شهدا را حس کنیم

ادبیات داستانی دفاع مقدس زائیده موضوعی است که در ظرف زمانی هشت ساله به وقوع پیوست اما این واقعه، جدای از خصائص خارجیاش، تابع نظام فکری و معرفتی اسلامی و در دایره احکام دینی تعریف شده، ارزشگذاری شد.
با فاصله گرفتن ادبیات داستانی از شرایط حاکم بر داستان نویسی دهه شصت و ورود موقعیتهای جدید جنگ به داستانهای دفاع مقدس، مبانی فلسفه – کلامی جنگ و جهاد مورد پرسش قرار گرفت و این سؤال به صورت جدی مطرح شد که آیا تنها دلیل حقانیت جبهه خودی در دفاع مقدس، تهاجم و تجاوز عراق است؟ و در صورتی که دفاع در برابر هر تهاجمی حق مدافعان باشد، چه تفاوتی میان جنگ ایران با جنگهای دیگر دنیا که در آن یک طرف جنگ، از سرزمین، ملت، فرهنگ، نظام سیاسی وارزشهای اخلاقی خود دفاع میکند، چیست؟.
ابهام در برخی پرسشهای مطرح شده در ادبیات داستانی دفاع مقدس، موجب شده است تا برخی نویسندگان مرز روشنی به لحاظ فلسفی میان جنگ در ادیان دیگر و جهاد در اسلام قائل نباشند از این رو، مرزهای موضوعی ادبیات فلسفی میان جنگ در ادیان دیگر و جهاد در اسلام قائل نباشند و مرزهای موضوعی ادبیات جنگ در مسیحیت و یهودیت، و ادبیات جهاد در اسلام مغفول واقع شوند.
در نشست ادبیات داستانی دفاع مقدس با موضوع «مفهوم جهاد مقدس» به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در ساختمان ستاد مرکزی راهیان نور برگزار شد، در ادامه نظرات احمد شاکری، درباره ی این مفهوم را می آوریم.
ما نیازمند داشتن تعریفی دقیق از ادبیات دفاع مقدس هستیم، برای نوشتن یک داستان یا باید یک تجربه حسی از آن شهید به دست آید که این امر از طریق مصاحبه به دست میآید و یا اینکه فردی خودش اهل جهاد فی سبیل الله باشد.
وقتی وارد بحث ادبیات داستانی دفاع مقدس میشویم، تعریف امری ضروری است و اگر بخواهیم بگوییم آیا نیازمند داشتن چنین تعریفی هستیم یا نه، پاسخ مثبت است.
ادبیات داستانی دفاع مقدس در حال تجربه است و این تجربه از دو مجرا اتفاق میافتد؛ مجرای نخست بر اساس آموزههای نظری و فنی ادبیات داستانی غرب است. این مجرا روند ترجمهگونه در ادبیات داستانی دارد؛ اما شیوه دوم که البته پنهانتر و امیدبخشتر است، این است که ما از خاطرهنویسی ادبیات دفاع مقدس داریم به بحث داستاننویسی نزدیک میشویم؛
کشف احکام کلی و جزیی ادبیات نیز امر مهمی است.
بررسی الگوی راستنمایی ادبیات به عنوان امر تاریخی از دیگر نکات قابل توجه در ادبیات داستانی دفاع مقدس است.
در رابطه با نحوه و شدت و ضعف راستنمایی یا واقعنمایی و یا بهتر است بگوییم تاریخنمایی ادبیات داستانی، این امر میتواند در شکلگیری تضادهای جدید، مضامین جدید، حتا موضوعی که اتفاق میافتد، همینطور در تعریف ادبیات داستانی تعیینکننده باشد.
در مورد اینکه دفاع مقدس چیست و چه نسبتی با داستان دارد، آرای متعددی بیان شده است؛ از جمله اینکه بعضی دفاع مقدس را موضوع داستان میدانند. مثلا موضوع اسارتگاه و نظر غالب بر حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس، تأکید بر موضوع داستانی است.

اگر دفاع موضوع ادبیات داستانی دفاع مقدس باشد، لفظ دفاع در سه معنی به كار میرود، بعضیها معتقدند دفاع مقدس موضوع اساسی است و بنابراین بهتر است بگوییم ادبیات داستانی دفاع مقدس. گروه دیگر معتقدند دفاع موضوع داستان است و چیزی به عنوان دفاع مقدس به دلایلی وجود ندارد و بهتر است بگوییم دفاع. و گروه دیگری بر این باورند كه جنگ موضوع ادبیات دفاع مقدس است و بر اساس این باور گفته میشود داستان جنگ.
در کنار همه این باورها، نگرشی وجود دارد که متعلقِ داستان را موضوع نمیداند؛ بلکه مضمون میداند. پس اگر گفته میشود ادبیات دفاع مقدس، دفاع مقدس مضمونی برای ادبیات است. در این نگاه ما یک تقدس برای دفاع هشتساله درنظر داریم و معتقدیم این ارزشها و تقدسها در این داستان متبلور میشود. نگاه دوم، مضمونی است که دفاع را موضوع قرار میدهد و معتقد است که داستان دفاع، داستانی حماسی است که از مطلق دفاع در مقابل تهاجم دفاع میکند؛ نه لزوما دفاع مقدس، و معتقد است هر دفاعی مقدس است و بهتر است بگوییم ادبیات دفاع. نگرش مضمونی سوم معتقد است که بهتر است بگوییم داستان جنگ و جنگ مضمون برای داستان است و هرگاه تقابل نظامی صورت گیرد، آن را در محدوده جنگ شناسایی میکند. این نگاه بر این باور است که این جنگ مخرب و منافی علایق انسانی است.
ما یکسری بایدها و نبایدهایی داریم که اینها ما را به داستان نمیرساند و ما باید به تجربه و حس و حال یک شهید مثل حبیب بن مظاهر برسیم که تجربهی حسی یا از این طریق بهدست میآید که فردی خودش اهل جهاد فی سبیل الله باشد، یا برود با چنین رزمندهای مصاحبه کند.
فرآوری: مهسا رضایی بخش ادبیات تبیان
منابع: خبرگزاری دانشجویان ایران، خبرگزاری فارس