تفاوت ریاضات شرعی با یوگا
در آیین هندو و بودا میبینیم که یک سری اصولی دارند که با مشغول شدن به آنها و تمرین و ممارست میتوانند کارهای خارقالعاده انجام دهند و به اصطلاح با ریاضت کشیدن خود را قوی میکنند آیا ریاضت شرعی هم داریم ؟
نکاتی که باید بدانها توجه داشت :
الف) ریاضت در لغت عرب به معنی تمرین و ممارست است و مرتاض یعنی اهل ریاضت؛ یعنی رضایت کش. ریاضیات را هم ریاضیات گفتهاند از آن جهت که ذهن را تمرین میدهد. ورزش را هم ریاضت میگویند. همان گونه که در بدن آدمی قابلیتهایی طبیعی وجود دارند که با ورزش و تمرین فعّال میشوند، و فرد با تمرین تبدیل میشود به کشتی گیر و زیبایی اندام و رزمی کار و ژیمناست و ... ، یا ذهن آدمی در اثر تمرین، قدرتهایی خاصّ به دست میآورد، نفس آدمی نیز در اثر تمریناتی خاصّ میتواند به تواناییهای خاصّ برسد. این تواناییها در مرتاضان، در حدّ تواناییهای مثالی، آن هم در سطوح پایینش میباشند؛ امّا در عرفای حقیقی تواناییهای فرا مثالی و در عارفان واصل و علمای ربّانی به حدّ قوای الهی و فوق مَلکی میرسد.
ب) ، از یک چشمانداز میتوان ریاضت را به دو نوع کلی تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق و قطع نظر از آموزههای دینی؛
و آن عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارتها و توانمندیهایی را در بعد روحی به دست آورد؛ چه چنین عملی از نظر احکام شرعی و مبانی دینی صحیح باشد یا نباشد. و نیز فرقی نمیکند این کار با کرامت انسانی سازگار باشد یا نباشد؛ مانند بسیاری از ریاضتهای غیر شرعی مرتاضان هندی و یا اعمال بسیاری از گروههای صوفیه.
برای نمونه: روش یوگا، هیپنوتیزم، مرتاضی که میتوان به تواناییهای خاص روحی دست یافت و مانند مرتاضان، در اثر ریاضتهای خاص، قدرتهایی را پیدا کرده و چیزهای عجیبی که نمونههایش را شنیدهایم انجام داد. ولی این نوع کارها موجب کمال و ترقی انسان نمیتواند باشد، مثلاً بعضی از مرتاضان، بر اثر تمرینهای فراوان و ریاضتهای عجیب، مانند: خوابیدن چند ساعت یا چند روز، روی میخهای آنچنانی، اذیتهای طاقت فرسا به بدن و ...، حبس کردن نفس را یاد گرفته و با این گونه ریاضتهای بی ارزش، خود را در معرض نمایش مردم قرار میدهند، مدتها نفس خود را در سینه حبس میکنند؛ حتی گاهی، مردم برخی از آنان را در تابوت گذاشته دفن میکنند و بعد از یک هفته یا ده روز، قبر را شکافته و آنان را زنده مییابند!به این نوع اشخاص نمیتوان گفت که به کمال معنوی رسیدهاند؛ زیرا همه انسانها بدون استثنا؛ حتی بدترین و شقیترین افراد و کافر مطلق هم میتوانند بر اثر تمرین و ریاضت نَفْس به چنین کارهایی دست یابند. این نوع کارها فقط برای سرگرم کردن مردم ساده لوح است و الاّ هیچ گونه جنبه کمالِ معنوی و قرب الهی ندارد.
2.ریاضت بر اساس معیارهای شرعی
ریاضت شرعی همان ورزیدگی روحی، جهاد اکبر و خودسازی است. امام علی علیهالسلام در نامه معروف به عثمان بن حنیف مینویسد: «وَ إنَّما هِی نَفسی أَرُوضُها بِالتَّقوی؛و جز آن نیست که نفس خویش را با پرهیزکاری ریاضت میدهم.» ( نهجالبلاغه، نامه 45)
در ریاضتهای دینی مانند صوم یا روزه، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمیشود و هر قدرت و نیرویی برای او مطلوب نیست. او براساس احکام الهی روزه میگیرد؛ زیرا اعمال احکام دینی، برای این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهی برساند. پس نتیجه و اثر ریاضتهای شرعی و غیرشرعی کاملاً با هم متفاوت است.
باید توجه داشت که صحیحترین شیوه کسب تواناییها و پرورشِ استعدادهای روحی و ارزش آن، در صورتی است که این امور، در راستای اطاعت از امر پروردگار و کسب رضایت خداوند و تقرب به او بوده و در نهایت، موجب کمال و سعادت معنوی انسان گردد.
به عبارت دیگر، مطمئنترین راه برای به فعلیت رساندن قوای روحی، همان ریاضتهای شرعی است که از طریق تعالیم اولیای الهی و معصومین علیهم السلام ترسیم شده و از هر گونه افراط و تفریط گوشه نشینی و انزوا منزه است.
ج) آموزهها و منابع اسلامی بر ریاضت شرعی مهر تأیید زده و انسانها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوای جسمی تشویق کردهاند که عبارتند از:
1. قرآن کریم: به منظور بیرون آوردن انسانها از حجابهای ظلمانی، جهاد با نفس که جهاد اکبر است را به آنان توصیه میکند و برای آنکه در میدان موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت میفرماید: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت میکنیم» (عنکبوت:69) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِی عَنِ الْعالَمِینَ؛ و هر که بکوشد، تنها برای خود میکوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بینیاز است»(عنکبوت:69).
2. روایات موجود ما از معصومین (ع) نیز آکنده از تأکید بر مجاهده و مبارزه با نفس است. در کلمات حضرت علی (ع) ریاضت به عنوان یک امر مهم تلقی شده است؛ مانند: «من استدام ریاضة نفسه انتفں کسی که مداومت بر ریاضت نفس داشته باشد، بهرهمند خواهد شد» (غررالحکم، ص .238).
البته در منابع اخلاقی، عرفانی و ادبی ما که برگرفته از منابع اصیل و جامع «کتاب الله و عترت» است، به این امر مهم نیز توجه ویژه شده است؛ مانند کتاب مثنوی معنوی مولوی، که میگوید:
مردن تن در ریاضت زندگی است رنج این تن روح را پایندگی است
پس ریاضت را به جان شو مشتری چون سپردی تن به خدمت جان بری
د) ریاضت شرعی ـ دینی با ریاضت غیرشرعی ـ غیردینی، تفاوتهای بسیار دارد از جمله:
1. بر اساس قاعده کلی «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام؛ ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است» و همچنین بر اساس قاعده «لا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وسعها؛ خداوند برای هیچ کس بیشتر ازتواناییاش تکلیف نمیکند» (بقره: 286)؛ دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگری را نمیدهد و اعمال او همواره باید فایده عقلایی داشته باشد. برای مثال روزه عمل واجبی است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر در جایی موجب آسیب شدید جسمانی،یا بیماری و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو میشود و چنین فردی نباید روزه بگیرد. در حالی که مرتاض در ریاضت غیرشرعی خود، ممکن است عملی را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کاری ندارد به اینکه این عمل ممکن است برای او ضرر داشته باشد یا نه.
اساساً اسلام با برنامه «سختی دادن به تن» مخالف است و میگوید بدنت بر تو حقی دارد و لذاست که پیامبر (ص) از عمل عدهای که خواستند ریاضتهای شاقه را بر خود وارد کنند نهی فرمود.
حتی اسلام میگوید که برنامه «بر خلاف میل نفس رفتار کردن» اگر چه کار خوبی است اما متأسفانه عدهای مبارزه با نفس را مبارزه با این خود (خود واقعی) هم انگاشتند مثلا نفسی که خواهان آبرو را کاری کردند تا بیآبرو شود! عدهای از صوفیه به نام ملامتیه به همین بهانه، حاضر شدند که دیگران شخصیت و کرامت آنها را لگدمال کنند! آنها برای مبارزه با غرور، تظاهر به فسق و فجور میکردند! در صورتی که اسلام با همه اینها مخالف است و امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: «عز المومن غناه عن الناس» (جلوههای حکمت موضوع 146 ح .8).
2. در ریاضتهای الهی، قصد و انگیزه الهی است؛ ولی معلوم نیست در ریاضتهای غیرشرعی چنین هدفی دنبال شود. پس فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفی است که در ریاضت دنبال می شود. اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: برای تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایی به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است که روزهدار، باید نیت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنیات» ( مستدرک الوسایل، ج 1، ص 90).
3. تفاوت دیگر در بکارگیری محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن - که در قالب عمل به احکام الهی به کمالاتی دست مییابد هرگز حاضر نیست از این کمالی که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندیهایی به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند.
ن ـ) برخی از بزرگان وادی معرفت، ریاضت را دارای چهار رکن اساسی دانستهاند:
1.سکوت: یعنی بسته شدن هم زبان، لب و دهان انسان از یاد هر کس و هرچیزی که غیر از خدا باشد و نیز سکوت دل که به آن جز یاد خدا امری راه نیابد. سکوت زبان از مدارج اهل دل است و سکوت دل از صفات مقربین واهل کشف وشهود. علامه حسن زاده آملی به زیبایی میفرماید: «از خاموشی گفتار زاید»(نامهها، برنامهها).
2.عزلت یا گوشه گیری از هیاهوی دنیا: عزلت مایه سکوت سالک است. در این مرتبه است که سالک از خلط و آمیزش و موانست و معاشرت با مردم بیخبر خودداری میکند و در حال خلوت به دنیا و مافیها وقعی نمیگذارد.
3.گرسنگی (صوم؛ روزه): برای تسلط بر نفس شهوانی و قوای حیوانی، گرسنگی بهترین توشه هر رهروی است.
