطه دشمن را نظر بینداز و چشمها را بخوابان. بدیهی است که مقصود این نیست که چشمها را ببندد یا نگاه نکن، مقصود این است که به یک نقطه معین، مخصوصاً به تجهیزات دشمن خیره نشو.
همچنین به اصحابش در جنگها میفرماید:«غضوا الابصار فانه اربط للجأش و اسکن للقلوب» نگاهها را به تجهیزات دشمن کم کنید که این طور دلها محکمتر و آرامتر است.
از همه این موارد چنین فهمیده میشود که معنی غض بصر کاهش دادن نگاه است، خیره نشدن و تماشا نکردن و به اصطلاح نظر استقلالی نیفکندن است ...
علیهذا در آیه مورد بحث معنای «یغضوا من ابصارهم» این است که نگاه را کاهش بدهند، یعنی خیره نگاه نکنند و به اصطلاح علمای علم اصول، نظرشان آلی باشد، نه استقلالی.
توضیح اینکه یک وقت نگاه انسان به یک شخص برای ورانداز کردن و دقت کردن به خود آن شخص است مانند اینکه بخواهد وضع لباس و کیفیت آرایش او را مورد مطالعه قرار دهد، ولی یک وقت دیگر نگاه کردن به شخصی که با او روبه رو است برای این است که با او حرف میزند و چون لازمه مکالمه نگاه کردن است به او نگاه میکند. این نوع از نگاه کردن که به عنوان مقدمه و وسیله مخاطبه است، نظر آلی است ولی نوع اول نظر استقلالی است، پس معنی جمله این است: «به مؤمنین بگو به زنان خیره نشوند و چشم چرانی نکنند.»(4)
در غالب کتب لغت «دو معنی» برای غض کردن ذکر کردهاند، یکی به معنی خفض (پایین افکندن) و دیگری به معنی نقصان (کم کردن) و بنا بر هر یک از این دو معنی غض عین میتواند کنایه از «نگاه نکردن» به طرف مقابل باشد زیرا بنا بر معنای اول با زیر افکندن نگاه، طرف مقابل دیده نمیشود و بنا بر معنای دوم نیز مراد از ناقص کردن عین، «ناقص کردن آن از نگاه» به طرف مقابل است که این امر به مفهوم «نگاه نکردن» می انجامد.»
دلایلی بر وجوب حجاب در قرآن کریم
حجاب، در لغت به معنای پوشش است. حجاب، یعنی لباسی که بدن زن را بپوشاند. اسلام به بانوان دستور داده بدن خود را به طور کامل بپوشانند و از نظر مردان بیگانه محفوظ بدارند.
برای وجوب حجاب از آیات قرآن و احادیث استفاده شده است. در اینجا به سه آیه اشاره میشود که حضرت آیت الله ابراهیم امینی آن را در کتاب "آشنایی با وظایف و حقوق زن" شرح دادهاند که آیه اول آن را در ادامه میخوانید.
آیه حجاب
خداوند متعال در قرآن میفرماید: «ای پیامبر! به مردان مؤمن بگو: چشمان خویش فرو بندند و عورت خود را نگه دارند، این برای پاکدامنی آنان بهتر است. خدا به کارهای آنان آگاه است. و به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو بندند و عورت خود را نگه دارند و زینتهای خود را جز آن مقدار که پیداست، آشکار نسازند و مقنعههای خود را تا گریبان خود گذارند و زینتهای خویش را جز برای شوهران و پدران و پدر شوهران و برادران و پسر برادران و پسر خواهران و زنان و بردگان خودشان و مردان خدمتگزارشان که به زن رغبت ندارند و کودکان غیر ممیزی که از عورت زنان خبر ندارند، آشکار نسازند».
آیه فوق، درباره حجاب بانوان نازل شده و به مسائلی اشاره کرده که نیاز به شرح و تفسیر دارد: در آغاز از مردان و زنان مؤمن خواسته شده که دیدگان خود را فرو بندند و مردان به زنان و زنان به مردان خیره نشوند و چشمچرانی نکنند.
