منبر ابزاری برای تربیت یا تبلیغ؟
نماز جماعت هر روز مومنان را گردهم میآورد. وعظ و اندرز دلها را زنده نگه میداشت. در مسجد امور جاری و مهم اطلاعرسانی میشد. تصمیمات شورایی اتخاذ میشد. مباحثات فکری و عقیدتی درمیگرفت. نقطه آغاز تشکیل گردهماییهای نظامی و جنگی بود. بعلاوه در نمازهای جمعه و عیدین نیز خطبه ایراد میشد.
اهمیت منبر
منبر در دوره اسلامی دو کارکرد اساسی اطلاعرسانی و آموزش عمومی را به عهده داشت که به عنوان رسانهای با نفوذ، نقش بارزی ایفا میکرد. این رسانه به سبب اینکه فرستنده پیام دارای وجاهت دینی است، دارای اعتبار است.
کار واعظ از آنجا که متضمن یادآوری مسؤولیتها و توجه دادن به عوامل سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی بود، با حکایت و داستانهای آموزنده اخلاقی همراه میشد و از همین رو بود که وعظ را علم تذکیر و قصص میخواندند و واعظ را به این جهت مذکِّر یا قصهگو نیز میگفتند.
ابن جوزی کتابی دارد باعنوان: « القُصّاص و المُذَکرین» که در آن به پیشینه وعظ در دوره اسلامی اشاره کرده، رهنمودها و توصیههایی در این موضوع بیان میکند. برخی محققان وعظ و خطبه را تفکیک کردهاند؛ با این توضیح که وعظ بیشتر ناظر به پند و اندرز و آموزش احکام و مسائل اخلاقی است و خطبه بیشتر ناظر به مسائل سیاسی امت اسلامی بوده است. براین اساس به نظر میرسد در دهههای آغازین اسلام، وعظ و خطبه هر دو به یک اندازه اهمیت داشت. اما بتدریج با ریشهدار شدن اختلافات فکری و سیاسی، نقش سیاسی منابر اهمیت بیشتری یافت؛ یا اینکه مذهب رسمی در تعیین رویکرد محتوای منابر تاثیر داشت. دقیقتر اینکه براساس تکلیفی که اسلام برای تبلیغ دین قائل است، همواره مبلغان و واعظانی بودهاند که پیگیر رشد اخلاقی و عملی مردم بودهاند، اما منبر بخاطر تاثیری که داشت فقط به این محدود نمیشد و پیامهایی فراتر از آموزههای دینی را نیز مخابره میکرد.
مثلا منبر در دوره عباسیان برای توجیه استقرار حکومت آنان و مشروعیتبخشی به حکومتشان نیز به کار گرفته شد. منابر رسمی در دوره عباسی با ذکر بدیها و مظالم بنیامیه، اصرار بر معرفی عباسیان به عنوان خاندان پیامبر، ایراد خطبه به نام خلفای عباسی، مخدوش کردن چهره علویان، تبلیغ بر ضد مخالفان، گرایش به مذهب اهل حدیث، تلاش برای یکسانسازی فکری جامعه و ترویج باورهای مورد نظر به عنوان رسانهای اثرگذار مطرح بود.
منبر و تربیت
این پیشینه نشان می دهد منبر بیشتر جنبه اطلاع رسانی داشته تا تربیت. یکی از اهداف مبلغین تربیت انسان هایی است که در فضای تربیت دینی قرار نگرفته اند. از این رو برای تربیت این افراد نباید صرفا به منبر ابسنده کرد. اساسا شیوه تربیت پیامبر و اهل بیت منبری نبوده است.
آنها در برخورد مستقیم با افراد آنها تربیت می کردند. در تاریخ نیز مواردی که به خاطر منبر تربیت شده باشند ثبت نشده است ولی کسانی که به خاطر رفتار دینی تربیت شده اند نمونه های بسیار دارد. گاهی یک رفتار یا یک موضع گیری صحیح تحولی در انسان ایجاد می کند و مسیر زندگی اش را عوض می کند. نمونه روشن این رفتارها حضور تجار مسلمان در بخشی از مناطق چین یا برخی کشورهای غیر مسلمان دیگر است.
رفتار مطابق با دستورات دینی این افراد باعث گرایش مردم این منطقه به دین اسلام شده است. در صورتی هیچ مبلغی به این مناطق فرستاده نشده بود.
به همین نکته است که ائمه دستور داده اند که: کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم؛ مردم را به دین دعوت کنید اما نه به زبان هایتان.
سنتی که امروزه میان مبلغین محترم مرسوم شده است توجه به منبر در ایام تبلیغی است. سعی و همت آنها آماده کردن منبر خوب است. معمولا یک ماه تلبیغ آنها خلاصه می شود در چندین ساعت خطابه در مسجد. در صورتی باید بیش از این به حضور در میان مردم و تبلیغ غیر زبانی باشد.
منبع : روات حدیث
تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان