تبیان، دستیار زندگی
از نگاه صاحب جواهر، جز پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ جانشینان بر حق پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و فقیهان جامع شرایط در عصر غیبت، دیگر حاکمان از مصادیق حاکمان جورند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
رتباط سیاسی فقیه با حاکم جور

از نگاه صاحب جواهر، جز پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ جانشینان بر حق پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و فقیهان جامع شرایط در عصر غیبت، دیگر حاکمان از مصادیق حاکمان جورند. این محقق فرزانه وظایف مردم را در رفتار با حاکمان جور به تفصیل بیان کرده است. آنچه در این مبحث بیش از هر چیز جلب توجه می کند، واقع نگری این فقیه نواندیش است. مباحث مطرح شده در این مسئله ذیل دو عنوان کلی شایان بررسی است: 1ـ ارتباط سیاسی 2ـ ارتباط اقتصادی.

ارتباط سیاسی

مهم ترین مسئله ای که در ارتباط سیاسی با حاکمان جور مطرح می شود، پذیرش ولایت، منصب و مقام از جانب حاکمان جور است. صاحب جواهر ـ قدس سره ـ در این مسئله قائل به تفصیل است و معتقد است که از روایات استفاده می شود در صورتی که حاکمان جور، فقیه را مجبور به پذیرش ولایت کردند، پذیرش آن مانعی ندارد و تا آنجا که اعمال ولایت منجر به قتل نشود حق دارد اعمال ولایت کند؛ اما اگر مجبور به پذیرش ولایت نباشد و بخواهد با اختیار خودش، ولایت و منصبی را از جانب حاکم جائر بپذیرد، مسئله چه گونه خواهد بود؟ به عقیده صاحب جواهر در این فرض، روایات مختلفی نقل شده است.

در فقه شیعه، در حقوق اساسی، محور بحثها را حاکم تشکیل می دهد نه نهاد

حکومت. بر همین اساس صاحب جواهر ـ قدس سره ـ در یک تقسیم کلی حاکمها را به دو دسته تقسیم می کند: حاکمان عادل و حاکمان جائر.

وی این روایات را به چند دسته تقسیم کرده و بعد به جمع میان روایات پرداخته است. برای آگاهی بیشتر خوانندگان عزیز از سیر تحول این نظریه گزارش اجمالی آن را نقل می کنیم.

روایاتی را که صاحب جواهر در این مسئله نقل کرده بر سه دسته است:

دسته اول: روایاتی که پذیرش ولایت و هر نوع همکاری با حاکمان جائر را ممنوع، و حرام می داند. صاحب جواهر بر این باور است که این دسته از روایات در حد متواتر است. سپس چهار روایت را نقل می کند. از جمله:

عن ابی عبداللّه ـ علیه السلام ـ قال من سوّد اسمه فی دیوان ولد سابع حشره الله یوم القیامة خنزیراً.»

کسی که حتی اسمش را در دیوان فرزند هفتم [یکی از حکّام جور] ثبت کند خداوند او را روز قیامت خوک محشور می کند.

روایت دوم فرموده امام کاظم ـ علیه السلام ـ به زیاد است:

... فقال لی یا زیاد لئن اسقط من خالقٍ فانقطع قطعةً قطعةً احب الی من ان اتولی لاحدٍ منهم عملاً أو اطاء بساط رجلٍ منهم ...

امام کاظم به من فرمود: ای زیاد! اگر از کوه خالق به پایین بیفتم و قطعه قطعه شوم محبوب تر است نزد من از اینکه متولی کاری برای یکی از آنان (حاکمان جائر) باشم یا بساط مردی از آنان را پهن کنم.

دسته دوم: روایاتی که بر جواز پذیرش ولایت از جانب حاکمان جور دلالت دارد. برای اثبات جواز، ابتدا آیه «اجعلنی علی خزائن الارض ...» را که از قول یوسف، خطاب به عزیز مصر است نقل می کند. سپس می فرماید نصوص زیادی دلالت بر جواز دارد؛ بلکه این دسته از روایات کمتر از نصوص منع نیست؛ به ویژه اگر روایاتی را از امام رضا ـ علیه السلام ـ درباره قبول ولایت عهدی مأمون، به آن ضمیمه کنیم. مانند:

