غزلی از قیصر امینپور برای سیدحسن حسینی
قیصر امین پور در رثای یار دیرینش سید حسن حسینی غزلی سروده است که باهم می خوانیم:
برای سیدحسن حسینی
سنگ ناله میكند: رود، رود بیقرار
كوه گریه میكند: آبشار، آبشار!
آه سرد میكشد باد، باد داغدار
خاك میزند به سر، آسمان سوگوار
سرو از كمر خمید، لاله واژگون دمید
برگ و بار باغ ریخت، سبز سبز در بهار
ذره ذره آب شد، التهاب آفتاب
غرق پیچوتاب شد، جستوجوی جویبار
در لبش ترانه آب، از گدازههای درد
در دلش غمی مذاب، صخره صخره كوهوار
از سلاسه سحاب، از تبار آفتاب
آتش زبان او، ذوالفقار آبدار
باورم نمی شود، کی کسی شنیده است
زیر خاك گم شوند، قلههای استوار؟
بیتو گر دمی زنم، هر دمی هزار غم
روی شانهی دلم، هر غمی هزاربار
هر چه شعر گل كنم، گوشهی جمال تو!
هر چه نثر بشكفم، پیش پای تو نثار!
سیدحسن حسینی، متولد فروردینماه سال 1335 ـ از نسل شاعران برخاسته از حوزهی هنر و اندیشهی اسلامی در سالهای نخستین جنگ تحمیلی ـ در نخستین ساعات روز نهم فروردین 1382 در سن 47 سالگی، پس از چند هفته كسالت، در بیمارستان بوعلی تهران درگذشت.
ازجمله آثار او ”همصدا با حلق اسماعیل” (مجموعه شعر)، ”گنجشك و جبراییل” (مجموعه شعر عاشورایی در قالب سپید)، ”حمام روح” (ترجمه اثر جبران خلیل جبران)، ”برادهها” (مجموعه جملههای قصار) و ”طلسم سنگ” (مجموعه نثرهای عاشورایی) را میتوان نام برد.
لینک: