دینی شدن، از هستها تا بایدها
گاهی وقتها یک موضوعاتی هست که در نگاه اول شاید ساده به نظر برسند ولی با کمی دقت بیشتر میبینیم که نه تنها ساده نیست بلکه هم مهم است و هم عمیق . موضوع توسعه فرهنگی هم از جمله همین موضوعهاست.
((توسعهی فرهنگ دینی یعنی چه؟))
اصل معنای این جمله شاید ساده به نظر برسد . یعنی ((گسترش دادن تمام شئون(علمی،عملی و اخلاقی) دین در جامعه.
یعنی تلاش برای ایجاد جامعهای که اعضای آن همگی ملزم و پایبند به دین به معنای واقعی آن باشند.
یعنی جامعهای که در آن اخلاق نیکو و اسلامی موج بزند،مودت و محبت و برادری در آن فراوان باشد،حسادت و چشم و هم چشمی و اسراف و ولخرجی در آن نباشد ، تنبلی و سستی و بیارادگی در آن محو و تلاش و کوشش و خودباوری در آن هویدا باشد. جامعهای پر از امید و نشاط. جامعهای که در بازار و اقتصادش،در دانشگاه و محتوایش و... روح اسلام حاکم باشد.
این موارد بخشی از معنای جامعهی دارای فرهنگ دینی است.
اما مسئلهای که اکنون میخواهیم به آن بپردازیم، این است که: توسعه فرهنگ دینی چگونه ممکن است و در این عرصه باید به چه چیزهایی توجه داشت؟
قرار ما این است که به طور خلاصه به این موضوع بپردازیم ولی اجازه دهید که به طور ریز، دقیق، کاربردی و همراه با مثال وارد مسایل شویم.
مهمترین بخشهایی که در بحث توسعهی فرهنگ دینی میبایست به آنها توجه داشت سه بخش است :
1- مجریان و فعالان عرصه توسعهی فرهنگ دینی و شرایط آنان
2- -مدیریت و برنامه ریزی و اصول محتوایی
3- ابزارهای توسعه
بخش اول (مجریان)
دایرهی مجریان همهی مردم را به طور عموم و بعضی اشخاص و گروهها را به طور خصوص در بر میگیرد.یک مجری میبایست دارای فهم درست از دین بوده و با اخلاص و پشتکار، توکل و توسل در این راه قدم بر دارد. او میبایست آن چه را که میگوید و یا انجام میدهد عمیقاً باور داشته باشد و قلباً و عملاً ملتزم به آن باشد. کار خود را به طرز نیکو و محکم انجام دهد و نتیجه را به خداوند متعال بسپارد؛ چرا که ما ( مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه نتیجه)
یک مجری میبایست دارای فهم درست از دین بوده و با اخلاص و پشتکار، توکل و توسل در این راه قدم بر دارد. او میبایست آن چه را که میگوید و یا انجام میدهد عمیقاً باور داشته باشد و قلباً و عملاً ملتزم به آن باشد. کار خود را به طرز نیکو و محکم انجام دهد و نتیجه را به خداوند متعال بسپارد؛ چرا که ما ( مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه نتیجه)
اما آن بخشی که مربوط به عموم مردم به عنوان مجریان این عرصه میشود، همان تکلیف مهم و راه گشای ((امر به معروف و نهی از منکر)) است. که این یک وظیفهی همگانی ست و خدا میداند که اگر این امر در جامعه به خوبی محقق شود، چه ثمرات و برکات شیرینی خواهد داشت.
البته باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد که انجام مطلوب این امر منوط به رعایت آن شرایط است.
در سیرهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) ماجراهای جالبی وجود دارند که میتوانند الگوی مناسبی برای ما در مسألهی امر به معروف و نهی از منکر باشند. ماجرای نهی آن کودک از خوردن خرما توسط پیامبر اکرم (ص) و یا ماجرای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در یاد دادن شیوهی صحیح وضو گرفتن به آن پیرمرد، از نمونههای این ماجراهاست.
.از شرایط دیگری که میتوان برای یک مجری برشمرد ((مخاطب شناس بودن است)).
شناخت خوب مخاطب، تأثیر مثبت بسزایی، اولاً: در برنامه ریزیهای فرهنگی و ثانیاً: در نوع رفتار و گفتار و نوشتار مجریانی خواهد داشت که به نوعی با مخاطب ارتباط دارند.
برای مثال، اگر مخاطبان یک عده نوجوان پرشور و پر هیجان باشند، کسانی که ارتباط زیادی هم با انواع رسانه دارند، باید نوع ادبیات و برنامه ریزیهای فرهنگی ما نسبت به آنان به گونهای باشد که بتواند به نیاز هیجانی آنان پاسخ داده و یا آن را هدایت کند. از طرفی هم ارتباط زیاد این گروه با رسانه، وظیفهی ما را در این حیطه برای بر طرف کردن یا هدایت کردن نیازهای آنان بیشتر خواهد کرد.
