شهید محمد بهرامیه
نام و نام خانوادگى: محمّد بهرامیّه
نام پدر: حسین على
تاریخ و محلّ تولّد: 1/10/1332 ـ روستاى بهرامیّه بخشى جوین
تاریخ ومحلّ شهادت: 18/6/1361 ـ شلمچه
آخرین سمت: مسئول تعاون لشكر 5 نصر
محمّد بهرامیّه ـ فرزند حسینعلى ـ در اوّل دىماه سال 1332 در روستاى بهرامیّه بخشى جوین از توابع شهرستان سبزوار به دنیاآمد. در پنج سالگى به همراه پدر و مادرش به كربلا مشرّف شد. بعد از اتمام دورهى ابتدایى، به جهت علاقه به تحصیل دروس حوزوى به مشهد مقدّس رفت. مىگفت: «تحصیل در مدرسهى دروس حوزوى بهترین جایى است كه انسان ساخته مىشود و مسائل دینى را به خوبى فرا مىگیرد.»او همزمان با تحصیل دروس حوزه توانست تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه دهد كه پس از آن به كار مشغول شد. فردى مهربان، صادق و خوشرو و به دلیل سجایاى اخلاقىاش مورد احترام دیگران بود. در اوقات بیكارى كتابهاى مذهبى از جمله: قرآن، مفاتیح، نهجالبلاغه و رسالهى امام را مطالعه مىكرد.
صلهى رحم را نیز بجا مىآورد و به دیدن اقوام مىرفت.
به پدر و مادرش احترام خاصّى مىگذاشت و از آنها پرستارى مىكرد.
محمّد بهرامیّه در 23 سالگى با خانم بىبى مهین حسینى پیمان ازداوج بست كه مدّت زندگى مشترك آنها 8 سال بود.
همسرش مىگوید: «ایشان فردى خوش اخلاق و با ایمان بودند.» حاصل ازدواج آنها سه فرزند به نامهاى: مهدى (متولّد26/9/1354)، مریم (متولّد 16/3/1357) و احمد (متولّد10/7/1360) مىباشد.
همسر شهید مىگوید: «زمانى كه به منزل مىآمدند، براى ایشان دختر و پسر فرقى نمىكرد، مىگفتند: باید جسم و روح سالم باشد.
طورى فرزندانش را تربیت مىكرد كه براى جامعه مفید باشند و سربار جامعه نباشند. دوست داشتند كه آنها تحصیلات عالیه داشته باشند. به چادر، اهمیّت مىدادند، چون حجاب را با چادر كامل مىدانستند.» اكنون ما به دستورات ایشان در زندگى عمل مىكنیم و اثرات مثبت آن را در خودم و بچّههایم مىبینم.»
با آغاز فعّالیّتهاى مردم علیه رژیم طاغوت در زمرهى یاران راستین انقلاب قرار گرفت. در راهپیمایىها شركت مىكرد.
از منافقین و گروهكهاى ضدّانقلاب متنفّر بود. او مردم را نسبت به عملكرد منافقین و هدفهاى آنها آگاه مىكرد و در این راه بسیار فعّال بود.
هنگامى كه خبر ورود امام به ایران را شنید بسیار خوشحال شد،گویى گمشدهاش را پیدا كرده است.
ایشان در مورد امام گفتهاند: «امام مردى شجاع، مدیر و داناست. كسى است كه بعد از امامان و ائمه(ع) در تاریخ بىنظیر بوده است. با بدترین سختىها از مبارزه دست برنداشته است.
در سال 1359 عضو رسمى سپاه شد.
مدّتى در قسمت كارگزینى سپاه بود كه بسیجیان را براى رفتن به جبهه آماده مىكرد.
اكبر سعیدى فاضل ـ دوست شهید ـ مىگوید: «در سال 1360 ایشان مسئول تعاون بودند و من مسئولیّت امور شهدا را برعهده داشتم. از ابتكارات ایشان در مشهد تشكیل ستاد امور شهدا بود. در مأموریّتى كه ایشان به استانهاى شیراز و اصفهان داشتند و در آن جا این ستاد را دیدند. و از نحوهى كارش مطّلع شده بودند، در مشهد نیز همین طرح را راهاندازى كردند.
