دورانی سخت برای مطبوعات
چاپ نشریات دوران معاصر در 190سال پیش به وسیله میرزا صالح شیرازی که خود دوره آموزش روزنامهنگاری را در انگلستان گذرانده بود، آغاز میشود. روزنامههای دوره اول در ایران با الگوبرداری از روزنامههای خارجی ایرانیزه شده شروع به فعالیت کردند.
از نظر شکل روزنامههای نخست به نوعی ادامه صفحهآرایی نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی بودند تا اینکه ایرانیان فرنگ رفته بهویژه آنهایی که در عثمانی تجربه کار روزنامهنگاری داشتند پس از بازگشت بهخدمت «دستگاه انطباعات» درآمدند و تا حدودی محتوا و شکل روزنامهها را دگرگون کردند. با پایان دوره ناصری پایه روزنامهنگاری دولتی ایران نیز متزلزل شد اما روزنامهنگاری خصوصی حرفهای بهوجود نیامد. با وقوع انقلاب مشروطه عصر طلایی مطبوعات در ایران آغاز شد. در دوره مشروطیت بیداری افکار عمومی به سرعت و شدت اوج گرفت و روزنامهها نفوذی عظیم و سهم مهمی در تجدید حیات اندیشههای مردم داشتند. از روزنامههای مهم دوره مشروطیت که تاثیر زیادی بر افکار عمومی داشتند میتوان به «صور اسرافیل» و «ایران نو» اشاره کرد. در این برهه از تاریخ ایران، مطبوعات به عنوان نمادهای دموکراسی و آزادی نقش بزرگی در گسترش مشروطیت داشتند. در پی اعلام فرمان مشروطیت تعداد و تیراژ مطبوعات افزایش زیادی یافت همانطور که شمارگان روزنامه «مساوات» که از جراید مهم و موثر انقلاب مشروطه شمرده میشد به سههزار، روزنامه «صور اسرافیل» به پنجهزار، روزنامه «مجلس» به تدریج از هفتهزار به 10 هزار و روزنامه «انجمن ملی» به پنجهزار نسخه رسید. بعد از استقرار مشروطیت چهار روزنامه به نامهای «مجلس»، «ندای وطن»، «حبلالمتین» و «صبح صادق» هر روز در ایران منتشر میشدند. روزنامه «مجلس» اخبار مجلس شورای ملی را باز میتاباند و زیرنظر میرزا محمد صادق طباطبایی اداره میشد. در پی خلع محمدعلی شاه از سلطنت، روزنامههای متعدد روزانه دیگری نیز در ایران منتشر شدند. کودتای 1299 و روی کار آمدن رضاخان آغاز دورانی سخت برای اصحاب مطبوعات بود. پس از کودتا و با تشکیل کابینه از سوی سیدضیاءالدین طباطبایی، سیدضیاء که خود از روزنامهنگاران معروف به شمار میآمد و به اهمیت و نقش جراید در سیاست وقوف کامل داشت تعداد زیادی از جراید مهم پایتخت از جمله «گلشن»، «حلاج» و «ستاره ایران» را توقیف کرد. سختگیری بر مطبوعات با پایان حکومت سیدضیاء پایان نیافت بلکه پایان زمامداری کوتاه وی آغاز قدرتگیری رضاخان و سر آغاز آزار و اذیت و سختگیریهای بیشتر برای ارباب و اصحاب مطبوعات بود. رضاخان که تاب تحمل انتقادها، نیش و کنایههای روزنامهنگاران را نداشت بر منتقدان و مخالفان بسیار سخت گرفت و از سوی دیگر، موافقان خود را مورد حمایت قرار داد. از بدترین برخوردهای رضاخان با روزنامهنگاران مخالف کتکزدن صبا و قتل عشقی دو نفر از روزنامهنگاران وطنپرست و پرشور ایران بود.
میرزاده عشقی مدیر روزنامه «قرن بیستم» از نویسندگان، شعرا و جوانان پرشوری بود که با سرودن اشعار انتقادی و نوک تیز قلم انتقاد خود از اوضاع سیاسی کشور، قلدریهای رضاخان و بهخصوص از جمهوریخواهی ادعایی رضاخان به شدت انتقاد میکرد. رضاخان و طرفدارانش که به هیچوجه تاب تحمل این رفتارها را نداشتند موجبات قتل این شاعر انقلابی را فراهم کردند. قتل عشقی راه دیکتاتوری رضاخان را هموار ساخت و آزادی را از مطبوعات گرفت. هر چند پس از واقعه قتل عشقی عدهای از روزنامهنگاران در مجلس تحصن و به این اقدام اعتراض کردند اما این مقاومتها دیری نپایید و سرانجام زور و قلدری غالب شد و در اندک مدتی جراید یکی پس از دیگری در محاق تعطیلی فرو رفتند.
