تبیان، دستیار زندگی
فیلم سینمایی فصل جادوگری یكی از فیلم هایی است كه داستانش بر بستر جنگ‌های صلیبی روایت می‌شود و با مایه‌هایی از جادوگری و مقابله با شیطان، مقابله صلیبیون با مسلمانان را در ردیف جنگ با شیاطین دانسته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان


فیلم سینمایی ' فصل جادوگری' یكی از فیلم هایی است كه داستانش بر بستر جنگ‌های صلیبی روایت می‌شود و با مایه‌هایی از جادوگری و مقابله با شیطان، مقابله صلیبیون با مسلمانان را در ردیف جنگ با شیاطین دانسته است.


فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان

' سعید مستغاثی' نویسنده و منتقد آثار سینمایی و تلویزیونی در تحلیل فیلم ' فصل جادوگری' نوشت: جنگ‌های صلیبی به عنوان ایدئولوژیك‌ترین نبردهای تاریخ غرب، همواره جایگاه ویژه و محبوبی نزد سیاسیون آن (مانند روسای جمهور، نمایندگان كنگره، فرماندهان ارتش و روسای احزاب و جمعیت های سیاسی آمریكا و اروپا) و همچنین عناصر فرهنگی‌شان از جمله قصه‌پردازان و حماسه سرایان و به خصوص هالیوود و فیلمسازانش داشته است.

همواره سعی شده كه روایت‌های متعددی از مراحل، فراز و فرودها و قهرمان‌های این جنگ‌ها در طی قرون متمادی (و در كنار داستان‌ها و اسطوره‌های كتاب مقدس) به صورت ادبیات و هنر عامه پسند درون جامعه غرب تزریق شود تا به نوعی فرهنگ صلیبی را در میان مردم این جامعه زنده نگاه دارد.

اساس فرهنگ جنگ‌های صلیبی بر مبنای نژاد پرستی و زرسالاری و سلطه طلبی به قصد تسخیر جهان قرار دارد و در واقع گزیده‌ای از اندیشه‌های صهیونی به حساب می‌آید كه به داخل مسیحیت تحریف شده، تزریق گردیده است.

اهمیت جنگ‌های صلیبی (به عنوان نقطه آغاز برای سركوب و قتل عام مسلمانان و نخستین زمزمه‌های حكومت جهانی صهیون) برای غرب صهیونی آنقدر حیاتی و جدی بوده و هست كه وقتی پس از گذشت قرن‌ها، در جنگ جهانی اول ژنرال النبی ( فرمانده قشون انگلیس) پس از شكست عثمانی همراه با ارتش خود به فلسطین رسید، در بالای قبر صلاح الدین ایوبی شمشیر برزمین كوبید و گفت: حالا جنگ‌های صلیبی به پایان رسید!

داغ این جنگ‌ها و شكست‌های سنگین صلیبیون از مسلمانان آنچنان بر دل صهیونیست‌ها سنگینی می‌كند كه جرج دبلیو بوش ( از سران صلیبیون امروز) ، پس از قضیه 11 سپتامبر و حمله نامی و اشغال افغانستان ضمن هشدار به مسلمانان هشدار داد كه جنگ صلیبی دیگری آغاز شده است!!

به دلایلی كه ذكر شد تقریبا از همان روزهای آغازین سینما، جنگ‌های صلیبی و اسطوره‌هایش همواره دستمایه با اهمیتی برای قصه‌پردازان و فیلمسازان هالیوود به شمار آمده‌است.

كاراكترهایی همچون شاه آرتور و جنگجویانش (و آن شمشیر معروفش كه در سنگ فرو رفته و بایستی فردی برگزیده یا همان منجی آخرالزمانی آن را از سنگ بیرون آورد)، شوالیه‌های صلیبی و نبردهایشان و بالاخره كاراكتر محبوبی به نام رابین هود ( همراه یكی از مشهورترین و در واقع خونخوارترین شاهان صلیبی با عنوان جعلی ریچارد شیردل) كه از زمان سینمای صامت محور بسیار از فیلم‌های سینمای هالیوود بوده است.

(از رابین هودی كه آلن داون در سال 1922 ساخت تا رابین هود سال گذشته ریدلی اسكات كه پیش از این هم با آثاری همچون گلادیاتور و 'قلمرو بهشت' دین خود را به جنگ های صلیبی ادا نموده بود).

فیلم 'فصل جادوگری' را نیز می‌توان یكی از فیلم‌هایی دانست كه داستانش بر بستر جنگ‌های صلیبی روایت می‌شود و با مایه‌هایی از جادو و جادوگری و همچنین مقابله با شیطان و ابلیس (بخصوص از همان نوعی كه در تفكرات صهیونی برای آنتی كرایست یا ضد مسیح آخرالزمان تصویر شده) با درونمایه‌های رایج امروز سینمای هالیوود در اسلام هراسی، مقابله صلیبیون با مسلمانان را در ردیف جنگ با شیاطین تصویر كرده است!

شیاطینی كه بر اساس الهیات تحریف شده مسیحیت، جسم و روح بشر را تسخیر نموده و او را برای اهدافشان مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند.

در واقع در فیلم 'فصل جادوگری'، دو شوالیه صلیبی به جنگ سرنوشت‌سازی با شیاطین (در زمان و مكانی موعود برای نابود ساختن آخرین بقایای یك سلاح ضد شیطانی كه آخرین نسخه كتابی منسوب به حضرت سلیمان نشان داده می‌شود) كشانده می‌شوند تا به نوعی انتقام خون مسلمانانی را كه در جنگ‌های صلیبی كشته‌اند را باز پس دهند!(یعنی شیاطین به انتقام خون مسلمانان برآمده اند!!).

در صحنه‌ای از فیلم كه شیطانی در جسم دختری متهم به جادوگری حلول كرده، وقتی با مراسم آیینی ضد جادوگری مواجه می‌شود به فریاد بر می‌آید و با كلمات و صدای یكی از فرماندهان صلیبی، جنایات شوالیه‌ها را به خاطرشان آورده و می‌گوید:

'...شما قرن‌ها هركس را كه با شما مخالفت كرد یا به دار زدید یا سوزاندید و یا به صلیب كشیدید...'

فیلم 'فصل جادوگری' با نمای یك كتاب قدیمی شروع می‌شود كه بعدا متوجه می‌شویم كتابی منسوب به حضرت سلیمان و برای مقابله با جادوگران و باطل كردن سحر آنهاست.

سپس به نیمه اول قرن سیزدهم و مراسم به دار كشیدن 3 زن متهم به جادوگری می‌رویم و مراسم باطل كردن جادو را با استفاده از همان كتاب مذكور مشاهده می‌كنیم كه توسط یك كشیش صورت می‌گیرد اما گویی روح شیطانی در وجود یكی از قربانیان حلول كرده و همین باعث می‌شود كه هم كتاب را بسوزاند و هم كشیش را به دار بكشد.

داغ این جنگ‌ها و شكست‌های سنگین صلیبیون از مسلمانان آنچنان بر دل صهیونیست‌ها سنگینی می‌كند كه جرج دبلیو بوش ( از سران صلیبیون امروز) ، پس از قضیه 11 سپتامبر و حمله نامی و اشغال افغانستان ضمن هشدار به مسلمانان هشدار داد كه جنگ صلیبی دیگری آغاز شده است!!

زمان یك قرن به جلو می‌رود، به منطقه‌ای صحرایی در خاورمیانه و صف آرایی ارتش صلیبیون در برابر سپاه اسلام. بیمن (با بازی نیكلاس كیج) و فلسون (با بازی ران پرلمن) دو شوالیه صلیبی هستند كه در این جنگ صلیبی و جنگ‌های مشابه دیگر شركت داشته و بی‌رحمانه انسان‌های مقابل را از دم تیغ خود می‌گذرانند، در حالی كه فرمانده آنها مدام فریاد می‌كشد و آنان را سربازان خدا اعلام می‌كند كه علیه منكران حق می‌جنگند.

جنگ آنها در زمستان و تابستان و شب و روز نشان داده می‌شود كه می‌كشند و قتل عام می‌كنند تا اینكه زمانی به خود آمده و در می یابند زنان و كودكان را قتل عام كرده‌اند؛ پس میدان جنگ را ترك كرده و به موطن خود در اتریش باز می‌گردند كه آنجا را سرزمینی طاعون زده و تیره روز می‌یابند.

بیمن و فلسون را به جرم فرار از جنگ دستگیر كرده و نزد كاردینالی به نام 'آمبرویز' (با بازی كریستوفر لی) می‌برند كه بر اثر طاعون در بستر مرگ است. او برای جبران گناه فرار از میدان جنگ از دو شوالیه می‌خواهد كه همراه عده‌ای دیگر از وابستگان كلیسا، دختری متهم به جادوگری را به صومعه‌ای در سوراك (جایی كه آخرین نسخه كتاب سلیمان حفظ می‌شود) ببرند تا با استفاده از آن ، سحر و جادوی یاد شده را از بین برده و بلای طاعون كه به نظر كاردینال نتیجه سحر و جادو است، رفع شود.

دو شوالیه به همراه جوان جنگجویی به نام 'كای'، یك كشیش به نام بلزاك و دستیارش، یك جنگجوی كلیسا به نام اكهارت و دو محافظ راهی سوراك شده و در راه با ماجراهای عجیب و غریبی مواجه می‌شوند؛ از جمله توهم اكهارت كه منجر به مرگش می‌شود، گذر از دره‌ای عمیق بوسیله پلی چوبی كه به طناب پوسیده‌ای بند است و نجات كای در آخرین لحظات سقوط توسط قدرت باورنكردنی دختر و بالاخره حمله گرگ‌ها كه به مرگ یكی دیگر از افراد گروه منتهی می‌شود تا اینكه در آستانه قتل دختر توسط بیمن، آنها به سوراك می‌رسند اما آنجا نیز طاعون زده است.

بیمن با اشاره یكی از بازماندگان در حال مرگ، كتاب سلیمان را پیدا كرده و كشیش بلزاك را وادار می‌كند تا با خواندن آن، خودشان به دفع سحر و جادو اقدام نمایند. اما با علائمی كه دختر از خود بروز می‌دهد، متوجه می‌شود قضیه فقط سحر و جادو نیست و شیطان وجود دختر را تسخیر كرده است و بالاخره متوجه می‌شوند كه عمدا به آنجا كشانده شده‌اند تا آخرین نسخه كتاب یاد شده را یافته و در معرض آتش شیطان قرار دهند.

فیلم 'فصل جادوگری 'چه به لحاظ ساختار روایتی و چه از نظر ساختار سینمایی از فرم دوگانه‌ای رنج می‌برد. فیلم در وهله اول، اثری از اینگمار برگمان به نام 'مهر هفتم' را به خاطر می‌آورد كه در آن فیلم هم شوالیه‌ای صلیبی خسته از جنگ به روستا و شهرش باز می‌گردد و در آنجا با بلای طاعون مواجه می‌شود.

این در حالی است كه دختری را هم به جرم جادوگری مجازات می‌كنند. فضای سیاه و سرد فیلم ' فصل جادوگری' به طور قابل قبولی دوران تاریك قرون وسطی در اروپا را تداعی كرده و آن را در ابتدا بسیار به فیلم برگمان نزدیك می‌سازد اگرچه سازنده آن كارگردانی به نام دامینیك سنا است كه در ساخت فیلم‌های حادثه‌ای و اكشن با مایه‌های معمایی مانند 'اره ماهی' شهره باشد و اگرچه فیلمنامه نویسش، برگی اف شانت، اثر قابل اعتنایی در كارنامه سینمایی و تلویزیونی اش نداشته باشد.