مردی از خوارج از امام رضا ـ علیه السلام ـ پرسید: چرا تو با آن که پسر رسول خدا هستی و اینان به نظر تو کافرند، ولایتعهدی را از آنان قبول کردی و در دستگاه جور داخل شدی؟ امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: آیا اینان کافرترند یا عزیز مصر و مردمان مملکتش؟ آیا چنین نیست که اینان گمان می برند که موحدند (لااقل در زبان به توحید اعتراف می کنند) ولی آنان نه موحد بودند و نه خدا را می شناختند؟ و از سوی دیگر یوسف با آن که پیامبر و پسر پیامبران بود از عزیز مصر که کافر بود تقاضا کرد که او را خزانه دار مصر کند و در مجلس فرعونیان می نشست. در حالی که من فرزندی از فرزندان رسول خدا هستم و بر این کار مجبورم کرده اند. چرا با این حال بر من انکار می کنی و دشمنی می کنی؟ خارجی عرض کرد: سرزنشی بر تو نیست و گواهی می دهم که تو پسر رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و راستگو هستی.»

چنان که مشاهده کردید این روایات دلالت بر جواز پذیرش ولایت در صورت جبر و اکراه دارد، در حالی که محل بحث در قبول اختیاری ولایت از جانب حاکمان جور است. بنابراین این روایات با مدعایی که صاحب جواهر نقل کرده ارتباطی ندارد و نمی تواند شاهد بر مدعا باشد.

دسته سوم: روایاتی که دلالت بر استحباب پذیرش ولایت از جانب جائر دارند و بر این کار ترغیب و تشویق کرده اند؛ مانند روایتی که کشی در ترجمه محمد بن اسماعیل بن بزیع از مولای ما امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل کرده است که حضرت فرموده:

خدای متعال در دستگاه ظالمان کسانی دارد که به وسیله آنان برهانش را آشکار می کند و به آنان تمکن و اقتداری می دهد تا به وسیله آن از دوستانش دفاع کنند، امور مسلمانان را اصلاح نمایند و آنان مؤمنان صالح هستند، تا آنجا که فرمود: آنان مؤمنان حقیقی، امینان خدا در روی زمین و نور خدا در میان رعیتش هستند. نور آنان در قیامت برای اهل آسمان می درخشد، چنان که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد ... گوارایشان باد. آیا کسی هست در میان شما که مایل باشد به این مقامها برسد؟ راوی گوید: عرض کردم چگونه می توانیم برسیم؟ فرمود: با آنان باشید (یعنی مانند آنان در دستگاه ظالمان اقتدار پیدا کنید) و با خشنودسازی شیعیان مؤمن، ما را خرسند کنید. از آنان باش، ای محمد.»

جمع بندی روایات

صاحب جواهر ـ قدس سره ـ پس از نقل روایات به جمع بندی آنها پرداخته است. ابتدا یک وجه جمع را از بعضی فقها نقل کرده و آن این است که روایات منع را بر داخل شدن در دستگاه ظالمان برای ریاست طلبی یا جمع آوری مال و مانند آن و روایات جواز را بر جایی که بر انگیزه های فوق انجام دادن بعضی طاعات و برآورده کردن حوائج مؤمنان افزوده شود حمل کنیم و روایات دسته سوم (ترغیب) را حمل کنیم به جایی که تنها انگیزه اش از داخل شدن به دستگاه ظلمه، انجام دادن طاعات، خشنود کردن مؤمنان و برآوردن حاجات آنان و ... باشد.

صاحب ریاض این جمع را تحسین کرده و گفته تنها ایرادش آن است که با بعضی از روایات سازگاری ندارد. صاحب جواهر می فرماید ایراد دیگرش آن است که این جمع هیچ شاهد جمعی ندارد.

جمع بندی دیگر صاحب جواهر

به نظر صاحب جواهر بهترین جمع بندی آن است که روایات منع (دسته اول) را بر ولایت بر محرمات یا ولایاتی که ممزوج از حلال و حرام است حمل کنیم و روایات جواز را بر ولایت بر مباحات حمل کنیم و روایات ترغیب را به مواردی که داخل شدن در دستگاه ظلمه به منظور امر به معروف و نهی از منکر، حفظ جان، مال و آبروی مؤمنان و ... باشد.


تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه

منبع سایت حوزه نت