«عصر طلایی مطبوعات ایران» کتابی است که به بررسی تاریخ مطبوعات در این دوران مهمِ تاریخی (1304-1299شمسی) میپردازد. این کتاب که رساله دکترای «فیاض زاهد» است، پژوهشی درباره وضعیت و فعالیت مطبوعات ایران، در فاصله سالهای 1299 تا 1304 شمسی است. از آنجا که این دوره، از پرافت و خیزترین دورههای تاریخ معاصر ایران است، مطالعه جراید و مطبوعات آن، علاقهمندان را با بسیاری از رویدادهای اجتماعی و سیاسی در این فاصله زمانی، بیشتر آشنا میکند.
این کتاب دارای یک مقدمه، پیشگفتار، پنج فصل و نتیجهگیری است. نویسنده در فصل اول کتاب به بررسی مختصر و فشرده تاریخ سیاسی ایران در طی سالهای 1299 تا 1304 شمسی میپردازد. در فصل دوم، خواننده با «پیشینه روزنامهنگاری در ایران» و تحولات آن آشنا خواهد شد. در فصل سوم «بررسی توصیفی مطبوعات تهران در سالهای 1299 تا 1304 شمسی» مدنظر قرار میگیرد و خواننده با کمیت، مختصات و مشخصات و نوع دستهبندی مطبوعات این دوران و سلایق آنها روبهرو میشود. در فصل چهارم «نقش مطبوعات این دوره و تاثیر آنها بر افکار عمومی» مورد قضاوت و بررسی قرار میگیرد و در فصل پنجم کتاب نیز «اوضاع اجتماعی ایران در آینه مطبوعات» مورد توجه و ملاحظه قرار میگیرد. پایان کتاب نیز به نتیجهگیری و عصاره برداشت نویسنده از مطبوعات این دوره اختصاص یافته است. محور اصلی این کتاب، مقالات مطبوعات متنوع آن دوره و تحلیل روند تاریخی، با تکیه بر متون و مطالب آنهاست. اما بررسی توصیفی مطبوعات نیاز به یک تقسیمبندی هدفمند و متناسب دارد. نویسنده در این کتاب، مطبوعات را در چهار گروه دستهبندی کرده است.
میرزاده عشقی مدیر روزنامه «قرن بیستم» از نویسندگان، شعرا و جوانان پرشوری بود که با سرودن اشعار انتقادی و نوک تیز قلم انتقاد خود از اوضاع سیاسی کشور، قلدریهای رضاخان و بهخصوص از جمهوریخواهی ادعایی رضاخان به شدت انتقاد میکرد
در دسته اول؛ جراید «طنز» قرار گرفتهاند و شامل روزنامههای «نسیم شمال»، «حلاج» و «توفیق» میشوند. ویژگی عمده این جراید استفاده از زبان طنز و برخورد کنایهآمیز با موضوعات مختلف است. هر چند نسیم شمال نزدیکی بیشتری نسبت به دو جریده دیگر با سنتها، عرف و آداب طبقات پایین جامعه قرار دارد، حلاج از وزانت و نخبگی مضاعفی برخوردار است و توفیق نیز در تلفیق سنت و ادبیات نو توانمندی خود را نشان میدهد. آنچه مبرهن است هر سه جریده به نسبت تحولاتی که در لایههای اجتماعی رخ میدهد و از سوی دیگر تغییرات سیاسی خود را هماهنگ میکنند. هرچه فشار دستگاههای سیاسی بیشتر میشود، توجه جراید مذکور به موضوعات فرعیتر، فزونی میگیرد. موضوع دیگر، سبک نگارش این سه جریده است. نگارش نسیم شمال سطحی و نگارش حلاج و توفیق از جدیت مضاعفی برخوردار است. دسته دوم به گروه جراید «منتقد» میپردازد. منظور از این نامگذاری نگاه نقادانه به موضوعات مختلف است. از نظر نویسنده این، به این معنی نیست که دیگر جراید نگاهی منتقدانه نداشتند، بلکه منظور از این تقسیمبندی بازشناسی گرایشات جراید این عصر است؛ مثلا روزنامهها و مجلاتی چون «نوبهار» کاملا حرفهای و از نظر سبک نگارش منحصربهفرد هستند. جریده «قانون» دارای نوشتار مناسب و از نظر فکری و نظری ارایه مقالات منتقد از جراید حزب این دوره محسوب میشود. در جریده «گل زرد» شاهد نشر مقالات و اشعاری هستیم که ما را با دغدغههای اجتماعی و موضوع تعلیم و تربیت و زنان آشنا میکند. روزنامه «ایران آزاد» نیز هر چند مداح رضاخان است، اما جریدهای متجدد و نوگراست.
