تبیان، دستیار زندگی
پاسخ به سوال مهم بالا از اهم مسائل اقتصادی کشور است. در نوشتار زیر باختصار درباره اهمیت موضوع و اشکالات بر سر راه تحقق بهره وری سخن به میان آمده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دولت برای افزایش بهره وری چه کرده است ؟


پاسخ به سوال مهم بالا از اهم مسائل اقتصادی کشور است. در نوشتار زیر باختصار درباره اهمیت موضوع و اشکالات بر سر راه تحقق بهره وری سخن به میان آمده است

قبل از ورود  به بحث بهره وری ، جهت آشنایی مقدماتی با اقتصاد ایران سوالی مطرح  میشود . تازه ترین آمارهای اعلامی از سوی بانک مرکزی ایران  معمای پیچیده ای را  در اقتصاد ایران به وجود آورده است. بر طبق این گزارش افزایش رشد اقتصادی از سال 88 به بعد بیکاری و تورم را افزایش داده است . افزایش تورم در عین بیکاری خطر رکود تورمی بر اقتصاد ایران را نشان می دهد . حال این که چرا افزایش تولید، بیکاری و تورم را به همراه داشته است بحثی است که پاسخ به آن، واقعیت هایی از اقتصاد ایران را نشان خواهد داد. زمانی که آمار های دیگر از جمله میزان نقدینگی و بهره وری در این سالها را مشاهده می کنیم می توانیم  به پاسخ درست سوال مطرح شده برسیم .برای این امر به جدول زیر رجوع می نماییم .

معیار

سال 87

سال 88

سال 89

سال 90

رشد شاخص بهره وری سرمایه ( درصد )

6/1-

9/0-

2/0-

2/0-

رشد شاخص بهره وری نیروی کار ( درصد )

22

0/1

1/1

2/1

رشد شاخص بهره وری کل عوامل تولید ( درصد)

1/1

2/0

5/0

6/0

رشد نقدینگی ( درصد )

9/15

9/23

2/25

1/26

نرخ تورم ( درصد )

4/25

8/10

4/12

3/17

نرخ بیکاری ( درصد )

4/10

9/11

5/13

4/14

نرخ رشد ( درصد)

3/1

5/3

7/3

./4

رشد بهره وری کل عوامل تولید  به ترتیب از سال 86 تا 90 برابر است با : 1/1 در سال 86 ، 1/1 در سال 87 ، 2/0 در سال 88 ، 5/0 در سال 89 و 6/0 در سال 90 .

کاهش بهره وری در کنار افزایش نقدینگی دو مطلب را نشان می دهد:

اول آن که، نقدینگی پوششی برای ناکارامدی بخش تولیدی بوده است و دوم آنکه تولید با محوریت نقدینگی انجام می شود نه با محوریت بهره وری .

زمانی که رابطه ی رشد اقتصاد و نقدینگی را در اقتصاد ایران بررسی می نماییم به این نتیجه می رسیم که رشد اقتصادی تابع میزان نقدینگی می باشد به عنوان مثال در سال 87 که رشد اقتصاد ایران به شدت پایین آمد، نقدینگی نیز پایین بوده است و به محض آنکه نقدینگی در سال 88،23 درصد افزایش یافت ، توانستیم  تولید را افزایش دهیم . ولی همان طور که مشاهده می شود نقدینگی،23  درصد رشد کرده ولی تولید تنها حدود 3 درصد رشد کرده است. به بیان دیگر تولید وابسته به نقدینگی سبب شده است برای افزایش رشد به مراتب نقدینگی بیشتر ی را تزریق جامعه نماییم چرا که نقدینگی علاوه بر پوشش ناکارامدی، بازدهی و بهره وری پایین تولید ، باید کمک به افزایش تولید نیز بنماید .