اما ورود فیلم به یك فضای حادثه‌ای پرتعلیق با فرمول‌های رایج هالیوودی، ذهنیت فوق را زدوده و اثری در حد و حدود فیلم‌های معمولی این سینما را در برابر چشمان مخاطب قرار می‌دهد.

فرمول نخ نما شده نجات در آخرین لحظه در بسیاری از صحنه‌های به خصوص حادثه‌ای فیلم، لحاظ شده؛ از جمله در صحنه حركت پرتعلیق گاری حامل دختر و همچنین اسبان از روی پل چوبی بسیار لرزان كه در حال سقوط، آخرین چرخ آن گاری به زمین آن سوی دره می رسد یا در سكانس درگیری آخرین با شیطان كه آخرین جملات كتاب سلیمان در حالی قرائت می‌شود كه همه افراد از جمله كشیش و فلسون مرده‌اند و كای كتاب را می‌خواند و بیمن با آخرین رمقش، شیطان را نگاه داشته تا جملات كتاب خوانده شده و نابودی شیطان را به همراه آورد.

اما در روایت هم در كنار داستان پرحادثه و سوسپانس فیلم، تفكر فلسفی صهیونیسم و اندیشه‌های آخرالزمانی را تمام و كمال شاهدیم به گونه‌ای كه فیلم 'فصل جادوگری' را می‌توان یكی از تازه‌ترین آثار ایدئولوژیك سینمای آمریكا برشمرد.

این فیلم تقریبا بسیاری از عناصر ایدئولوژی سینمای آمریكا را در خود دارد:از جنگ‌های صلیبی علیه مسلمانان به عنوان نمایش دشمنی دیرین و كهن صهیونیسم و اسلام و همچنین تقدیس شوالیه‌های صلیبی به عنوان اسطوره‌های تاریخی غرب صلیبی-صهیونی گرفته تا نسبت دادن سحر و جادو به مسلمانان (همچنانكه جادوگران فرعونی و مصر باستان معجزات حضرت موسی را سحر آشكار برمی شمردند) و دفاع شیطان از آنها (شیطانی كه همه نشانه‌های جانور گفته شده در مكاشفات یوحتا یعنی همان آنتی كرایست یا ضد مسیح و دجال را داراست با همان سر و شكل معروف بافومت یعنی كله بز و دو شاخ بر سر و دم دراز و ...) و اینكه كتابی منتسب به حضرت سلیمان تنها سلاح علیه این شیطان است! (كتابی كه با انتساب به حضرت سلیمان، واجد آموزه‌های یهودی و جهت‌گیری حكومت جهانی می‌شود یعنی دارای اندیشه‌های صهیونی است)

در یكی دو سال اخیر، این دومین فیلمی است كه پس از فیلم 'كتاب ایلای' برمبنای تعالیم یهودیت و مسیحیت و برخلاف ماهیت این دو دین و آیین الهی، جهت نجات جهان به كتاب متوسل شده است.

رویكردی كه اساسا به اسلام تعلق دارد، معجزه پیامبر اكرم (ص) به شمار می‌آید و از سوی خداوند متعال باعث نجات بشریت اعلام شده است.

از همین رو فیلم 'فصل جادوگری ' یك اثر آخرالزمانی بدعت‌گذار محسوب می‌شود كه به جای جنگ آتشین و كوبیدن بر طبل نبرد فیزیكی (آنچنانكه در فیلم‌هایی مانند 'مگیدو' یا 'امگا كد' شاهد بوده‌ایم) به نبرد اندیشه و فكر از طریق كتاب متوسل می‌شود كه می‌توان با تعبیر امروز و با تكیه بر فرهنگ سیاسی كنونی آن را همان 'جنگ نرم ' دانست.