دسته سوم به بررسی جراید «چپ» میپردازد. در تاریخ مطبوعات ایران تا پیش از این دوره، واژهها و مفاهیم مارکسیستی استفاده نمیشد. کلماتی چون کارگر، رنجبر، دهقان، بورژوا، عصر سرمایهداری، خلق و ستمدیدگان از مفاهیمی بودند که دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک بودند. از سوی دیگر، این جراید سمپاتی و نزدیکی فراوان به سیاست خارجی روسیه داشتند؛ مثلا روزنامه «طوفان» فرخی یزدی هر چند در استفاده از واژههای مارکسیستی مانند جراید دیگر چپگرا نیست، اما صریحا از سیاست خارجی روسیه در ایران حمایت میکرد. روزنامه «بدر» که به مساله کارگران و زنان میپرداخت، تحت تاثیر گفتمان چپ کلاسیک قرار میگیرد. روزنامه «حقیقت» در این دوره بیشتر به ارگان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شباهت دارد. اما هرچه هست مقالات آن را باید با احتیاط تلقی کرد. مواضع این جریده حوادث، شخصیتها و تحلیلها را بدون ارزیابی آن فرآیند کلی مورد بررسی قرار میداد. روزنامه دیگر، «قرن بیستم» است که هر چند مشی مارکسیستی ندارد، ولی نسبت به مساله عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت و موضوع مشارکت سیاسی بسیار به سوسیالیسم نزدیک است. روزنامه «کار» نیز در این دسته جای میگیرد. این روزنامه در زمانیکه مسایل مربوط به سالهای پایانی جنگ جهانی اول را پی میگرفت، حساسیت فوقالعادهای را در مورد شوروی به خرج میداد. همچنین این روزنامه در بسیاری از مقالاتش تئوریهای درون مارکسیسم را به خورد خوانندگان ایرانی میداد. از نظر این جریده مسیر تحول سیاسی در ایران مطابق با الگویی است که مارکس و انگلس در بیانیه حزب کمونیسم در سالهای 1948 طرح کردهاند. بنابراین نویسندگان و مسوولان جریده کار مسیر تحول ایران را مطابق با الگوی برشمرده تحلیل میکردند.
دسته آخر به نام «جراید دیگر» نامیده شده است. نویسنده درباره علت این نامگذاری مینویسد: «این دستهبندی به جهت فقدان معیار مشترک پدید آمد. از آنجایی که نمیتوانستم نسبت به جرایدی که در تالیف کتاب از آنها بهرهبرداری شده بود، بیتوجه بمانم، آن جراید را بدینگونه دستهبندی و معرفی کردم. از سویی جراید مذکور دارای تنوع در دیدگاه و مطالب نیز بودند، بنابراین در این دستهبندی به صورت آزاد قرار داده شدند.» جرایدی که در این دسته قرار گرفتهاند، عبارتند از: «حیات جاوید»، «حیات ایران»، «شفق سرخ»، «عصر انقلاب» و «نامه بانوان.» حیات جاوید بیش از یک سال انتشار نیافت و سپس تحت عنوان حیات ایران به فعالیت خود تداوم بخشید.
سختگیری بر مطبوعات با پایان حکومت سیدضیاء پایان نیافت بلکه پایان زمامداری کوتاه وی آغاز قدرتگیری رضاخان و سر آغاز آزار و اذیت و سختگیریهای بیشتر برای ارباب و اصحاب مطبوعات بود. رضاخان که تاب تحمل انتقادها، نیش و کنایههای روزنامهنگاران را نداشت بر منتقدان و مخالفان بسیار سخت گرفت و از سوی دیگر، موافقان خود را مورد حمایت قرار داد
شفق سرخ نیز شدیدا به سیاستهای رضاخان دلبسته بود و در مواقع مختلف با چاپ مقالات در این مسیر حرکت میکرد. شفق سرخ در خصوص کشف حجاب و لزوم تحرک بیشتر اجتماعی زنان از همراهان جرایدی مثل نامه بانوان بود. نامه بانوان را در مطبوعات ایران باید یک مولفه برشمرد، زیرا خانم شهناز آزاد به عنوان اولین زن روزنامهنگار در پویایی نقش زنان و احیای حقوق آنان و مبارزه با عرف و سنتهای غلط نقش فراوانی بر عهده گرفت. نامه بانوان در ترجیح سنت و میراث گذشته و همراهی با رجال آزادیخواه و از طرفی تجدد، نوگرایی و دیکتاتوری منور رضاخان، راه دوم را برگزید. جریده عصر انقلاب نیز از تغییر سلسله قاجار و اهداف رضاخان حمایت میکرد. عصر انقلاب در برخی مقالات خود در خصوص لزوم آگاهیهای بیشتر طبقات مختلف از خود حساسیت نشان میداد.
این کتاب برآیندی از پنج سال روزنامهنگاری در ایران است. بررسی توصیفی جراید ما را با این حقیقت آشنا میسازد که جراید ایران که در آغاز راه دشوار خویش قرار داشتند با وجود تنوع و چندگانگی، در مسیری رو به رشد و قابل تکریم قرار داشتند. مسئلهای که با شروع سلطنت رضاخان به شکلی دیگر تداوم یافت
منبع: شرق.