تبیان، دستیار زندگی

آیا کمک به مردم سومالی واجب است؟

از مطالب بالا روشن شد که انسانی مورد ستایش قرآن است که حالات مختلف فقر و غنا را مایه‌ی آزمایش و رشد و حرکت به سوی کمال بداند و در هر یک از این حالات، رفتاری خداپسندانه داشته و هرگاه بر نیازمندی اطلاع پیدا کرد، بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و نژاد و ملیت،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 

کمک به سومالی ، انفاق ف رستگاری ، ترک بخل و حرص

نویسنده:زهرا قربانی فرد
این روزها یکی از مهم‌ترین اخبار روز کشور، مسئله‌ی قحطی و گرسنگی مردم مسلمان سومالی، و دعوت و تشویق ملت ایران برای کمک به این نیازمندان است.
اما در این مورد، سؤالات و شبهاتی نیز مطرح است که کم و بیش افراد جامعه با آن روبرو هستند. از جمله این که فقر و بیچارگی آنان چه ربطی به ما دارد؟ ما اگر هنر داریم، زندگی خودمان را سرو سامان دهیم- چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است- در حالی که در کشور خودمان این همه نیازمند و مشکلات عدیده وجود دارد، چه جای کمک به کشورهای دیگر؟ اصلاً چرا خدا خود فقرا را رزق نمی‌دهد و به مردم دستور انفاق می‌دهد؟

 

انفاق سبب رشد

آیه‌ی 47 سوره‌ی یس می‌فرماید: " أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَه" گویند آیا به کسی غذا بدهیم که اگر خدا می‌خواست غذایش می‌داد؟"

این همان منطق بسیار عوامانه‌ای است که در هر عصر و زمان از ناحیه‌ی افراد خودخواه و بخیل مطرح می‌شود که می‌گویند: اگر فلانی فقیر است، لابد کاری کرده که خدا می‌خواهد فقیر بماند. و اگر ما غنی هستیم، لابد عملی انجام داده‌ایم که مشمول لطف و عنایت خدا شده‌ایم. بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست! غافل از این که جهان میدان آزمایش و امتحان است. خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می‌کند و دیگری را با غنا و ثروت. و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو شرایط در بوته‌ی امتحان قرار می‌دهد که آیا به هنگام فقر، مراتب شکرگزاری را به جا می‌آورد، و به هنگام غنا از آن چه در اختیار دارد در راه او انفاق می‌کند یا نه؟ و اصولاً رشد انسان در سایه‌ی گذشت و ایثار و سخاوت و نوع‌دوستی و دلسوزی و تعاون و محبت و تفقد است.

اگر همه‌ی مردم از امکانات یکسان برخوردار باشند، نه زمینه‌ای برای بروز این کمالات باقی می‌ماند و نه بستری برای صبر و زهد و قناعت محرومان.

علاوه بر این در ابتدای آیه می‌فرماید: " أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّه " از آن چه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید.

یعنی آن چه داریم، رزق الهی است نه ملک ما. و این دیدگاه، بخشش انسان را آسان می‌کند. و در انتهای آیه نیز می‌فرماید: کسانی که بخل را راه درست، و انفاق را انحراف می‌دانند، در گمراهی آشکاری به سر می‌برند و این تفکر، تفکری منحرف است.

خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می‌کند و دیگری را با غنا و ثروت. و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو شرایط در بوته‌ی امتحان قرار می‌دهد که آیا به هنگام فقر، مراتب شکرگزاری را به جا می‌آورد، و به هنگام غنا از آن چه در اختیار دارد در راه او انفاق می‌کند یا نه؟ و اصولاً رشد انسان در سایه‌ی گذشت و ایثار و سخاوت و نوع‌دوستی و دلسوزی و تعاون و محبت و تفقد است

 

اگر خودت هم نیاز داری، انفاق کن

قرآن کریم صفت ایثار را یکی از فضایل بزرگ دانسته و ایثارگران را می‌ستاید. در سوره‌ی حشر آیه‌ی 9 در وصف این افراد می‌فرماید: "وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ" آن‌ها را بر خود مقدم می‌دارند، هر چند شدیداً فقیر باشند.