در واقع سازندگان فیلم 'فصل جادوگری'، شوالیه‌های صلیبی و اسطوره‌ای غرب را از میدان جنگ رو در رو و كشتار و قتل عام به عرصه نبرد فكری در مقابله با شیطان (كه از نظرگاه فیلم همان موازی جنگ با مسلمانان ترسیم شده!!) می‌كشانند تا به مخاطب القاء نمایند كه جنگ اصلی غرب صهیونی با دشمنانش در كارزار فكر و اندیشه اتفاق می‌افتد و نه میدان قتل و غارت فیزیكی.

همچنانكه 16 سال پیش یكی از سركردگان بنیاد صهیونیستی اعانه ملی برای دمكراسی اعتراف كرد كه: امروز به بزنگاه برخورد اندیشه‌ها رسیده‌ایم و در این برخورد نبایستی میدان را به دشمنانمان واگذاریم.

در فیلم 'فصل جادوگری' هم جنگ‌های صلیبی و دلاوری شوالیه‌های آن در مقابل آنچه نبرد با شیطان و دشمنان خدا اعلام می‌شود، گره اصلی فیلم قرار نمی‌گیرد. بلكه همچون 'جن گیر' ، شیطان و افكارش در فكر و درون دختری معصوم از هموطنان شوالیه‌های صلیبی نفوذ كرده تا آنها را به صومعه سوراك (مكان حفاظت از آخرین نسخه كتاب سلیمان) بكشاند و تنها نسخه باقیمانده از كتابی كه می‌تواند مانع از حاكمیت جهانی شیطان شود را نابود سازد.

یعنی اگرچه به مانند تمامی آثار سینمای آخرالزمانی، خطر حكومت شر یا شیطان یا دجال و ضد مسیح بر دنیا عمده می‌شود اما راه رویارویی با آن در یك جدال فكری تصویر می‌شود.

و در اینجا 'كای' (همان جوان جنگجو كه اینك نیز به مقام شوالیه گری یعنی همان اسطوره باستانی ارتقا یافته) در نقش منجی موعود ظهور می‌كند، اوست كه كتاب سلیمان را تا آخر می‌خواند و باعث نابودی شیطان می‌شود و وجود دختر را از شر شیطان رها ساخته و در صحنه پایانی فیلم ، كتاب سلیمان را همراه خود می‌برد یعنی كه مسیح موعود این بار با كتاب همراه گشته تا بشر را براساس خواندن آن از شر شیاطین نجات داده و حكومت جهانی‌اش را برپا سازد (در واقع با رویكرد جنگ نرم به سبك و سیاقی كه اكنون مشی اصلی نظام سلطه را تشكیل می‌دهد).

تاكید دوربین دامینیك سنا در سكانس پایانی بر كتاب سلیمان حكایت همین دیدگاه به نظر می‌رسد.

همان گونه كه در فیلم 'كتاب ایلای' مرد حامل كتاب (با بازی دنزل واشینگتن) چنین ماموریتی داشت و با فداكاری و مرگ او، دختری به نام سولارا، جانشین او شد. اما در فیلم 'فصل جادوگری' با انتخاب یك شوالیه صلیبی به عنوان منجی و مسیح موعود، وجه ایدئولوژیك فیلم تكمیل می‌شود.

لقبی كه امروزه اغلب سردمداران غرب صلیبی -صهیونی (مانند جرج بوش یا تونی بلر) خود را مفتخر به آن دانسته و خویش را اخلاف همان صلیبیون قرون وسطی به شمار می‌آورند و از همین رو لشكركشی‌های خود به دیگر سرزمین‌ها و به خاك و خون كشاندن مردم سایر كشورها را ادامه همان جنگ‌های صلیبی به حساب می‌آورند و چه مقایسه مناسبی كه قتل عام‌ها و نسل‌كشی‌های امروز غرب صلیبی - صهیونی در سرزمین‌های اسلامی، بسیار وحشیانه تر و ددمنشانه تر از آنچه اسلافشان مرتكب شدند، است.

