حق مادری ، حق قرآنی زن است !
حقوق که همان قوانین وضع شده برای هر یک از زن و شوهر است.به لحاظ روح خشک حاکم بر آن، هرگز نمیتواند زندگیها را شیرین و با محبت سازد و آنچه مهر و عطوفت و صمیمیت را در میان زنان و شوهران افزایش میدهد، احسان و ایثار و گذشت و رفتارهای فداکارانه فراتر از چارچوب قانون و حق و حقوق است که طرفین باید نسبت به یکدیگر اعمال نمایند.
حقوق و تکالیف

زن و مرد از نظر خلقی وابستگی تام و تمام دارند، این، امری است که از نظر علمی اثبات شده است و کسی را نمیتوانید بیابید که به طور طبیعی به تنهایی بتواند به کمال مطلوب انسانی برسد و اگر رسید بسیار راه سخت و دشواری را پیمود و راه آسان و سهل را فرو گذاشت و سختیهای بسیاری را بر جان خویش همواره ساخت.
این نیاز طبیعی و گرایش فطری به جفت و همسر، مسأله ای است که قرآن به همه موجودات خلقی نسبت میدهد و میفرماید که برای هر آفریده خلقی، جفت و همسری است. از این رو جفت خواهی، امری طبیعی در همه آفرینش است.
در نگرش و تحلیل و توصیه قرآن همواره از همسران خواسته شده تا به معروف و پسندیدهها و احسان عمل کنند. در حقیقت مناسبات میان همسران میبایست در دایره عشق و معروف و رفتارهای پسندیده و هنجاری و زیبا و احسان و نیکی و نیکویی تعریف شود.
معروف به معنای همه رفتارها و کردارهای هنجاری و پسندیده و زیبایی عقلی و عقلایی و شرعی است. از این رو دایره وسیعی را شامل میشود و از گستره بسیاری برخوردار میباشد.
با این همه برای هر یک از زنان و مردان به عنوان همسران حقی را ثابت و بیان داشته است که در این جا به آن پرداخته میشود. البته تکرار میشود که مناسبات خانواده نمیبایست در این محدوده تحلیل و تبیین و توصیه شود و زن و شوهر در تعاملات و ارتباطات خویش میبایست در دایره معروف و احسان که دایره بسیار وسیعتر از دایره حق و حقوق است حرکت کنند و زندگی خویش را سامان بخشند.
حقوق متقابل همسر و شوهر
برای زن و شوهر حقوق متقابلی است که در آیات چندی از قرآن بیان شده است. از جمله حق مدیریت برای مردان است. قرآن در آیه 34 سوره نساء مردان را دارای حق مدیریت در خانواده به دلیل برتری و توانایی و تأمین هزینههای زندگی از سوی آنان بر می شمارد. در حقیقت علت و سبب این که مدیریت خانواده به مردان سپرده شده آن است که به طور طبیعی مردان از برتری بدنی و جسمی بیشتری برخوردار بوده و توانایی عقلی برای این حوزه را بهتر دارا میباشند.
عقل ایشان به جهت حساب گری و خشک بودن در برابر احساسات و عواطف بهتر میتواند مسایل حساس و خشک ریاضی و حساب را کنترل و مدیریت نماید و به دور از احساسات و عواطف، هزینهها را بر پایه درآمدها تنظیم و سامان دهد.
کار در بیرون از خانه و تعاملات پیچیده اجتماعی موجب میشود که مرد بتواند کنترل بیشتری روی هزینهها و درآمدها داشته باشد. از این رو کارهای بیرون از خانه و مدیریت کلان خانواده و خانه به او سپرده شده است. در حقیقت میتوان این حق را نوعی تکلیف بر او دانست.
قرآن میفرماید: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم؛(نساء . 34) مردان به این جهت بر زنان مدیریت یافتهاند که خداوند به طور طبیعی برخی را بر برخی چیره میکند تا مناسبات و تعادل اجتماعی و عدالت کامل در هستی حفظ شود. به این دلیل که مردان دارای توانایی ذاتی هستند و به جهت آن که اموال در دستان ایشان است برای مردان فضلیتی قرار داده شده است تا مدیریت خانه و خانواده را در دست گیرند. (مجمعالبیان ج 3و 4 ص 68 صاحب مجمع معتقد هستند که قوام به معنای قیم و مسلط بودن در تدبیر امور است) بنابراین همان گونه که حقی برای مدیریت به او واگذار شده تکلیفی نیز بر دوش او نهاده شده است و آن این که میبایست هزینههای خانواده را پرداخت کند و بر زن در این حوزه تکلیف و مسئولیتی نیست.
این حق مردان که زنانشان از آنان اطاعت کنند، هرچند که تکلیفی بر دوش زنان نهاده است که همان مسأله اطاعت از همسر است ولی برای آنان نیز حقی ثابت داشته که از شوهر خویش هزینههای زندگی را مطالبه کنند. بنابراین برای هر تکلیفی حقی و برای هر حقی تکلیفی دیده شده است.
حق مساوی زن و مرد در کسب و کار