در مورد موضوع غض در قسمت ابتدایی مقاله توضیحات ارائه شده است.بعد از آن، به زنان و مردان توصیه میکند که فروج خود را حفظ کنند. فروج، جمع «فرج» به معنای «عورت» است. مقصود از حفظ فرج یا پوشیدن آن، سعی در حفظ عفت و پاکدامنی است با غض بصر؛ یعنی چشم پوشیدن و رعایت حجاب.
سپس خطاب به زنان میگوید: «َلا یُبْدِینَ زِینَـتَهُنَّ إِلاّ ما ظَـهَرَ مِنْها».
زینت، به معنای زیور و وسیله زیبایی است که انواعی دارد: یکی، زیورهایی که از بدن جدا هستند، مانند گوشواره، گلوبند، انگشتر، گلسر، دستبند، لباسهای زینتی. نوع دوم زینتهاییاند که به بدن میچسبند، مانند سرمه، رنگ ناخن، رنگ دست و پا و رنگ مو. زینت مذکور در آیه هر دو مورد را شامل میشود. به زنان توصیه شده که انواع زینتهای خود را برای مردان بیگانه آشکار نکنند و بدین وسیله از جلب توجه مردان و تحریک غریزه جنسی آنان جلوگیری کنند.
بعد از آن، با جمله: «إِلاّ ما ظَـهَرَ مِنْها» به زنان اجازه داده، زینتهای ظاهر خود را ـ که به طور طبیعی آشکار است ـ نپوشانند، مانند سرمه، رنگ ابرو، خضاب دست، انگشتر، رنگ چادر، مانتو و کفش. بانوان به دلیل اینکه در اجتماع زندگی میکنند و مسئولیتهایی را بر عهده دارند طبعاً چشم مردان بیگانه به صورت، دست و زینتهای آشکار آنان میافتد و پوشش آنها امری دشوار و حرجی است، لذا به آنان رخصت داده شده که بدون پوشیدن آنها به ادای مسئولیتهای خود مشغول باشند.
در بعضی احادیث نیز زینتهای ظاهر مذکور در آیه، به همین معنا تفسیر شده است. زراره از حضرت صادق(ع) نقل کرده که در تفسیر قول خدای عزوجل: «إِلاّ ما ظَـهَرَ مِنْها» فرمود:
زینت ظاهر، عبارت است از سرمه و انگشتر.
ابوبصیر میگوید: از امام صادق علیهالسلام از تفسیر آیه «َلا یُبْدِینَ زِینَـتَهُنَّ إِلاّ ما ظَـهَرَ مِنْها» سؤال کردم، فرمود: زینت ظاهر عبارت است از انگشتر و دستبند.
سپس در تعقیب بیان حجاب میفرماید: خمر جمع خمار و به معنای مقنعه و روسری بزرگ است. جیوب نیز جمع جیب و به معنای گریبان و یقه پیراهن است.
گفتهاند: زنان در عصر رسول خدا(ص) پیراهنی را میپوشیدند که گریبان آن باز بود و مقداری از سینهشان آشکار میشد. همچنین آنان دو طرف روسری را از بالای گوش به پشت سر میانداختند، در نتیجه گوش، گوشواره، گردن و مقداری از سینه آنان نمایان بود. از همین رو، آیه به بانوان دستور میدهد که روسریهای خود را بر چاک پیراهن بیندازید، تا گوش، گوشواره، گردن و سینه آنان را بپوشاند.
پی نوشت ها :
1 ـ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج14، ص122.
2 ـ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج15، ص111: الغض اطباق الجفن علی الجفن ... والایة نهی عن النظر.
3 ـ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص218. یغضّوا من ابصارهم ای ینقصوا من نظرهم عما حرّم اللّه علیهم، غضّ طرفه: خفضه و تحمل المکروه، غضّ صوته: ای خفضه و لم یرفعه بصیحة و غضّ طرفه ای کسره ...
4 ـ شهید مطهری، مسأله حجاب، ص121 ـ 124.
بخش قرآن تبیان
منبع :
سایت برنا