تبیان، دستیار زندگی
در اصطلاح فقهی، توسل به معنای واسطه قرار دادن بین خود و خدا برای تقرب و نزدیکی به خداست. شیعه بر اساس آیات روشن قرآن مجید و احادیث ائمه‌ی اطهار و همچنین سنت پیامبر خاتم صلی‌الله علیه و آله و سلم به توسل معتقد است. اما در دیگر سو سالیانی است که گروهی ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایگاه توسل در نگرش وهابیت


در اصطلاح فقهی، توسل به معنای واسطه قرار دادن بین خود و خدا برای تقرب و نزدیکی به خداست. شیعه بر اساس آیات روشن قرآن مجید و احادیث ائمه‌ی اطهار و همچنین سنت پیامبر خاتم صلی‌الله علیه و آله و سلم به توسل معتقد است.

اما در دیگر سو سالیانی است که گروهی به نام وهابیت به وجود آمده است. آن‌ها خود را پیرو محمد بن عبدالوهاب می‌دانند. وهابیان به شدت مخالف توسل هستند. آن‌ها کسانی را که به مقربان الهی مثل پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله متوسل می‌شوند، مشرک می‌خوانند؛ غافل از آن که این اعتقاد، یکی از ریشه دارترین اعتقادات در میان شیعیان و بلکه تمام مسلمانان است.


وهابیت

این نوشته بر آن است که با ارائه‌ی اسناد مورد قبول وهابیان، موضوع توسل و علل منع آن را از منظر تاریخی مورد بررسی قرار دهد. در انتها، نظر پیشوایان اهل سنت در این بحث بررسی خواهد شد.

معنای توسل

توسل یعنی گرفتن وسیله برای نزدیک شدن به چیزی یا کسی.

اما در اصطلاح توسل، یعنی واسطه قرار دادن انبیاء، امامان و صالحان به پیشگاه خداوند .(قاموس قرآن، ج‌7، ص: 218، کتاب العین، ج‌7، ص: 298)

فلسفه‌ی توسل

توسل وسیله و واسطه قرار دادن چیزی بین خود و مطلوب است. وسیله جویی خود دو قسم دارد:

نوع اول در امور مادی است. مثل آن که انسان برای رفع گرسنگی به غذا و برای رفع تشنگی به آب نیازمند است یا مثلاً برای درمان بیماری خود به پزشک مراجعه کنیم اما با این اعتقاد که این خداوند متعال است که بیماریمان را شفا می‌دهد.

نوع دوم توسل، در امور معنوی است. مثل آن که انسان در زندگی اجتماعی‌اش دوست دارد به چیزی و یا کسی محبت ورزد یا علاقه‌مند است دیگران او را دوست بدارند.

مهم‌ترین عاملی که سبب می‌شود که وهابیان از زیارت پیامبر اکرم و توسل به ایشان ممانعت کنند، ضعف منطق و برداشت نادرست از بعضی از واژه‌های قرآنی است

یا اینکه خداوند برای هدایت مردمان به سوی آن‌ها فرستاده‌اش را می‌فرستد تا مردم با مراجعه به او به سوی خدای یکتا هدایت شوند.

همان‌طور که در عالم ماده نمی‌توان پرسید چرا خداوند متعال زمین را به وسیله‌ی خورشید روشن نموده و خود بی‌واسطه چنین کاری نکرده است؟ در امور معنوی نیز نمی‌توان گفت: چرا خداوند بندگان را مستقیماً هدایت نفرموده است.

آن چنان که می‌توان مشاهده کرد در جهان هستی برای رسیدن به هر خواسته باید از وسایل مربوط به آن استفاده کرد. این اصل مشهود را اصل توسل می‌نامند. (در این بخش از کتاب توسل نوشته‌ی آقای ضیاء آبادی و سلفی گری نوشته‌ی آقای رضوانی استفاده شده است.)

متأسفانه وهابیان با برداشت نادرست از این واژه هر کس را که از فردی دیگر انتظار کاری فوق بشری داشته باشد، مشرک می‌دانند بدون توجه به این که ممکن است خداوند متعال این قدرت را به او عطا کرده باشد. مثلاً حضرت مسیح با اذن خداوند بیماران غیر قابل علاج را شفا می‌داد و مردگان را زنده می‌کرد. بدیهی است که نمی‌توان مراجعه کنندگان به مسیح را مشرک دانست و مسیح را تأیید کننده‌ی مشرکان!