این در حالی است كه جنگ‌های صلیبی از فاجعه بارترین وقایع تاریخ بشری محسوب شده و بنا بر اسناد و شواهد مستند موجود، به تحریك كانون‌های اشراف یهود اروپا و با سرمایه آنها، سپاهیان مسیحی توسط كلیسای واتیكان، سازماندهی شدند تا برای فتح سرزمین‌های مسلمانان و قلع و قمع آنها راهی خاورمیانه شوند.

هدف اصلی و اولیه، تصرف اورشلیم یا بیت‌المقدس بود كه همواره نقطه‌‌ای كلیدی برای آرمان‌های صهیونی محسوب شده و قرار بوده و هست كه حكومت جهانی صهیون به مركزیت اورشلیم برپا شود.

از همین رو برخی كارشناسان و نظریه‌پردازان تاریخ، جنگ‌های صلیبی را نخستین میدان مشترك اندیشه‌های صهیونی و مسیحیت تحریف شده كلیسا علیه مسلمانان می‌دانند.

برای نمونه جیمز اول از فرماندهان صلیبیونی بود كه كشتارهای دهشتناكی در سرزمین‌های اسلامی به راه انداخت؛ او به عنوان یك شوالیه صلیبی و خادم كلیسای مسیحی به این اعمال دست زد اما مدارك و شواهد مستند امروزه نشانگر آن است كه جیمز اول اساسا مورد حمایت شدید اسحاق كور و شاگردش موسی بن نهمان معروف به نهمانیدس (از بنیانگذاران فرقه صهیونیستی كابالا معروف به تصوف یهود) قرار داشت و با پول‌های كانون‌های صهیونی، سپاه خود را تشكیل داد و به سوی سرزمین‌های اسلامی شتافت.

لازم به یادآوری است كه در همان قرون 13 و 14 میلادی بود كه توسط همین فرقه كابالا، جنبش مسیحاگرایی یا همان آخرالزمان‌گرایی (براساس آموزه‌های عبرانی و عهد عتیق) برای بازگشت حضرت مسیح و لشكركشی به سراسر جهان برای تسخیر آن ، پدید آمد و به سرعت در میان گروهی از مسیحیان رواج یافت.

همین آخرالزمان گرایی صهیونی بود كه پس از رنسانس و اوج‌گیری پروتستانتیزم فرقه‌هایی مانند كالوینیسم و پیوریتنیسم و اخلاف امروزی شان یعنی اوانجلیست‌ها (كه اینك بر اركان مختلف نظام سلطه جهانی حاكم هستند) را با مختصات تهاجمی بوجود آورد. از همین روست كه غرب ایدئولوژیك امروز را غرب صلیبی- صهیونی می‌نامند.

بنا به آنچه در تاریخ آمده است، پاپ اوربان دوم در سال 1095 میلادی (كه امروزه كمتر مورخی در نزدیكی‌اش به كانون‌های پنهان اشراف و اشرار یهود شك و تردید دارد) در مجلس كلرمونت فرانسه، مسیحیان را برای به چنگ آوردن سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان به جنگ فراخواند و در پی آن لشكر بزرگی از صلیبیون با هزینه و سرمایه همان اشرار و اشراف تشكیل شد كه سربازان نظامی و دهها هزار نفر از مردم عادی بدنه آن را تشكیل می‌دادند.

بنا به گفته 'دانالد كوئلر' از دانشگاه ایلینویز ،'... شوالیه‌های فرانسوی به دنبال زمین‌های بیشتر بودند. تجار ایتالیایی امیدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورمیانه توسعه دهند و شمار وسیع مردم بینوا نیز تنها برای فرار از سختی زندگی روزمره خویش به هیات اعزامی پیوستند...'

این جمعیت حریص در راه خود به شرق، بسیاری از مسلمانان را به امید یافتن طلا و جواهرات، قتل عام كرد. در كتب تاریخی آمده است صلیبیون حتی شكم قربانیان را برای یافتن طلا و سنگ‌های قیمتی كه گمان می‌كردند آنها را قبل از مرگ بلعیده‌اند، پاره می‌كردند.

گروه مختلط و چند چهره صلیبیون پس از سفری طولانی و سخت و غارت و قتل عام وسیع مسلمانان در سال 1099 میلادی به اورشلیم رسیدند و پس از فتح آن جنایاتی مرتكب شدندكه بسیاری از مورخین نوشته‌اند جهان به ندرت شاهد بی‌رحمی و وحشی‌گری مانند آنچه صلیبیون انجام دادند، بوده است؛ آنها همه مسلمانان شهر را به دم شمشیر سپردند.

در این باره 'گست فرانكوروم' در كتاب ' مهاجرین دیگر به سوی اورشلیم' نوشت:

'...آنها (صلیبیون) همه اعراب و ترك‌هایی را كه می‌یافتند، چه مرد و چه زن، می‌كشتند...'

ارتش صلیبیون، طی دو روز چهل هزار مسلمان را با وحشی‌ترین شیوه ممكن به قتل رساندند. یكی از صلیبیون به نام ریموند در كتاب 'اولین جنگ صلیبی: اعتبار چشم‌ها ' نوشته 'آگوست سی كری' در توصیف آن فجایع می‌گوید: 'مناظر شگفت‌آور بودند. بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع می‌كردند، برخی آنها را در حالی كه روی برج بودند، هدف تیر قرار می‌دادند تا سقوط كنند، بعضی آنها را بیشتر شكنجه می‌كردند و در آتش می‌انداختند. در كوچه‌های شهر، پشته‌های سر و دست و پا دیده می‌شد. برای حركت باید با احتیاط از میان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور می‌كردیم. اما این‌ها در مقایسه با آنچه در معبد سلیمان صورت گرفت، بی اهمیت است. در معبد و رواق سلیمان، مردان ما در حالی كه خون به زانوها و افسار اسب هایشان می‌رسید، عبور می‌كردند...'

در همین جنگ‌های صلیبی و همان معبد سلیمان است كه گروهی از شوالیه‌های صلیبی به نام 'شوالیه‌های معبد سلیمان'، تحت آموزه‌های شرك آمیز جادوگران مصر باستان قرار گرفتند و از همین جا بود كه فرقه‌های مخوف صهیونی همچون كابالا و فراماسونری بوجود آمدند و از همین جا بود كه آرمان‌های به اصطلاح مسیحایی برای حكومت جهانی صهیونی، تئوریزه شد.

گروهی از مورخان و همچنین كتب معتبر تاریخی (از جمله كریستوفر نایت و رابرت لوماس در كتاب 'كلید حیرام')، فراماسونری را برآیند هم آرمان بودن و ارتباط اشرافیت یهود با بخشی از مسیحیت (موسوم به صلیبیون) دانسته كه بیشتر روحیات و منش جنگ‌طلبی و كشورگشایی داشتند و پیدایش این سازمان مخوف و مرموز را به زمان جنگ‌های صلیبی و ماجرای شوالیه‌های معبد مرتبط می‌دانند؛ كانونی كه نخستین بارقه‌های تفكر صهیونیستی را اگرچه در خفا و نهان، در آغاز هزاره دوم میلادی پدیدار ساخت.

در واقع می‌توان رخداد جنگ‌های صلیبی را نتیجه همراهی یهودیان صهیونیست با بخشی از مسیحیت دانست كه سه تا چهار قرن بعد تحت عنوان پروتستانتیزم، آیین حضرت عیسی مسیح (ع) را با اندیشه‌های صهیونی، درآمیختند و فراهم آوردن زمینه‌های بازگشت حضرت مسیح (ع) را به شرط كوچاندن قوم یهود به سرزمین فلسطین و تشكیل دولت اسراییل ، از تكالیف واجب آن قرار دادند.

