عروسی های مبتکرانه
زندگی صحنهی یکتای هنرمندی ماست !هرکسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود! صحنه پیوسته بجاست!خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!!
بله! زندگی عرصهی به یادگارگذاشتن افکار و عقاید و باورهایی است که در رفتار و کردار ما متجلی میشود و این عقاید و باورها از هرچیزی ممکن است سرچشمه گرفته باشد. از فرهنگ یا از شخصیت فردی و اجتماعی ما. درست است که منبع و مرجع این تفکرات بکر و دست نخورده مهم است ولی مهمتر از آن آثار و عواقب و پیامدهای آنها میباشد. چرا که بعضی آثار و نتایج تا مدتهای طولانی باقی میماند و در اکثر اوقات جنبههای مختلف از زندگی انسانها را تحت الشعاع قرار میدهد. بنابراین چیستی و چگونگی این آثار و نتایج بسیار مهم است و خوب و بد بودنش اهمیتی به ارزش حیات بشریت دارد.
گاهی بدعتها و نوآوریها و ابتکارات افراد مفید و سازنده است ومطمئناً همهی اقشار جامعه از آن استقبال میکنند و در جهت تکمیل و هرچه بهتر کردن آن تلاش میکنند. ولی گاهی این ابتکارات از نوعی رفاه و آسایش فراتر از سطح معمول جامعه نشأت میگیرد. به این شکل که آن عدهای از افراد جامعه که از سطح معیشتی و زیستی بهتری برخوردارند و توانایی انجام بعضی کارهای به اصطلاح تجملاتی را دارند حالا به هر دلیل مثلاً برای پیدا کردن راهی برای خرج کردن پولهای فراوان خود و یا برای چشم وهم چشمیهای غیر منطقی و ویرانگر و خودنمایی در مقابل اطرافیان و دوستان و آشنایان دست به این ابتکارات پرخرج و غیرعادی میزنند و دانهای را در زمین حیات اجتماعی جامعه خود میکارند که به بار نشستن آن پیامدهای زیان باری را به دنبال خواهد داشت.
بهتر است نوآوریها و ابتکارات به گونهای آموزنده باشد که برکات بسیاری را وارد حیات فردی و اجتماعی انسانها کند ونهایتاً باعث همدلی و نزدیکی دل ها به همدیگر شود و افراد در سایه این فضیلتها بتوانند لذت یک زندگی پرنشاط و پربرکت را تجربه کنند
یکی از این ابتکارات که به تازگی باب شده است استفاده از هلیکوپتر به جای ماشین عروس در مراسم ازدواج زوجهای جوان است که این رفتار نمادین آنها شاید در نگاه اول جالب و جذاب به نظر بیاید ولی وقتی همین خلاقیت در مسیر گذر جوامع از سنت گرایی به مدرنیزم که طی دهههای اخیر الگوی کشورهای جهان سوم شده است به رفتار عرفی و معمولی تبدیل میشود دیگر نمیتوان جلوی بعضی عواقب را گرفت و راه ورود بعضی را باز گذاشت.
در واقع هرگاه بدعتی ایجاد میشود باید انتظار هر پیامدی را داشت. اینکه میگوییم آثار خوب و بد منظورمان این است که خوب و بد امری نسبی است و بسته به شرایط فردی و خانوادگی و اجتماعی افراد معانی متفاوتی دارد. مثلاً در مورد همین قضیهی تجملات در ازدواج و برگزاری مراسم جشنها یک نفر به دلیل شرایط مساعدی که خودش دارد و بدون توجه به زمینه و بستری که آن نوآوری در آن ایجاد میشود عملی را انجام میدهد و چون همه مردم توانایی انجام آن را ندارند ممکن است همین امر جرقهای را ایجاد کند که آتش چشم وهم چشمیها را شعلهور کند و فاصله طبقات مختلف جامعه را روز به روز از هم بیشتر میکند و به قولی شکاف طبقاتی افزایش یابد و معضل اجتماعی افزایش سن ازدواج که امروزه گریبان گیر جامعه جوان ما شده است به قوت خود باقی بماند.
چرا که جوانها (خصوصاً دختران جامعه) سطح انتظارات و توقعاتشان بالا میرود و مسلم اهر هر پسری هم امکان تحقق بخشیدن به این رویاهای نوظهور را نخواهد داشت.
ابتکار و نوآوری زمانی مثبت و سازنده است که در جهت آرامش و رفاه زندگی افراد صرف شود نه اینکه باعث سلب آرامش و آسایش از زندگی آنها شود.
شاید همه ما فکر میکنیم اینکه ساده زیستی باعث خوشبختی بیشتر میشود فقط در حد یک شعار است وعملا در واقعیت شدنی نیست و فقط پول و ثروت و مادیات است که باعث خوشبختی میشود. در صورتی که مطمئناً تجربهی در گذر زمان و در فرایند زندگی جمعی این را ثابت کرده که آنچه به روح و جسم حیات انسانی طراوت و نشاط میبخشد معنویات و فضیلتهای اخلاقی است نه مادیات و زرق و برق فریبنده آن.
با تمام این اوصاف مسلماً نمیشود جلوی خیلی از ابداعات را گرفت متأسفانه هستند کسانی که به هر علتی که قبلاً هم اشاره شد بدون توجه به شرایط و موقعیت افراد دیگر دست به اقدامات نوآورانه میزنند که به نفع جامعه نیست و بهتر است نوآوریها و ابتکارات به گونهای آموزنده باشد که برکات بسیاری را وارد حیات فردی و اجتماعی انسانها کند ونهایتاً باعث همدلی و نزدیکی دل ها به همدیگر شود و افراد در سایه این فضیلتها بتوانند لذت یک زندگی پرنشاط و پربرکت را تجربه کنند. زندگی که پایههای تشکیل دهندهی آن به حدی قوی و مستحکم باشد که طوفان هیچ مشکل و خطری آن را تهدید نکرده و گذر زمان آن را خشک وبی روح نکند.
ابتکار و نوآوری زمانی مثبت و سازنده است که در جهت آرامش و رفاه زندگی افراد صرف شود نه اینکه باعث سلب آرامش و آسایش از زندگی آنها شود
در واقع اگر نوآوریها متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی در هر جامعهای باشد و اکثر افراد یک جامعه توانایی تطابق و سازگاری با آن را داشته باشند مشکلی پیش نمیآید. اما زمانی که انجام آن فقط در توان مرفهان جامعه باشد - که شاید درصد کمی از کل جمعیت یک کشور را شامل میشود -آن نوآوری بیشتر از اینکه سازنده و مفید باشد مخرب است.
در بعضی مواقع هدف افراد از مطرح کردن و به اجرا در آوردن این نوآوریها این است که به عنوان اولین نفری که این خلاقیت را ایجاد کرده مطرح شوند وان قدر این مسأله برای انها اهمیت پیدا میکند که به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنند و نمیدانند که شاید این اقدام آنها به قیمت ایجاد مانعی بر سر راه ازدواج و تشکیل خانواده جوانهای دیگر دران جامعه تمام شود. که حتی اگر از بعد دینی هم- که بدعتهایی که مسیر سعادت انسانها را با مشکل مواجه میکند را مذموم می شمارد و سفارش به پرهیز از آن دارد- به این مسائل توجه نکنیم از بعد فرهنگی و اجتماعی هم این ابتکارات به نفع افراد جامعه نیست.
زهرا تعالی
بخش اجتماعی تبیان