ناطق و فن سخن

سه چیز است كه در نطق گویندگان نقش بسیار مهم و مؤثر دارد:
اول - شخصیت ناطق و قدر و منزلتى است كه در افكار عمومى دارد. به هر نسبتى كه ناطق محبوبتر باشد و مقبولیتش در جامعه بیشتر به همان نسبت توجه مردم به سخنش زیاد تر و اثر كلامش فزونتر خواهد بود.
دوم - موضوعى است كه براى بحث در نظر گرفته شده، به شنوندگان اعلام گردیده، و ناطق مىخواهد پیرامون آن سخن بگوید. هر قدر آن موضوع، به اعتبار دینى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و امثال اینها، به نظر مردم مهم تر و بیشتر مورد نیاز باشد، میل آنان به استماع بیشتر خواهد بود.
سوم - هنرمندى ناطق در كیفیت القاى كلام و چگونگى شكل دادن به سخن است. ناطقى كه در سخنورى قوى و نیرومند است، مىتواند مطلب مورد بحث را در كمال زیبایى ادا كند و حداكثر توجه مردم را به خویشتن معطوف دارد.
هنر سخنورى، در اداى مطالب، اگر مهمتر از ماده سخن نباشد، از آن كمتر نیست. چه بسا افرادى كه فاقد هنر سخنورى هستند، مطلب مهمى را طورى بیان مىكنند كه در شنوندگان اثر شایان توجهى نمىگذارد. حتى آن مطلب مهم را ناچیز و غیر قابل اعتنا تلقى مىنمایند. بر عكس، چه بسا ناطقى هنرمند، مطلب غیر مهمى را به گونهاى تصویر مىكند و طورى آن را لطایف هنرى مىآراید كه شنوندگان مبهوت و مسحور مىشوند و تا اعماق جانشان نفوذ مىنماید.
عن النبى صلى الله علیه و آله ان من الشعر حكمه و ان من البیان سحرا(23).
رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرموده است: بعضى از اشعار حاوى معناى حكیمانه است، و بعضى از بیانات، آن قدر جذاب و مؤثر است، كه هم مانند سحر شنونده را مجذوب مىسازد.
عن على (علیه السلام) رب كلام انفذ من سهام(24).
على (علیه السلام) فرموده است: چه بسا كلامى كه تأثیرش در شنوندگان، از تیرهاى بران و دل شكاف زیادتر است.
ناگفته نماند كه تأثیر هنر در جمال بخشى و زیباسازى، منحصر در سخنورى نیست، بلكه این اصل اساسى، در تمام كارهاى هنرى راه دارد. هنرمند زبر دست و قوى، با به كار بستن ذوق هنرى خود، مىتواند در همه آنها اثر جالب و جاذب بگذارد و با تصرفى كوچك، تحولى بزرگ به وجود آورد.
نقاش استاد و زبردست، در تابلویى كه شاگردش ساخته، دست مىبرد. با ذوق سرشار خود در آن تغییراتى مىدهد. با تصرفات هنرى خویش بر جمال زیبایى تابلو مىافزاید. ارزش آن را در نظر علاقهمندان بالا مىبرد و بینندگان را بیش از پیش مجذوب آن مىسازد.
شاعرى توانا و هنر آفرین، در قصیدهاى كه یكى از شعراى بااستعداد، ولى تازه كار، ساخته، تصرفاتى مىكند. بعضى از اشعار قصیده را جابه جا مىنماید. چند جمله را تغییر مىدهد. به جاى بعضى از كلمات، كلمات دگرى مىگذارد، و بر اثر این عمل استادانه، جاذبه قصیده دو چندان مىشود.
پی نوشت :
23 - تحف العقول، ص 55.
24 - غررالحكم، ص 416.
منبع : کتاب گفتار فلسفی (سخن و سخنوری)؛ محمد تقی فلسفی