بهره وری-اقتصاد

در همین جا خوب است گفته شود که خطری که اقتصاد ایران را تهدید می کند این است که در صورت ادامه ی روند تولید ناکارامد وابسته به پول ، بیم آن رود که تولید ناکارامد توان افزایش بیشتر را نداشته باشد به این معنا که حتی از طریق تزریق بیشتر نقدینگی نیز نتوانیم تولید را افزایش دهیم و خطر قحطی جامعه ی ایران را فرا گیرد البته تا زمانی که درآمد های نفتی باشد، قحطی نخواهیم داشت بلکه شکل تولید تغییر خواهد کرد به این معنا که تولید داخلی تعطیل شده و از طریق سرمایه گذاری خارجی تقاضای داخلی را پوشش می دهیم. حال در پاسخ به سوال طرح شده که چرا تولید بیشتر تورم و بیکاری را نیز افزایش داده است باید این گونه گفت که تولید داخلی درون مایه ی تهی و پوچ دارد به این معنا که افزایش تولید به معنای افزایش ظرفیت های تولیدی نمی باشد بلکه درون مایه ی این تولید، تزریق بیشتر نقدینگی و تبدیل ارز به واردات می باشد و از آنجا که بستر لازم برای جذب واردات کالاهای سرمایه ای وجود ندارد مشاهده می نماییم که علاوه بر بازدهی منفی سرمایه با کاهش بهره وری نیروی کار نیز رو به رو بوده ایم. لذا این بسیار طبیعی است که تولید وابسته به تزریق پول بر هزینه های ناکارامدی بیفزاید و از طریق نیاز بیشتر به نقدینگی، تولید  تورم ساز شده و از آنجا که تخصص و مهارت نیروی کار جایگاهی در این روند تولید ندارد به تدریج نیروی کار تعدیل  و یا تبدیل به سرمایه وارداتی می شوند. حال در چنین شرایطی زمانی که با هدفمند کردن یارانه ها مواجه می شویم این نگرانی را بیشتر و بیشتر احساس می کنیم  که به علت بالارفتن هزینه های تولید و شکاف بین شاخص تولید کنند ه و شاخص مصرف کننده ( نرخ تورم مصرف کننده برابر 3/17 درصد و نرخ تورم تولید کننده 9/20 درصد می باشد ) که سبب شده است حاشیه سود بخش تولیدی کاهش یابد، تولید کنندگان به اخراج بیشتر نیروی کار بی سواد یا کم سواد و غیرماهر بپردازند. اگر دولت نیز بخواهد از طریق جلوگیری از کنترل قیمت ها، قیمت ها را مطابق هزینه ها افزایش دهد تا شاخص تولید کننده مساوی و یا کمتر از شاخص مصرف کننده شود، عملا هدف اصلی اجرای سیاست هدف مند کردن یارانه ها را زیر سوال برده است چرا که هدف اصلی ارتقاء بهره وری از طریق اعمال فشار بر قشر تولید کننده بوده است. که در صورت افزایش قیمت ها علاوه بر آنکه تورم را در جامعه تشدید می کند کمک به بیکاری بیشتر و نرسیدن به بهره وری که هدف اصلی سیاست انجام شده بود می رسد .

تحقیق و توسعه ی پایدار و منظم، آموزش نیروی کار و توسعه ی انسانی ابزاری برای بهره وری و افزایش بازدهی سرمایه می باشد و اگر این امور انجام نشود باز هم دچار سیاست هایی با شعار های درست ولی ابزار های نادرست خواهیم شد