پرخوری دلیل بر دوری و محروم شدن از انوار الهی و بی نصیب ماندن از خیر و برکت است.گرسنگی، خشوع و خضوع، مسکنت و احساس فقر و سکون و آرامش را به همراه میآورد و رقت وصفا را در سالک برمی انگیزاند و موجب میگردد که به اخلاق الهی متخلق گردد. گرسنگی باید با همت مردانه سالک توام باشد چه در غیر این صورت ثمری ندارد.
4.بیداری (یقظه): بیداری مایه خودشناسی است که مقدمه خداشناسی است و هر گاه سالک از هیاهوی مردم دنیازده دوری گزید و به خدا مشغول شد و هنگامیکه غفلت زدگان به خواب فرو میروند، بیداری کشید و ارکان ریاضت را به جا آورد، از دایره محدود بشریت خارج میشود و به عالم ملکوت راه مییابد. بیداری بر دو نوع است یکی بیداری دل و دیگری بیداری چشم. (حق الحقیقه، کاشف دزفولی صدرالدین، از صفحات آخر کتاب)
و.) اهداف ریاضت شرعی
«ریاضت» برای به دست آوردن سه هدف است
1. دورکردن غیر حق از سر راه:
هدف اول از ریاضت، این است که عارف، برای رسیدن به حق، هر گونه مانعی را از بین ببرد که در اصطلاح «تزکیه» یا «تخلیه نفس» نامیده میشود؛ یعنی باید تلاش کرد تا هر آنچه که غیر از خدا در دل وجود دارد، از آن بیرون و دل را تخلیه کرد.2. مطیع ساختن نفس اماره: از آنجا که انسان ترکیبی از عقل و شهوت است، برای اینکه بتواند بدون مزاحم و مانع، به سوی خدا سیر کند، باید کاری کند که نفس اماره را مطیع و تسلیم نفس مطمئنه سازد. در نتیجه، نفس شیطانی را تحت امر و اختیار نفس رحمانی قرار دهد.
3. لطیف و رقیق کردن روح: یعنی انسان به کمک این دو مورد یاد شده، با زهد در عمل و حضور قلب در عبادت، روح خود را برای قبول انوار الهی آماده سازد.( ر،ک: شیخ ابو علی سینا، الاشارات والتنبیهات، نمط نهم، مرحله اول و دوم سیر و سلوک.)
خلاصه سخن
هر چند از راههای غیردینی، مثل روش: «یوگا» یا «مرتاضی» انسان میتواند به بعضی از تواناییهای روحی دست یابد، ولی این نوع تواناییها موجب معرفت، کمال و تقرب به خداوند نمیگردد؛ زیرا مقصود از ریاضت شرعی و دینی آن است که انسان، برخلاف هواها و خواستههای نفسانی خویش عمل کند و نفس خود را به اطاعت خداوند وادار سازد.
مقصود از این نوع ریاضتها (یوگا و مرتاضی) معمولاً برای تشخص، جلب توجه مردم به سوی خود و یا ارتزاق میباشد، لذا این نوع ریاضتها، نوعی پیروی از هوای نفس و دوری از خداوند است، ولی در مقابل، از راه ریاضتهای شرعی میتوان به بالاترین درجه کمال و معرفت و در نتیجه، تقرب به خداوند نایل گشت.(ر.ک: اسد علیزاده اکبر، کسب تواناییهای روحی از راه ریاضت ، مبلغانش 61 )
بنابراین، اکثر ریاضتهای مرتاضانه از نظر شرعی حرام میباشند. عرفای حقیقی ریاضتی جز انجام واجبات و ترک محرّمات و عمل به مستحبّات و ترک مکروهات ندارند. زمانی به آقا سید علی قاضی عرض شد: فلان مرتاض هر روز فقط یک بادام میخورد. ایشان فرمودند: وی از سختی به آسانی پناه برده. گفتند: چگونه؟ فرمود: اگر میتواند، یک روز گناه نکند.
این جملهی آن ولّی خدا بسیار عمیق میباشد. چون ماها سر تا سر عمرمان در حال گناه میباشیم جز مواقعی اندک. چون اسراف از گناهان کبیره است؛ و با ارزشترین سرمایهی انسان عمر است. پس آنکه لحظه به لحظه از عمر خود درست استفاده نمیکند، در بزرگترین متاع خویش اسراف میکند. لذا اگر کسی بخواهد اصلاً گناه نکند، باید حتّی یک ثانیه از عمر خود را هم صرف غیر خدا نکند. علّامه حلّی فرمودهاند: من یازده سال با خواجه نصیرالدین طوسی زندگی کردم و در این مدّت حتّی یکبار هم ندیدم که او کار مباحی انجام دهد.شگفتا! این مرد الهی نه تنها حرام و مکروه مرتکب نمیشده، حتّی کار مباح هم نمیکرده، بلکه هر چه میکرده یا واجب بوده یا مستحبّ؛ یعنی حتّی خوابیدن و خوردن او نیز برای خدا بوده است. سید احمد خمینی فرمودند: پدرم حتّی آب هم که دست فرزندانش میدادند قربة الی الله بود. یکی از مراجع نیز در مورد امام خمینی(ره) و آیة الله بهجت(ره) فرمودند: این دو بزرگوار در عمر خود بازی نکردند.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : وبلاگ سید مصطفی علم خواه