حکایت مورچه و سوسک و عنکبوت!
باشگاه کاربران: اگرچه حکایت این چند جانور و حشره، حکایت طنزی است، اما طنز تلخی است که بسیاری از ما آن را در طول زندگی کاریمان تجربه کردهایم. پیشتر، از اینکه خاطرتان را با نام بردن از جانورانی که کمی چندشتان میکنند، آزرده میکنیم، پوزش میطلبیم!
مورچه هر روز صبح زود سر کار میرفت و بلافاصله کارش را شروع میکرد؛ آنهم با خوشحالی. کار او همیشه با میزان زیادی تولید همراه بود.
رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه میدید مورچه میتواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود.
بنابراین سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد.
اولین تصمیم سوسک، راهاندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود.
او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت؛ عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت.
شیر از گزارشات سوسک لذت میبرد و از او خواست نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف میکند، تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه و تحلیل کند.
او میتوانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیأت مدیره میداد استفاده کند؛ بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینتر لیزری بخرد. او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد.
مورچه که زمانی بسیار بهرهور و راحت بود، از این حد افراطی کاغذبازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر میداد، متنفر بود.
شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده تا شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچه در آن کار میکرد، معرفی کند. این سمت به جیرجیرک داده شد.
اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود. این مسئول جدید (یعنی جیرجیرک) هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی که از واحد قبلیاش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینهسازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد.
اکنون واحدی که مورچه در آن کار میکرد، به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آنجا نمیخندید و همه ناراحت بودند!
در این زمان بود که جیرجیرک، رئیس (یعنی شیر) را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد!
با مرور هزینههایی که برای اداره واحد مورچه میشد، شیر فهمید که بهرهوری بسیار کمتر از گذشته شده است. بنابراین او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راهحل اصلاحی استخدام نمود.
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد؛ نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است!
حدس میزنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟ مسلماً مورچه! چون او عدم انگیزهاش را نشان داده و نگرش منفی داشت.
باشگاه کاربران تبیان ـ ارسالی از: kalameh