در حدیثی می‌خوانیم: کسی خدمت پیامبر ص آمد و عرض کرد:

گرسنه‌ام، پیغمبر ص دستور داد از منزل غذایی برای او بیاورند، ولی در منزل حضرت غذا نبود، فرمود: چه کسی امشب این مرد را میهمان می‌کند؟

مردی از انصار اعلام آمادگی کرد، و او را به منزل خویش برد، اما جز مقدار کمی غذا برای کودکان خود چیزی نداشت، سفارش کرد غذا را برای میهمان بیاورید، و چراغ را خاموش کرد و به همسرش گفت: کودکان را هر گونه ممکن است چاره کن تا خواب روند، سپس زن و مرد بر سر سفره نشستند و بی آنکه چیزی از غذا در دهان بگذارند دهان خود را تکان می‌دادند، میهمان گمان کرد آن‌ها نیز همراه او غذا می‌خورند، و به مقدار کافی خورد و سیر شد، و آن‌ها شب گرسنه خوابیدند، صبح خدمت پیامبر ص آمدند پیامبر (ص) نگاهی به آن‌ها کرد و تبسمی فرمود (و بی آنکه آن‌ها سخنی بگویند) آیه فوق را تلاوت کرد و ایثار آن‌ها را ستود.

قرآن کریم صفت ایثار را یکی از فضایل بزرگ دانسته و ایثارگران را می‌ستاید. در سوره‌ی حشر آیه‌ی 9 در وصف این افراد می‌فرماید: "وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ" آن‌ها را بر خود مقدم می‌دارند، هر چند شدیداً فقیر باشند

 

قرآن عمل چنین افرادی را می‌ستاید، با وجود این که آنان خود نیز نیازمند بودند. بنابراین صرف نیاز داشتن، مانعی برای انفاق نیست. بلکه حتی می‌توان گفت بخشش با وجود نیاز، مهم است و انفاق از سر سیری کمال نیست. همچنین در انفاق باید اهم و مهم را رعایت کرد. آن جا که نیاز بسیار شدید است، کمک سریع و ویژه لازم است.

 

انفاق حد و مرز ندارد

در قسمتی از آیه‌ی فوق در توصیف ایثارگران آمده است: "یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِم" یعنی این افراد محبوب خداوند، به هرکس که به سوی آنان هجرت نموده، اظهار دوستی، علاقه، همدردی و کمک می‌نمایند و کاری به قومیت، ملیت، نژاد و ... آنان ندارند. بنابراین محبت و کمک به اهل ایمان مرز و بوم ندارد.

ترک بخل و حرص انسان را به رستگاری می‌رساند، در حالی که آلودگی به این صفت مذموم کاخ سعادت انسان را ویران می‌سازد. و در یک کلمه، بخیل رستگار نمی‌شود

 

ترک بخل، عامل رستگاری

در پایان آیه برای تاکید بیشتر روی این اوصاف کریمه، و بیان نتیجه آن می‌افزاید:" و کسانی که خداوند آن‌ها را از بخل و حرص نفس خویش بازداشته، رستگارانند" (وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)." شح" چنان که" راغب" در" مفردات" می‌گوید به معنی بخل توأم با حرص است که به صورت عادت در آید.

امام صادق علیه‌السلام در حدیثی می‌فرمایند: " شح " از بخل شدید تر است،" بخیل" کسی است که در مورد آنچه دارد بخل می‌ورزد، ولی" شحیح" هم نسبت به آنچه در دست مردم است بخل می‌ورزد و هم آنچه خود در اختیار دارد .

 انفاق ، رستگاری ، ترک بخل و حرص

و در حدیثی دیگر نیز می‌خوانیم: "لا یَجتَمِعُ الشُحَ و الایمان فی قَلبِ رَجُلٍ مُسلِمٍ" بخل و ایمان در یک دل جا نمی‌گیرد.

کوتاه سخن اینکه: از آیه فوق به خوبی استفاده می‌شود که ترک بخل و حرص انسان را به رستگاری می‌رساند، در حالی که آلودگی به این صفت مذموم کاخ سعادت انسان را ویران می‌سازد. و در یک کلمه، بخیل رستگار نمی‌شود.

 

نتیجه:

از مطالب بالا روشن شد که انسانی مورد ستایش قرآن است که حالات مختلف فقر و غنا را مایه‌ی آزمایش و رشد و حرکت به سوی کمال بداند و در هر یک از این حالات، رفتاری خداپسندانه داشته و هرگاه بر نیازمندی اطلاع پیدا کرد، بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و نژاد و ملیت، و حتی با وجود نیازمندی نسبی خود، برای کمک به او اقدام نموده و از بخل و حرص نفس فاصله گیرد. و بنا به وعده‌ی قرآن، چنین کسی به رستگاری خواهد رسید.


منابع:

تفسیر نمونه

تفسیر نور