انگیزه‌ی منع از توسل

مهم‌ترین عاملی که سبب می‌شود که وهابیان از زیارت پیامبر اکرم و توسل به ایشان ممانعت کنند، ضعف منطق و برداشت نادرست از بعضی از واژه‌های قرآنی است.

یکی از واژه‌هایی که وهّابیان در معنای آن گرفتار اشتباه و خطا شده‌اند واژه (شرک) است. شرک در لغت عرب به معنی شرکت در چیزی است و «شریک» همان همتا و هم طراز است و در فرهنگ دینی شرک را به معنی شریک قرار دادن برای خدا در حاکمیّت و ربوبیّت تفسیر کرده‌اند.

متأسفانه وهابیان با برداشت نادرست از این واژه هر کس را که از فردی دیگر انتظار کاری فوق بشری داشته باشد، مشرک می‌دانند بدون توجه به این که ممکن است خداوند متعال این قدرت را به او عطا کرده باشد. مثلاً حضرت مسیح با اذن خداوند بیماران غیر قابل علاج را شفا می‌داد و مردگان را زنده می‌کرد. بدیهی است که نمی‌توان مراجعه کنندگان به مسیح را مشرک دانست و مسیح را تأیید کننده‌ی مشرکان!

وهابیت

آنان توسل به اولیای الهی و وسیله قرار دادن آن‌ها نزد خداوند متعال را جایز نمی‌دانند و سیره عموم مسلمانان را در این باره انکار می‌کنند.

گروه فتوای وهابیون در جواب سوالی از توسل پاسخ دادند:

«توسل به پیامبر (ص) و غیر او از انبیا و صالحان جایز نیست.همچنین توسل به مقام آن حضرت(ص) و غیر او حرام است زیرا این عمل بدعت است و از پیامبر (ص) و از صحابه درباره آن حکمی نرسیده است.»

نظریه ابن تیمیه در باره‌ی حرمت توسل و واکنش علمای معاصر و بعد او

اگر کسی در کنار قبر پیامبر و یا صالحی بیاید و از او حاجت بخواهد و از او بخواهد او را شفا دهد یا دین او را ادا کند، این شرک روشن است. واجب است که او را به توبه وادار کنند و اگر توبه نکرد او را باید کشت.( زیارة القبور و الاستمداد بالمقبور ، ص156 و کشف الارتیاب فی أتباع محمد بن عبد الوهاب - السید محسن الأمین - ص 228 – 229)

او هر گونه توسل به پیامبر و صالحان را نه تنها شرک می‌داند ، بلکه اگر کسی بر این عقیده باقی بماند و اصرار بورزد، از نظر ابن تیمیه، مشرک و محدور الدم است.

ابن حجر عسقلانی، از بزرگان اهل تسنن (متوفای 852 ) می‌نویسد:

بعضی از معاصرین ابن تیمیه او را به زندقه و الحاد و کفر نسبت داده‌اند . چون می‌گفت: پیامبر اکرم شایسته برای توسل نیست .( الدرر الکامنه ، ابن حجر ، ج1 ، ص155) این سخن ابن تیمیه در حقیقت ناقص شمردن مقام پیامبر و ممانعت از گرامی داشتن آن حضرت است.

نظریه محمد عبد الوهاب در رابطه با توسل و برخورد علمای معاصر او از اهل سنت:

محمد بن عبد الوهاب هم کاملاً از عقاید ابن تیمیه پیروی می‌کند. البته عبارت‌های او در رابطه با توسل، خیلی گسترده‌تر از ابن تیمیه است. عبارت‌های او در حرمت توسل و حلال شمردن خون مسلمان‌هایی که متوسل به پیامبر می‌شوند، چندین برابر عبارت‌های ابن تیمیه است.

او می‌گوید :اگر کسی به ملائکه ، پیامبران و اولیاء متوسل شود و از آن‌ها شفاعت بجوید و توسط آن‌ها بخواهد به خداوند نزدیک شود، خون و ماش مباح است.

این در حالی است که در کتاب‌های فقهی تمام مذاهب اهل سنت و حتی خود حنبلی‌ها مثل ابن قدامه مقدسی به صراحت ذکر شده است که توسل به پیامبر نه تنها جایز است بلکه بعد از مراسم حج وظیفه‌ی حجاج است که در کنار قبر نبی مکرم بایستند و به حضرت سلام دهند و متوسل شوند و پیغمبر را بین خود و خدا شفیع قرار دهند

همچنین می‌گوید :

اجماع تمام مذاهب براین است که اگر کسی بین خود و خداوند واسطه‌ای قرار دهد، کافر ، مرتد و مال و خونش حلال است.( الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة - أحمد زینی دحلان - ص 39)

او نه تنها صدها میلیون شیعه، بلکه تمام مسلمان‌ها را کافر و محدور الدم می‌داند؛ چون همه‌ی مسلمان‌ها توسل به پیامبر و صالحین را جایز می‌دانند.