از نظر اسلام انسانها از زن و مرد دارای حق مساوی در کسب و کار و مالکیت هستند و در این بخش میان همسران تفاوتی نیست. این خود بیان گر آن است که از نوعی استقلال برخوردار میباشند و این گونه نیست که وابستگی ایشان وابستگی کامل و تمام باشد. از جمله دلایل استقلال نسبی ایشان میبایست به همین مسأله تساوی زنان و مردان در کسب و کار و مالکیت اشاره کرد.
خداوند در آیه 32 سوره نساء میفرماید: للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن؛ برای مردان نصیب و بهرهای از آن چه کسب میکنند میباشد و برای زنان نصیبی از آن چه با کار و تلاش به دست میآورند میباشد.
بنابراین زنان همانند مردان از حق آزادی در تجارت برخوردار میباشند و تفاوتی میان آنان در این بخش نیست.
حق مادری ، حق قرآنی زن است !
از حقوق زنان، میتوان به حق مادری همسر اشاره کرد. قرآن برای همسر به عنوان مادر، این حق را تصویب و بیان کرده که در دوران حمل و حضانت کودک میبایست حقوق و هزینههای مادر در این بخش از سوی همسر به عنوان پدر تضمین شود؛ زیرا در این دوره زن نیازهای بیشتری مییابد که میبایست این نیازها نیز تأمین و هزینههای اضافی آن از سوی همسر به عنوان پدر پرداخت شود. (طلاق آیه 6) بنابراین حتی اگر همسران از یک دیگر جدا شده و طلاق گرفته باشند این حق برای زن به عنوان مادر، ثابت و برقرار است هرچند که به عنوان حق همسری از وی چیزی نمیخواهد ولی به عنوان حق مادری، میبایست از این حق برخوردار باشد. در حقیقت برای همسر در زمانی که با همسر خویش است افزون بر حق همسری، حقوق مضاعفی است که حتی در صورت طلاق برقرار خواهند ماند.این حق از آن جا ایجاد میشود که همسر به عنوان مادر، فرزندی که در شکم دارد برای او ثابت شده است. این حق هم چنان تا زمان حضانت برقرار میباشد که خود زمانی در حدود دو تا چند سال است. (بقره آیه 233)
بر اساس آیه 233 سوره بقره بر اولیاست که حتی در صورت مرگ پدر، حقوق مادر را تأمین کنند و در دوران بارداری و حضانت، وی را از هر لحاظ تأمین نمایند.
یکی از همین حقوق، گرفتن دایه برای کودک است و بر پدر و همسر و اولیاست که برای کودک دایه بگیرند و اگر مادر خود این وظیفه را پذیرفت پول و هزینههای آن را پرداخت نمایند. (همان)
حقوقی که زن و مرد نسبت به یکدیگر دارا میباشند !
قرآن در آیه 228 سوره بقره برای زن و شوهر حقوق متقابلی را بیان میکند که بر اساس عرف اجتماعی و رفتارهای پسندیده و نیکوی عقلی و عقلایی و شرعی میباشد.
از جمله حقوق متقابل همسران میتوان به مسئله حق خلوت کردن در سه وقت یعنی پیش از نماز صبح و هنگام ظهر و پس از نماز عشا اشاره کرد. (نور آیه 58)

البته این حقوق با هرگونه تخلفی از میان میرود و در صورت نشوز و عدم تمکین، حق همخوابگی زن ناشزه از میان میرود.
تاکید بر رعایت قسط و عدالت در حقوق متقابل همسران از نکات مهم در آیه 3 سوره نساء است که قرآن از همگان خواسته است آن را به طور دقیق مراعات کنند و از آن تخطی ننمایند.
اگر مردی نتواند حق و حقوق همسر خویش را به طور دقیق و کامل و بر پایه عدالت رعایت کند بهتر است که از تعدد زوجات خودداری کند تا بتواند دست کم عدالت را در حق همسر خویش به درستی رعایت نماید. (همان)
در صورت تعارض میان زن و شوهر و عدم امکان بقای زندگی، حق طلاق یکی دیگر از حقوق متقابل طرفین است.البته گاهی در میان ایشان اختلاف به علت اتهام زنان به خروج از حریم خانواده و ارتکاب زناست. در این جاست که برای شوهر حق لعان ایجاد میشود و این در صورتی است که مرد برای اثبات اتهام زنا به همسر خویش نتواند دلیل محکمه پسندی بیاورد. در این صورت چون بقای زندگی خانوادگی ممکن نیست باید به طریقی مسئله ختم شود ولی از آن جایی که طلاق آن هم به اتهام امری سخت و زشت است مسئله لعن با شرایط خاص مطرح میشود که تبعات زیادی برای شوهر خواهد داشت و در آخرت میبایست پاسخ گو باشد. (نور آیات 6 و 7)
البته زن نیز دارای حق لعان برای رفع حد زنا از خود است و این در صورتی است که شوهر وی را متهم به زنا کند و زن دلیلی برای اثبات بی گناهی خود نداشته باشد. در این صورت است که زن از حق لعان بهره میگیرد تا از حد زنا رهایی یابد. (نور آیه 6 تا 9)
سخن گفتن از حق زن و شوهر به این معناست که قرآن برای همسران حقوق متقابلی در نظر گرفته و زنان و مردان از حقوق متقابلی برخوردار میباشند ولی اصل اساسی در نگرش و بینش قرآن همان احسان و معروف است که نه تنها مناسبات خانوادگی بلکه مناسبات میان مردم را شکل میبخشد و تحکیم میکند.
از نظر اسلام، زن و شوهر در حکم جامه و لباس یک دیگر هستند و زن و مرد به یاری دیگری است که خود را زیبا میکنند و از دشمن محفوظ میدارند و آرامش و آسایش را به یک دیگر میبخشند. از این رو جز با احسان و معروف و عشق و محبت نمیتوان به این دست یافت.
بخش قرآن تبیان
منبع :
سایت اندیشه قم؛ مقاله محمدرضا نیکخواه