حال سوال دیگر مطرح می شود و آن این است که آیا اصولا اعمال فشار از طریق افزایش هزینه های تولید ، بهره وری را افزایش می دهد یا نه ؟ خوب است به این نکته نیز اشاره شود که انچه در این طرح از بهره وری معنا می شد ، واردات ماشین الات صنعتی بوده است که قبل از این که بیان نماییم آیا این راه برای افزایش بهره وری درست است یا نه ، به اولین نتیجه ای که می توانیم برسیم این است که برای افزایش مهارت ها و تخصص های نیروی کار دستوری در کار نداریم و بهره وری را در افزایش بازدهی سرمایه متوقف کرده ایم. حال آیا واردات ماشین آلات صنعتی پیشرفته تر، سبب می شود بازدهی سرمایه افزایش پیدا کرده و از آن طریق بهره وری کل عوامل تولید بهبود یابد یا خیر ؟ آنچه که در ادبیات اقتصاد توسعه گفته می شود این است که  تکنولوژی خارجی در صورتی عامل ارتقاء بهره وری میشود که جذب تکنولوژی داخلی شود لذا باید به این نکته توجه کرد علت آنکه بازدهی سرمایه در داخل منفی است این است که سرمایه های وارداتی در حیطه ی دانش بومی اقتصاد ایران قرار نگرفته است و لذا مقدمه ی واردات تکنولوژی های پیشرفته تر، خودکفایی در تکنولوژی های پایین تر است . زمانی که خودکفایی در مرحله های پایین تر حاصل نگردد، واردات تکنولوژی های بیشتر اثرات ملموس (صرفه های ناشی از مقیاس) و ناملموس (ارتقاء دانش و تکنولوژی بومی) را نخواهد داشت. لذا آنچه که در صدد رسیدن به آن از طریق هدفمند کردن یارانه ها هستیم مورد تردید است و از سویی بیم آن می رود که با اخراج بیشتر نیروی کار ، بیکاری افزایش یابد و توجه به این نکته هم ضروری است که افزایش قیمت ها برای حمایت از تولید کننده در حقیقت برگشت به همان حمایت های قبلی تولید کنندگان می باشد.

هم اکنون اقتصاد ایران در راهی قرار گرفته است که چه کنترل  و چه افزایش قیمت ها دردی را دوا نخواهد کرد . به این معنا که کنترل قیمت ها نه تنها بهره وری را ایجاد نخواهد کرد(چرا که فشار هزینه ای تنها کارگشا نمی باشد) بلکه  عاملی برای کاهش انگیزه ها ی سرمایه گذاری نیز می شود و از سویی افزایش قیمت ها نیز به تشدید تورم ، منجر می شود  به همین رویه تولید ناکارامد خود ادامه دهیم ، منتهی هزینه ای را نیز بر کشور اضافه کرده ایم .

تکنولوژی خارجی در صورتی عامل ارتقاء بهره وری میشود که جذب تکنولوژی داخلی شود علت آنکه بازدهی سرمایه در داخل منفی است این است که سرمایه های وارداتی در حیطه ی دانش بومی اقتصاد ایران قرار نگرفته است

نکته ی دیگری که می توان به آن اشاره کرد ، افزایش سوداگری می باشد. کاهش قدرت خرید از طریق تورم و تزریق ناامنی از طریق شوک قیمتی سبب شده است که مردم عادی ارز وسکه را به عنوان ذخیره ی ارزش در نزد خود نگهداری کنند. در هر حال برای حل مشکل اقتصاد ایران ( تورم ، بیکاری و  سوداگری ) باید به ارتقاء بهره وری نیروی کار و ارتقاء بازدهی سرمایه تکیه کرد و تمام تلاش را در این امور متمرکز کرد . تحقیق و توسعه ی پایدار و منظم، آموزش نیروی کار و توسعه ی انسانی ابزاری برای بهره وری و افزایش بازدهی سرمایه می باشد و اگر این امور انجام نشود باز هم دچار سیاست هایی با شعار های درست ولی ابزار های نادرست خواهیم شد، سیاست هایی که نه تنها افتصاد ایران را به اهداف عالیه اش نمی رساند بلکه به علت غفلت از امر اصلی و انجام سیاستی که مشکلات بیشتری را بر جامعه تحمیل می کند، اقتصاد ایران را از اهدافش دور می نماید.

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان


لینکهای مرتبط:

یارانه تولید فراموش شده است

دولت چگونه به تولید کمک کند؟

آیا حواس کسی به تولید هست؟