از همین جاست كه پدیده‌ای به نام صهیونیسم مسیحی قرن‌ها پیش از صهیونیسم یهودی رسمیت می‌یابد و برای دستیابی به آرمان‌های خویش، برپایی كشور اسراییل در فلسطین، بازگشت قوم یهود به این سرزمین مقدس و جنگ آخرالزمان تحت عنوان آرماگدون را تدارك می‌بیند.

در تاریخ آمده است، این گروه (شوالیه‌های صلیبی) از همان زمان در صدد تشكیل امپراتوری بود كه كانون‌های صلیبی اروپا از اوایل سده یازدهم میلادی به دنبالش بودند و از همین روی جنگ‌های صلیبی را به پا كردند.

در آن زمان آرمان‌های مسیحاگرایی، ایدئولوژی این سلطه طلبی جهانی را تشكیل می‌داد. كانون‌های اشراف و سرمایه‌سالاران اروپا در آن زمان مدعی بودند، به دنبال استقرار حاكمیت مسیح بر جهان هستند كه پایتخت آن باید بیت المقدس (اورشلیم) باشد.

همین ایدئولوژی، یك مكتب مفصل از مسیحاگرایی، بویژه از قرن هفدهم، ایجاد كرد كه هسته اصلی این ایدئولوژی، صرف نظر از پوشش دینی آن، اندیشه استقرار امپراتوری جهانی غرب صهیونی بود.

همان اندیشه و ایدئولوژی، امروز توسط صلیبیون جدید مانند جرج بوش و آنگلا مركل و تونی بلر و ساركوزی و ... بیش از 1500 كانال ماهواره‌ای رادیو و تلویزیونی كه 24 ساعته بر طبل جنگ آخرالزمان می‌كوبند در همان مسیر صلیبیون قرون وسطی پیش می‌رود.

چنانچه گاهی نیز همان تحركات قرون وسطایی نمود پیدا می‌كند كه نمونه‌اش را در همین ماه گذشته توسط یك جوان اوانجلیست نروژی شاهد بودیم كه با همان تفكرات صلیبی و باور به شوالیه‌های معبد، بیش از 100 نفر نوجوان و جوان را قتل عام كرد فقط به این گناه كه پدرانشان بر علیه گسترش اسلام در اروپا موضع نگرفته و از طرف دیگر با تاكید برحق مسلم فلسطینیان، تحركات اسراییل را در سرزمین‌های اشغالی محكوم نموده‌اند!

فقط تعجب اینجاست كه چرا كارشناسان و ناظران سیاسی ما از اینكه ایدئولوژی و خاستگاه تفكرات اندریاس برویك (همان جوان نروژی) را بازكرده و تحلیل كنند، پرهیز داشته و وی را به سبك و سیاق رسانه‌های غربی یك مسیحی افراطی می نامند؟! چرا از اینكه حقیقت باورها وی را بگویند و هویت مسیحی -صهیونی او را روشن سازند، ابا دارند؟ چرا موضوعی را به مسیحیت نسبت می‌دهند ( كه اساسا با مسیحیت ناب ارتباطی ندارد) و در واقع قرن‌هاست به شاخه‌هایی از مسیحیت تحمیل شده و تحت عنوان پروتستانتیزم و پیوریتانیسم و اوانجلیسم امروز بخش وسیعی از قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جهان را در اختیار دارد؟

چرا بدینوسیله كانون‌های صهیونی و تفكر مسیحی - صهیونیستی (كه خطرناك‌ترین و ضد بشری‌ترین اندیشه سیاسی- ایدئولوژیك امروز دنیاست) را از زیر ضربات افكار عمومی بیرون می برند؟

  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
  • فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان
    فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:ایرنا