راهی به سوی آزادی شعر دوم
همه ملتها قرنهاست که
به سوی آیندهای با برادری و برابری میشتابند.
ولی قرن 21 رسوایی به بار آورده است
دوباره جنگ، فقر، مرگ کودکان و ترور.
متحد شویم، دوشادوش هم بایستیم
این پیام شعر من است.
خواننده عزیز، میخواهم که آدمیان
در این دنیای شکوفا بدون خصومت همزیستی کنند.
لابلای سطور شعرم
یک درس دیگر تاریخ نهفته است
و آن این است که راه به سوی آزادی وجود دارد
این راه طولانی دشوار است ولی نور آن مثل نور ستاره در آسمان شبانه است.
همین نور است که قرنهاست انسانها را به سوی خود جلب میکند.
انسان آرزو و رؤیای برابری و برادری را دارد
مهم نیست خداوند به او چه رنگ پوستی داده باشد
همه در مقابل خدا برابر هستند. هیچ کس روی زمین اضافی نیست.
راه سعادت یکی است.
این راه حکمیانه ی مردمی است
که آزادی را فهمیده و قدر آن را دانسته باشند.
مردمی که توانستند قل و زنجیر ظلم را پاره کنند
و راه جدید به سوی رستاخیز را به کشور خود ببخشند.
اگر رهبر خردمند باشد و کار خود را بداند
روزنه امیدی گشوده میشود.
و مردم دنبال او میروند. به او مثل خورشید
ایمان می آورند. او هم جان خود را فدای فجر آزادی میکند.
خمینی چنین رهبری بود
درد ملت، درد او بود.
فقیه تحصیل کردهای که آموزگار مردم بود
مردم به دنبال او رفتند. کشور از او پیروی کرد.
لینک مطلب مرتبط: