اجاره نشینی، استخوان لای زخم
فصل تابستان با دیگر فصلهای سال تفاوت خاصی دارد. در این فصل ما بیش از هر وقتی با کلماتی مثل مسکن، گرانی، اجاره بها، مالک و مستأجر و... آشنا میشویم. چون این کلمات ما را به یاد نقل و مکان، اسباب کشی، بنگاه معاملات ملکی، در به دری و... میاندازند.
کار سختی است، این قدر باید خیابانها را گز کنی و بگردی که کف پاهایت تاول بزند، اگر بچه کوچک داشته باشی مجبوری او را هم به دنبال خودت از این کوچه به آن کوچه، از این محله به آن محله بکشانی؛ خسته میشوی از بس که زنگ خانه دیگران را میزنی و میگویی برای دیدن خانه رفتهای، گاهی اوقات مجبوری به هر روشی روی بیاوری، از آگهی روزنامه گرفته تا مشاور املاکیهای محله و یا حتی املاکیهای محلههای دیگر، به همه چیز چنگ میزنی تا شاید بتوانی سرپناهی آبرومند با قیمتی مناسب بیابی، تازه این در مرحلهای است که هنوز آبرو به رایت اهمیت داشته باشد، خیلی موقعها مجبوری از آبرومند بودنش بگذری و تنها و تنها به فکر قیمتی، قیمتی که سرسام آور است و دمار از روزگار در میآورد.
اجاره نشینی استخوان لای زخم خیلی از خانوارهای ایرانی است. هر بار که مجبور میشوند دنبال خانه بگردند، به خاطر اینکه بتوانند کمی قیمت را پایین بیاورند، مجبورند ساعتها و روزها صرف جستجو کنند، در این حین صدها بار دعا میکنند و خدا را به یاری میخوانند، وقتی جستجو به نتیجه نمیرسد و شب میشود، مأیوس و ناامید به خانه بر میگردند و از استرس تمام شدن مدت قرارداد فعلی تا صبح کابوس میبینند و صبح که میشود دوباره روز از نو روزی از نو. در این میان هر سال هم مشکلات بیشتر و بیشتر و حلقه زندگی تنگتر میشود و قوانینی از طرف مالکان به مستأجران دیکته میشود که اگر هم اعتراضی صورت گیرد جوابشان این است که چاردیواری، اختیاری.
چند روزی است زیر پل بعثت یك خانواده 5 نفره زیر یك چادر كوچك با مقدار كمی وسایل زندگی میكنند که به دلیل عدم پرداخت كرایه صاحبخانه وسایلشان را بیرون ریختهاند.
یك یخچال قدیمی، اجاق گاز و مقداری خردهریز كل وسایل زندگی این خانواده را كه دو فرزند دختر و یك پسر دارند، تشكیل داده است.
در این چند سال اخیر، قیمت خانهها چه برای اجاره و چه برای فروش بسیار بالا رفته و در حال حاضر ما واسطه هستیم هر قیمتی که صاحب ملک به ما میدهد ما هم به مشتری پیشنهاد میکنیم
پسر 14 ساله این خانواده در خصوص زندگی زیر پل میگوید: در شهرك سجادیه مستأجر بودیم چون پول نداشتیم صاحبخانه تمام اسباب و اثاثیهمان را بیرون ریخت . وی در ادامه میافزاید: پدرم 20 سال در یكی از سازمانهای خدماتی مشغول به كار و به علت ناراحتی قلبی و بعد از مدتی بنا به دلایل نامعلومی اخراج شد.
در این چند روز شهرداری منطقه 15 چندین بار به ما اخطار داده كه این محوطه را خالی كنیم.
پدر این خانواده به میگوید: 42 سال سن دارم. به علت بیماری و یكسری از اتفاقاتی كه نمیتوانم عنوان كنم 8 ماه در بیمارستان بستری بودم كه پس از ترخیص حكم اخراج از سازمانی را كه در آن مشغول به فعالیت بودم، دیدم. وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینكه: آیا بیمه تأمین اجتماعی هستید؟ "، گفت: 20 سال سابقه حق پرداخت بیمه دارم ولی به دلیل آوارگی نتوانستهام دنبال بیمه بیكاری بروم.
پدر این خانواده میگوید: بنده كارگر بودم چرا مرا اخراج كردند؛ اصلاً من آدم خوبی نیستم زن و بچه من چه گناهی كردهاند. وی با تأكید بر این موضوع كه: "من معتاد نیستم "، گفت: اما به دلیل اعتیاد بنده را اخراج كردند.
این شرح حال خانوادهای است که به علت عدم توانایی در پرداخت اجاره خانه، زندگیشان توسط صاحبخانه بیرون ریخته شده است. در واقع بسیاری از ساکنان شهر ما اجاره نشینند و هر سال دچار چنین وضعی میشوند.
یکی از مشاوران املاک که سالهاست در این حرفه فعالیت میکند معتقد است در این چند سال اخیر، قیمت خانهها چه برای اجاره و چه برای فروش بسیار بالا رفته و در حال حاضر ما واسطه هستیم هر قیمتی که صاحب ملک به ما میدهد ما هم به مشتری پیشنهاد میکنیم، تازه سعی میکنیم قیمت را پایین بیاوریم تا معامله انجام شود. با این معضل مسکن که بزرگترین مشکل است کمتر جوانی میتواند زیر بار کرایه خانه و اجاره نشینی برود. یک جوان که تازه میخواهد تشکیل زندگی دهد از کجا چند میلیون تومان بیاورد برای پول پیش یک آپارتمان مثلاً 60 متری، چه برسد به این که بخواهد 100000 تومان هم کرایه بدهد، در نتیجه با شروع تابستان که بازار اجاره داغ میشود با این اوضاع و احوال بیشتر مستأجرها سعی میکنند در همان خانهشان بمانند و مبلغ اجاره یا پول پیش را افزایش دهند تا مجبور نباشند در به در به دنبال خانه باشند.
همچنین بارها اتفاق افتاده که زن و شوهر جوانی برای اجاره خانه و شروع زندگی آمدهاند، خانه را با هزار آمال و آرزو پیدا کردهاند، با هم ازدواج میکنند ولی پس از چند ماه مراجعه کرده و گفتهاند که از پرداخت اجاره ناتوانند، یک سوئیت 45 متری که در آن نمیتوانی بچرخی به مقدار زیادی پول پیش و کرایه خانه نیاز دارد، در این خانه دیگر خبری از مهمان نیست یعنی نمیتوانی کسی را دعوت کنی، در کل اجاره نشینی دوری میآورد.
نیازی به انکار نیست که قیمت اجاره بها در تهران بالاست، قیمتهایی که اخیراً در خبرگزاریها اعلام شده میتواند خوره روح هر مستأجری شود که تمکن مالی مناسبی ندارد
نیازی به انکار نیست که قیمت اجاره بها در تهران بالاست، قیمتهایی که اخیراً در خبرگزاریها اعلام شده میتواند خوره روح هر مستأجری شود که تمکن مالی مناسبی ندارد. در خیلی از موارد بحث بر سر یک میلیون دو میلیون یا بیشتر نیست، برای بعضیها پنجاه هزار تومان هم پنجاه هزار تومان است، برای خانوادهای که ماهیانه مثلاً ??? هزارتومان درآمد دارد، فرق بین صد و پنجاه هزار تومان کرایه با دویست هزار تومان، از زمین تا به آسمان است.
اجاره نشینی خوش نشینی نیست. درست است که کسانی هم هستند که دستشان به دهانشان میرسد و میتوانند اجاره پرداخت کنند، ولی اکثریت جامعه اجاره نشین ما مشکلات فراوانی دارند مگر یک کارمند دولت چه قدر حقوق میگیرد که بخواهد خرج و مخارج خانه، زندگی، بچه و دیگر مسائل زندگی را تقبل کند. در نتیجه بر دولت است که در این زمینه از نظرات همه کسانی که در این بخش صاحب نظر هستند، استفاده کند تا بتواند یک بستهای را به صورت عملیاتی درآورده و با استفاده از مبانی قانونی، کنترلی را توسط دولت بر روی قیمت اجاره مسکن اعمال نماید.
فرآوری:فاطمه برادران
بخش اجتماعی تبیان
منابع: آفتاب/ خبرآنلاین/ تابناک/ دادنا/ فارس