قبلاً امور مربوط به شهدا در مكانهاى مختلفى رسیدگى مىشد، ولى ایشان با تشكیل ستاد ویژهى شهدا در نزدیكترین نقطه شهر و با مستقر كردن امكانات و نیروها در یك مكان مشخصّ، توانستند مشكلات بسیارى از خانوادههاى شهدا را رفع كنند.
از دیگر كارهاى ایشان ساختن تابوتهاى آلومینیومى بود. چون در آن مقطع خانوادههاى شهدا، شهیدان خود را به مساجد محلّ مىبردند و مراسم شبى با شهدا را داشتند و تابوتهاى شهدا چوبى بود و دسترسى به تابوتهاى چوبى آسان، به همین منظور ایشان دستورساختن تابوتهاى آلومینیومى را دادند تا براى خانوادههاى شهدا مشكلى پیش نیاید.
از دیگر كارهایى كه در ستاد ویژهى شهدا انجام مىدادیم، خدمات رسانى به خانوادههاى شهدا بود.
از دیگر اقدامات شهید بهرامیّه راهاندازى دعاى ندبه براى خانوادههاى شهدا بود. همچنین بردن خانوادههاى شهدا در روزهاى پنج شنبه به مزار شهدا كه با اتوبوسهاى سپاه انجام مىشد. از دیگر كارهاى ایشان، اردوهاى تفریحى ـ فرهنگى براى فرزندان شهدا بود كه شهید بهرامیّه فرزندانش را با خود به این اردوها مىآورد و از آن ها خواسته بود در حضور فرزندان شهدا ایشان را «بابا» صدا نزنند چون فرزندان شهید ناراحت مىشدند.»
فردى اهل تعقّل و تفكّر بود. چون طرحهاى خاصّى را به اجرا در مىآورد مطالعات عمیقى نیز داشت.
در كارها با بچّهها مشورت مىكرد و نظرات آنها را جویا مىشد. برخوردى دوستانه داشت و با نیروها مانند یك برادر رفتار مىكرد.»
آرزو داشت در جبهه حضور داشته باشد و بتواند دشمنان را از كشور بیرون كند. مطیع اوامر امام بود. به جوانان آموزش اسلحه مىداد و آنها را براى مقاطع حسّاس آماده مىكرد.
از مسئولیّت تعاون سپاه استعفا داد و به جبهه رفت. مىگفت:«مگر مىشود انسان پاسدار باشد و جبهه را نبیند.»
مسئول تعاون لشكر 5 نصر بود. یك بار بیشتر به جبهه نرفت و بعد از بیست روز به شهادت رسید.
همسر شهید مىگوید: «قبل از شهادتشان به من گفتند: مىخواهم وصیّت نامه بنویسم. من بسیار ناراحت شدم. بعد گفتند: بعد از من مثل حضرت زینب (س) عمل كنید.
در نزدیكى مرز عراق در شلمچه او طرح كندن كانالى را داده بود و چون فاصلهى آنها با عراق بسیار كم بود. دشمن متوجّه آنها مىشود و آر.پى.چى مىزند كه ترکش آن به سر شهید بهرامیّه برخورد مىكند و او به فیض شهادت مىرسد.»
محمّد بهرامیّه در تاریخ 18/6/1361 در منطقهى شلمچه بر اثر اصابت تركش به درجهى رفیع شهادت نایل گردید. پیكر مطهّرش را پس از انتقال به مشهد تشییع و براى خاك سپارى به زادگاهش ـروستاى بهرامیّه ـ منتقل كردند.
همسر شهید مىگوید: «بعد از شهادت ایشان احساس كردم،مسئولیّت سنگینى بر دوش من گذاشته شد و سعى كردم فرزندانم راطورى تربیت كنم كه ایشان مىخواست.
بخش حریم رضوی