تبیان، دستیار زندگی
شب‌های اشک و زمزمه رسیده است؛ شب‌هایی که نفس‌ها بوی بهشت می گیرند، چشم‌ها بهشت را رصد می‌کنند. لب‌ها به بوسه‌ی نام دوست متبرک می شوند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به خدا خوش آمد بگویید!

قطعه ای از دکتر محمدرضا سنگری


شب‌های اشک و زمزمه رسیده است؛ شب‌هایی که نفس‌ها بوی بهشت می گیرند، چشم‌ها بهشت را رصد می‌کنند. لب‌ها به بوسه‌ی نام دوست متبرک می شوند.


به خدا خوش آمد بگویید!

ضیافت شگفتی است و ضیافت کده‌ای شگفت‌تر.

ضیافت گرسنگی!

ضیافت بر سفره‌ای تهی از بانگ نوشانوش، خالی از خوردن.

و میزبان خدا، با او که خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده.

و ...

مهمان من و تو!

یک ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، ندیدن، نشنیدن.

آماده برای شنیدنی دیگر، نوشیدنی دیگر و دیدنی که چشم‌های عادی و مادی از آن محرومند.

آماده برای شنیدن وحی، پیامبر گونه‌شدن، مداحی روح القدس را نوشیدن و نیوشیدن؛

تنزل الملائکته و الروح...

زیر بارش متواتر و ممتد وحی، در فرود مستمر ملائک، به «سلام» رسیدن، درک مطلع فجر که سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.

ماه شگفتی است. ماه شستن پلک‌ها از خواب برای ادراک لذت شیرین خلوت شبانگاه، ماه صیام و قیام و سلام، ماه هدایت و بینات و فرقان، هدی للناس و بینات و من الهدی و الفرقان.

به ضیافت کده‌ای می‌آییم که رسم مهمانی از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.

دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگی زدودن است.

به ضیافت کده‌ای می‌آییم که شرط ورود تقواست و شرط خروج نیز!

و مگر خدای رمضان، شهر رمضان را «لعلکم تتقون» نخوانده است؟!

بر سر در این شهر نوشته‌اند: پاکی، شرط ورود است.

غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند

پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

******

شب‌های اشک و زمزمه رسیده است؛ شب‌هایی که نفس‌ها بوی بهشت می گیرند، چشم‌ها بهشت را رصد می‌کنند. لب‌ها به بوسه‌ی نام دوست متبرک می شوند.

و روزها همه پرستش و نیایش و رویش، شب و روز بوسیدن نام محبوب، بوسیدن لب‌های خدا!

در این ماه، انفاس، تسبیح است، حتی خواب نیز عبادت! خوابی برای بیداری، خوابی برای نخوابیدن.

ماه مبارک خداست. در دوزخ بسته می‌شود و بهشت آغوش می‌گشاید.

آیا ما به خاموش کردن شعله‌های دوزخ در خویش می اندیشیم!

فرصت عزیزی است تا گناه از ساحت قلب‌هایمان رمان و گریزان شود،

و خدا به ضیافتکده قلب‌هایمان مهمان.

پس رمضان، جشن حضور خداست در قلب‌ها.

به خدا خوش آمد بگویید.

محمدرضا سنگری

*سنگری اول آبان 1333 در شوشتر متولد شد. وی فارغ‌التحصیل دكترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است. رویكرد وی به شعر به کودکی‌اش باز می‌گردد.

برخی از آثار وی عبارتند از: آینه داران آفتاب (پژوهش و نگارش نو از زندگی و شهادت یاران ابا عبدالله الحسین علیه السلام)، رستاخیز حماسه (مجموعه اشعار برگزیده اولین نمایشگاه بزرگ فرهنگ عاشورا)، پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس، ماه در آب: ابوالفضل عباس بن علی(ع)، نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس: ادبیات پایداری در اسلام و ایران، روایت عطش و آتش «نثر عاشورایی»، عاشورانگاران: پژوهش و تحقیقی در منابع، مقاتل و ماخذ عاشورایی، روز دهم (۱و۲): مجموعه مقالات پژوهشی و تحقیقی در زمینه عاشورا، دوباره پیامبر (رمان گونه، علمی ـ ادبی)، یک جرعه تشنگی (مجموعه نثر شاعرانه‌ عاشورایی)، چهل روز عاشقانه (تحلیل و تبیین اربعین با نثری شاعرانه)، سلام موعود (نظر شاعرانه درباره‌ زیارت ناحیه)، سیب و عطش (نثر عاشورایی)، یاران آفتاب، راز شید، سوگ سرخ، حنجره معصوم، زبان و ادبیات فارسی پیش‌دانشگاهی در جلدهای متعدد، كرشمه‌های قلم، یادهای سبز، پرسه در سایه خورشید .

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: مشرق، خیمه