تبیان، دستیار زندگی
این فرزانه جاوید درباره حقوق حیوانات مطالب ارزنده ای دارد و بررسی آن ها نشان می دهد که فقه اسلامی در این باره روش هایی ارایه می دهد و مردم را به شیوه ای از زندگی فرا می خواند که سلامت، سعادت و نشاط حیوانات مرتبط با زندگی انسان ها نیز تأمین شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حقوق حیوان از دیدگاه صاحب جواهر

این فرزانه جاوید درباره حقوق حیوانات مطالب ارزنده ای دارد و بررسی آن ها نشان می دهد که فقه اسلامی در این باره روش هایی ارایه می دهد و مردم را به شیوه ای از زندگی فرا می خواند که سلامت، سعادت و نشاط حیوانات مرتبط با زندگی انسان ها نیز تأمین شود.

لازم به یادآوری است که فقیهان قبل و بعد از او نیز در این باره نکته های قابل توجهی مطرح کرده اند. عالمان وارسته، پیوسته بر پیروی از سیره اهل بیت عصمت ـ علیهم السلام ـ درباره حقوق حیوانات تأکید داشته اند و خود براساس آن عمل می کرده اند.

درباره محقق اردبیلی (م 993 ق) نقل کرده اند که او هرگز مرکبش را تازیانه نمی زد؛ نصف راه را سواره و نصف دیگر را پیاده می رفت و هر وقت حیوان میل به چرا پیدا می کرد، جلو او را نمی گرفت.

در قصص العلماء آمده است:

گویند که مسجد شاه اصفهان به دستیاری چند نفر از سلاطین صفویه انجام پذیرفت و اتمام آن در زمان شاه عباس شد. پس میل آن داشت که مقدس اردبیلی ... [از نجف] به اصفهان بیاید و در آن مسجد نماز جماعت بخواند ... شیخ بهایی را فرستاد که او را به نجف بیاورد. مجملاً اعیان دولت به سلطان عرض کردند که مقدس نمی آید پس باید شیخ بهایی را فرستاد که او را از نجف بیاورد ... و شیخ با جمعی به عتبات عالیات مشرف شدند و در نجف اشرف، مقدس [اردبیلی] را ملاقات نمودند ... و به هر نحو که بود او را راضی ساختند و تهیه سفر دیدند و هر چند سعی نمودند که مقدس بر اسب سوار شود، نشد و گفت که مرا حماری است که بر آن سوار می شوم. پس مقدس [اردبیلی] بر حمار خود سوار شد ... حمار مقدس [اردبیلی [آهسته راه می رفت. شیخ فرمود که حیوان را تندتر براند. مقدس [اردبیلی] از این معنا امتناع نمود و گفت: حیوان باید به اراده و اختیار خود راه برود. پس قدری که راه رفتند، مقدس [اردبیلی] پیاده شد. از سبب آن استفسار کردند. گفت: باید حیوان را مراعات نمود و در بعضی مقامات سواره و در بعضی امکنه پیاده خواهم بود تا طریق عدالت مسلوک شود ... در جایی حمار وی شروع به چریدن نمود. پس شیخ تازیانه بر حمار زد که تند برود و مقدس [اردبیلی] را خوش آیند نشد و گفت: چرا حمار مرا اذیت کردی ... .»

مرحوم «راشد» در شرح حال پدر مرحومش «حاج آخوند ملا عباس تربتی» و شیوه رفتاری و توصیه های او نسبت به حیوانات نوشته است:

پس بیرون آمد و با هم به راه افتادیم. در راه گاهی هم چنان که می رفت نماز مستحب می خواند و گاه برای آن که من خسته نشوم مسأله ای فقهی یا آیه ای از قرآن یا مطلبی از علم اصول یا شعری از الفیه ابن مالک عنوان می کرد و می گفت در ترجمه این آیه یا در معنی این شعر یا مثلاً در اعراب این کلمه چنین گفته اند، به نظر شما چه می رسد و از این راه به طور غیرمستقیم مطلبی را به من می آموخت، تا آن که نزدیک به شش کیلومتر از راه را پیمودیم. در آن جا گفت: به نظرم تو خسته شده ای، قدری می نشینیم تا استراحت بکنی. در کنار راه که زمین تمیزی بود نشستیم و او مشغول نماز خواندن شد. در این هنگام مردی از اهالی روستایی که سه یا چهار کیلومتر دورتر از کاریزک بود و شش الاغ هیمه از کوه و صحرا جمع کرده و صبحگاهان به شهر برده و فروخته بود و اکنون به دِه خود باز می گشت و ریسمان ها را دسته کرده به هم بسته بر روی پالان الاغ ها آویخته بود و پالان الاغ ها پر از سیخ ها و خارهای بوته های هیمه بود و خودش بر یک الاغ سوار بود و پنج الاغ دیگر را با چوب می راند و در جلو خود می تازاند از جانب شهر رسید. چون چشمش به مرحوم حاج آخوند افتاد پیاده شد و جلو آمد و سلام و اظهار ارادت کرد و اصرار ورزید که بفرمایید سوار شوید. هر کدام بر یکی از آن الاغ ها با همان پالان های سفت و درشت و پر از سیخ و خار سوار شدیم. آن مرد می خواست الاغ ها را هم چنان با چوبی که بر گُرده و کپل های آن ها می زد تند براند که پدرم گفت: نه عموجان، حیوان ها را نزنید، بگذارید به حال خود بروند. پس از آن گفت: لابد شما از دیشب، نیمه شب، این ها را به بیابان برده هیمه بار کرده و به شهر برده اید؟ گفت: بلی. پدرم گفت: خوب، کاه به اندازه کافی به این ها داده اید و گذاشته اید استراحت بکنند و پالان های این ها را برداشته اید و نگاه کرده اید که پشت این ها زخم نشده باشد؟ آن مرد جواب مثبتی نداشت. لهذا پدرم گفت: این حیوان ها به شما خدمت می کنند، گناه دارد اگر به این ها رسیدگی نکنید یا بدن آن ها را زخم کنید و چند جا را در کپل آن ها نشان داد که با نوک تیز چوب زخم شده بود و مقداری به آن مرد درباره آن حیوان های زحمتکش زبان بسته نصیحت و سفارش کرد.»

مقصود آن است که عالمان دینی در نظر و عمل به این مسأله توجه خاص داشته اند و در واقع بررسی حقوق حیوان در فقه شیعه پیش از صاحب جواهر مطرح بوده و همو یکی از فقیهانی است که این مسأله را بررسی کرده است. صاحب جواهر در این باره نوشته است:

وجوب مراعات حقوق حیوان

اما نفقه چهارپایانی که انسان در اختیار دارد واجب است بدون هیچ اختلاف نظری میان فقیهان ـ و باید توجه داشت که کرم ابریشم و زنبور عسل نیز در زمره آن ها قرار دارد ـ چه آن حیوانات حلال گوشت باشند و چه حرام گوشت و چه از آن ها انسان نفعی ببرد و چه نبرد. از امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره چنین روایت شده است: چهارپا بر صاحب خود شش حق دارد:

بیش از طاقت حیوان از او کار نکشد

پشت حیوان را محلی که بر آن بنشیند و با دیگران سخن بگوید، قرار ندهد (بی جهت بر حیوان سوار نشود).

هرگاه پیاده می شود به فکر تهیه علوفه و خوراک حیوان باشد.

او را دشنام ندهد.

به صورت حیوان نزند؛ زیرا او تسبیح خدای را می گوید.

هرگاه به آب رسیدند آب را بر او عرضه کند.

و از حضرت رسول نقل شده است که فرمود: در شبی(شب معراج) مرا بر جهنم سیر دادند تا از چگونگی آن آگاه شوم. زنی را دیدم شکنجه می شود، از علت عذاب شدن وی پرسیدم، در پاسخ گفتند: او گربه ای را بست و به او آب و غذا نداد و رهایش نکرد و این عمل به مردن گربه انجامید و به همین دلیل است که عذاب می شود.

در همان شب معراج در بهشت زن بدکاره ای را دیدم، از علت داخل شدن وی به بهشت پرسیدم، در پاسخ به من گفتند: او بر سگی گذشت که در چاهی افتاده بود و از شدت تشنگی له له می زد، پس لباس خود را به چاه انداخت و آب آن را در دهان سگ فشرد(و این عمل را آن قدر تکرار کرد) که سگ سیراب شد و خداوند به همین دلیل او را بخشید.


تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه

منبع: سایت انجمن حقوقدانان ایران