این در حالی است که در کتاب‌های فقهی تمام مذاهب اهل سنت و حتی خود حنبلی‌ها مثل ابن قدامه مقدسی به صراحت ذکر شده است که توسل به پیامبر نه تنها جایز است بلکه بعد از مراسم حج وظیفه‌ی حجاج است که در کنار قبر نبی مکرم بایستند و به حضرت سلام دهند و متوسل شوند و پیغمبر را بین خود و خدا شفیع قرار دهند.

وهابیت با این کارشان به قتل بیش از یک میلیارد مسلمان فتوا می‌دهند.

بحث توسل،‌ بحث شیعه و وهابیت نیست !

توسل

بحث توسل،‌ بحث شیعه و وهابیت نیست ؛ بلکه بحث اسلام و وهابیت است. لذا اول کسی که در برابر محمد بن عبدالوهاب ایستاد و حرف او را کاملاً محکوم کرد، برادرش سلیمان بن عبد الوهاب بوده است. سلیمان بن عبد الوهاب چند مطلب مهم دارد که باید به آن توجه کرد.

زینی دحلان مفتی مکه‌ی مکرمه است. او متوفای 1306 ه ق از اهل تسنن متعصب بوده است و کسی هم ادعا نکرده است که او داعیه تشیع داشته است. حتی به گفته‌ی البانی او کتابی مستقل در بطلان مذهب شیعه نوشته است. زینی دحلان در کتاب الدرر السنیه، از قول سلیمان بن عبد الوهاب نقل می‌کند و می‌گوید:

محمد بن عبد الوهاب که ظهور کرد،‌ در هر خطبه‌ی جمعه که می‌خواند، می‌گفت: هر کس به پیامبر متوسل شود، کافر شده است. برادرش سلیمان یکی از کسانی بود که به شدت با برادرش اعتراض و سخنان او را انکار می‌کرد. روزی به برادرش محمد بن عبد الوهاب گفت: برادر ! ارکان اسلام چند تا است؟ گفت : پنج تا. گفت: نه تو شش تا قرارش داده‌ای و رکن ششم این است که هر کس وهابی نباشد و از تو تبعیت نکند ، کافر است.(الصواعق اللهیه فی الرد علی الوهابیة ، ص38)

چون طرف توسل ما اهل‌بیت علیهم‌السلام است و وهابیت ریشه اموی دارند، می‌خواهند ما به اهل‌بیت علیهم‌السلام توجه نداشته باشیم؛ لذا قبه و بارگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام را تخریب می‌کنند تا ارتباط ما با بزرگان دینی و هویت مکتبی قطع شود

شاهدی برای درستی توسل

وهابیت توسل جستن را شرک می‌داند، در حالی که شاهد بر درستی توسل، در سوره یوسف آمده است، که برادران یوسف گفتند:«یا ابانا استغفر لنا»؛ یعنی پدر، برایمان دعا کن! حضرت یعقوب علیه‌السلام فرمود: «سوف استغفر لکم»؛ یعنی صبر کنید؛ به زودی برایتان استغفار می‌کنم. یا آمده است: «مسلمانان اگر گناهی از شما صادر شد نزد پیامبر(ص) بیایید».

به عبارت دیگر، توسل، طریق با واسطه به سوی خداست. شایان ذکر است، چون طرف توسل ما اهل‌بیت علیهم‌السلام است و وهابیت ریشه اموی دارند، می‌خواهند ما به اهل‌بیت علیهم‌السلام توجه نداشته باشیم؛ لذا قبه و بارگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام را تخریب می‌کنند تا ارتباط ما با بزرگان دینی و هویت مکتبی قطع شود.

هم‌چنین درباره زیارت باید بگویم، در کتاب «شفاء السقام سبکی شافعی» نامه‌ای شدیداللحن به ابن‌تیمیه نوشته است و در آن زیارت را با ادله متقن تأیید نموده است، ولی وهابیت به واسطه افکار خشن و خشک خود، زیارت و تبرک را دوست ندارند، در حالی که در اعمال و رفتار خودشان در خصوص دوستان، حاکمان و پادشاهان ممالک خود، برخلاف عقایدشان عمل می‌کنند.

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان


منابع :

سایت حوزه

وبلاگ سلفی گری

سایت پاسخ به اعتقادات

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.