مازیار میری
لطفاً تهیهكنندهها نخوانند
مدتی پیش در خبرها آمده بود كه طرح مازیار میری، كارگردان سی و چهار ساله ایرانی، برای ساخت فیلم افتتاحیه مدل 2007 ماشین هیوندای از بین طرحهایی از سراسر دنیا انتخاب شده و او در دبی در حال ساخت این فیلم است. خبری كه خیلیها را حیرت زده كرد. از این جهت كه میری، قبل از آن فیلم سینمایی قطعه ناتمام را ساخته بود كه جزو فیلمهای هنری به شمار میرفت و كسی فكرش را هم نمیكرد كه كارگردان آن، فیلم تبلیغاتی بسازد. خودش میگوید: «قبل از این چند تایی فیلم صنعتی ساخته بودم. مثلاً در مورد مترو. اما فیلم تبلیغاتی تا به حال كار نكرده بودم. جذابیتش هم همین بود كه كاری انجام بدهم كه با تمام كارهای قبلیام فرق كند.» اما میری خیلی اتفاقی در جریان مسابقه هیوندای قرار گرفته: «من دوستی در دبی دارم كه شركت تبلیغاتی دارد. آن جا به من گفتند كه شركت هیوندای میخواهد برای افتتاحیه مدل جدید ماشینش در خاورمیانه فیلم بسازد. من هم طرحی نوشتم و به آنها دادم. مدت زیادی گذشت تا جواب دادند. تازه بعد از انتخاب شدن فهمیدم از سراسر دنیا برای این كار داوطلب شدهاند و طرحهای زیادی هم فرستادهاند.» طرح میری برای آنها عجیب و غریب بوده و با فیلمهای تبلیغاتی متداول كاملاً فرق میكرده: «طرح ما دو قسمت داشت. یكی فیلم پنج دقیقهای مستندی كه قرار بود كشدار باشد و با ریتم كند، حوصله تماشاگر را سر ببرد و دومی هم بخش زندهای كه روی صحنه هنگام مراسم رخ میداد و با نورپردازی و حركت ماشین روی سن فضا كاملاً تغییر میكرد. طرح من قصه زندگی رویال مردی بود كه ما از صبح با اتفاقات زندگیاش روبهرو میشدیم و مدام تأكید میشد كه او قرار مهمی دارد و حتی اگر با هواپیما هم برود، نمیرسد! بعد او سوار ماشین میشد و از امكاناتش استفاده میكرد و به محل قرار میآمد. فیلم با نمای آمدن ماشین به طرف دوربین تمام میشد. از اینجا قرار بود كه ماشین بدون آن كه پرده نمایش را پاره كند، از آن بگذرد و روی سن بیاید و ادامه فیلم زنده روی سن اجرا بشود!» البته قسمت زنده این طرح را شخص دیگری هدایت میكرد. اما طرح كلی آن متعلق به میری بود. او برای ساخت این فیلم عواملی از كشورهای مختلف را همراه داشت. از بلغارستان تا ایتالیا و امارات: «فقط فیلمبردار و گروهش را از ایران آوردیم. آن هم با كلی چانهزنی. اصولاً قبول نمیكردند كه ایرانیها بیایند. عوامل حرفهای برای این كار سراغ داشتند و ریسك نمیكردند.»
مازیار از این همه برنامهریزی متعجب بوده: «برای هر كاری تایم و بودجه مشخص وجود داشت. براساس استوری بورد من، استوری بورد تولید و تهیه میكردند و اصلاً هم از آن نمیگذشتند. امیدوارم تهیهكنندههای ایرانی این را نخوانند. چون از فردا هزار جور مشكل داریم. همه چیز خیلی با برنامه بود. مثل ایران نبود كه از صبح تا شب سر صحنه برویم و هیچ پلانی نگیریم و همه هم راضی باشیم.» برای همین هم آنها تمایل داشتند نقش اصلی فیلم را یك مدل انگلیسی مشهور بازی كند: «شركت هیوندای شخصی به نام گاستون را میخواست كه جزو برترین مدلهای جهان است. اما او به خاطر تبلیغ قهوه وقت نداشت! آخر آنجا بازیگرها و مدلها روزی شش ساعت آن هم در یك نوبت صبح یا بعدازظهر كار میكنند. تازه استوری بورد را هم میبینند و هر شب هم دستمزدشان را میگیرند. اگر هم یك لحظه سرصحنه تأخیر كنید میروند. واقعاً كار كردن با آنها خیلی سخت بود. ضمن این كه دلم برای بازیگرهای ایرانی میسوخت!» بالاخره میری با كمك مؤسسههای مدلیاب، بازیگرهای ایرانی- سوئدی برای فیلم انتخاب میكند و بعد از بیست روز فیلم افتتاحیه آماده میشود. در تمام این مدت هم ماشین شبانهروزی در اختیار میری بوده: «نصف لذت این كار سوار شدن و كار كردن با این ماشین فول اتوماتیك بود!» روز اكران فیلم میری حضور نداشته اما: «دوستان میگفتند كه خیلیها از فیلم خوششان آمده و ایدهمان برای شوك دادن به تماشاگر درست اجرا شده.» شركت هیوندای هم به دلیل استقبال از این ماشین در خاورمیانه نام عربی برای این مدل انتخاب میكند: «عزیرا AZIRA».
حالا بعد از چند هفته، مازیار میری از فضای كار تبلیغاتی بیرون آمده. دومین فیلم داستانیاش، به آهستگی، قرار است در جشنواره فیلم فجر و فستیوال برلین به نمایش درآید. اما فارغ از اینها او مشغول كار روی فیلمنامه جدیدش است. فیلمنامهای كه طرح آن را امیر نادری، فیلمساز ایرانی مقیم آمریكا و فرهاد ورهرام مستندساز به او دادهاند: «طرح خاصی است. چون هفتاد درصد فیلم تك پرسوناژی است و دیالوگ هم كم دارد. الان دنبال بازیگر زنی میگردم كه بتواند این نقش را بازی كند.» فیلمی كه مازیار امیدوار است بهار آینده آن را جلوی دوربین ببرد.