تبیان، دستیار زندگی
شب عملیات کربلای پنج، غسل شهادت کرد. کوله‌اش را از نارنجک لبریز، سربند یا زهرایش را بست. بند دلش را محکم کشید. پایش بیتاب تر از دل، با این همه داوود بمب روحیه بود. وقت وداع، دست بچه‌ها را می‌چسبید. می‌گفت:....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کربلای5 و خنده‌های یک شهید

شهید بسیجی: داوود رحیمی جعفر آبادی


شب عملیات کربلای پنج، غسل شهادت کرد. کوله‌اش را از نارنجک لبریز، سربند یا زهرایش را بست. بند دلش را محکم کشید. پایش بیتاب تر از دل، با این همه داوود بمب روحیه بود. وقت وداع، دست بچه‌ها را می‌چسبید. می‌گفت:....


کربلای5 و خنده‌های یک شهید

شب عملیات کربلای پنج، غسل شهادت کرد. کوله‌اش را از نارنجک لبریز، سربند یا زهرایش را بست. بند دلش را محکم کشید. پایش بیتاب تر از دل، با این همه داوود بمب روحیه بود. وقت وداع، دست بچه‌ها را می‌چسبید. می‌گفت: سرت را بالا بگیر، سمت خدا. لبخند فوری.

یک نفر آدم و این همه رفیق.

بچه‌ها عاشق و دلباخته‌اش بودند. یک جورایی آچار فرانسه روحیه بود.

شب عملیات کربلای پنج، نارنجک‌های که توی کوله‌اش داشت، رفته بود. توی یک شیار. زیر شنی تانک‌ها نارنجک می‌انداخت.

ظهر روز اول عملیات در شلمچه، فرمانده یک توپ 106 شده بود.

شجاع و از قدرت تصمیم گیری بالایی هم برخوردار بود. با اینکه خیلی شوخ طبع بود. در معرکه جنگ، ولی با برنامه ریزی دقیق، از روی اصول با دشمن می‌جنگید. با یک قبضه توپ 106 حال تانک‌های بعثی را  می‌گرفت. گلوله‌های توپ که تمام شد.

گفت: تا من یک دستی به سر و روی این توپ بکشم، شما زودی برید و گلوله برام بیارید.آخه از کجا؟. دویدیم و رفتیم. هر چه گشتیم؛ گلوله نبود. برگشتیم.

دیدم پای توپ 106 تکیه داده، صورتش همه خونین. نرم نرم نفس می‌کشید. با سربند یا زهرا چشم‌هایش را بسته بود و ذکر می‌گفت: یا مهدی. یا زهرا. یا حسین شهید.

او فردی شجاع و از قدرت تصمیم گیری بالایی هم برخوردار بود. با اینکه خیلی شوخ طبع بود. در معرکه جنگ، ولی با برنامه ریزی دقیق، از روی اصول با دشمن می‌جنگید. با یک قبضه توپ 106 حال تانک‌های بعثی را  می‌گرفت

زانو زدم دستش را محکم چسبیدم. تمام صورتش. دست‌هایش. سرش، همه جایش ترکش باران شده بود. دستش، توی دستم بود، صدایش  قطع شد. پریده بود. آسمانی آسمانی شده بود.

ـ شهید بسیجی: داوود رحیمی جعفر آبادی

فرزند: حبیب

متولد: 1344

شهادت: دی ماه 65 /  شلمچه

محصل / مجرد. استان گلستان گرگان.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : دیاررنج