اما مجریان اصلی عرصه توسعه فرهنگی در جامعه چه کسانی هستند؟
شاید بتوان گفت این سه مورد که ذکر میشوند مهمترین و اصلیترین مجریان این عرصه باشند.
1-حوزه و روحانیت 2- اساتید دانشگاه 3-آموزش و پرورشوجود یک روحانی خوب و با صفا و با تقوا و با اخلاص و آگاه و با بصیرت، در یک مجموعه میتواند در رشد و تعالی آن مجموعه بسیار اثر گذار باشد، تأثیری به مراتب بیشتر از وسایلی همچون تلویزیون، اینترنت و ...
حوزه علمیه، تأمین کننده اصلی محتوا و درون مایهی فرهنگ دینی جامعه ماست ولی باید با کار و مجاهده شتاب بیشتری در این زمینه به خود بدهد.
هم اکنون علوم انسانی موجود در دانشگاههای ما تا حد زیادی ضد فرهنگ دینی ماست و یکی از موانع اصلی توسعهی فرهنگ دینی ناب در جامعه علوم انسانی (و بلکه ضد انسانی) سر تا پا غربی است و لذا یکی از وظایف اصلی حوزه مربوط به همین مسأله است.
اینکه امام خمینی (ره) این همه بر نقش حوزه و روحانیت و پیوند و ارتباط آنان با مردم و مردم با آنان تأکید داشتند، نشان دهندهی اهمیت بالای جایگاه حوزه و سنگین بودن وظایف علما و روحانیون است.
اینکه امام خمینی (ره) این همه بر نقش حوزه و روحانیت و پیوند و ارتباط آنان با مردم و مردم با آنان تأکید داشتند، نشان دهندهی اهمیت بالای جایگاه حوزه و سنگین بودن وظایف علما و روحانیون است.
اما دانشگاه نیز باید با تمام توان به میدان بیاید و با کمک حوزه به اصلاح و بلکه تحول در علوم انسانی خود بپردازد. دانشگاه باید کسانی را تحویل جامعه بدهد که فرهنگ دینی در عمق جان و فکرشان نفوذ کرده باشد. چرا که اگر فرهنگ دینی در این قشر که امور مختلف جامعه بعدها در دستشان است وجود نداشته باشد دیگر نباید انتظار آن جامعهی مطلوب با فرهنگ ناب دینی را در دل داشته داشت، چرا که (دانشگاه مبدأ همه تحولات است)
آموزش و پرورش نیز بحث مفصل خود را دارد. ولی آنچه به طور خلاصه میتوان ذکر کرد این است که اگر آموزش و پرورش در این مجموعه به معنای واقعی کلمه صورت پذیرد، یعنی جوانانی تربیت شوند که دارای ایمان قوی، روحیه خود باوری، اخلاق نیکو، نشاط کافی، و سواد مناسب باشند میتوان امیدوار بود که به سرعت به آن جامعهی مطلوب دست یافت؛ و اگر شخصیت آنان بر اساس فرهنگ اصیل اسلام بنا شده باشد، توسعه فرهنگی در بین آنان بسیار آسانتر و سریعتر و در غیر این صورت دشوارتر و طولانیتر خواهد بود
بخش دوم (مدیریت، برنامه ریزی و اصول محتوایی)
1-برنامه ریزی دقیق، علمی و کارشناسی شده بر اساس اصول و محتوای اسلام ناب2-اولویتبندی 3-کار غیر مستقیم اما شفاف 4-پرهیز از تشریفات و کارهای کلیشهای
5- تناسب با نیاز مخاطب و ظرفیت سازی
6- به اندازه بودن به طوری که از حد ظرفیت مخاطب بیشتر نبوده و باعث زدگی او از آن موضوع نشود. به عبارتی رعایت حد اعتدال.
7- تقویت بنیان خانواده 8- تلاش جدی، عمیق و صحیح نهادها و سازمانهای فرهنگی و انجام درست رسالت خویش
بخش سوم (ابزارها)
عمده ابزار توسعهی فرهنگی، چه خوب و چه بد، رسانه است. مانند تلویزیون، رادیو، نرم افزارهای رایانهای و اینترنت، که از نوع صوتی و تصویری هستند و مانند کتاب، مجلات و روزنامهها که از نوع نوشتاری هستند.همهی این موارد به نوبهی خود مهم هستند. مثلاً کتاب و کتابخوانی مقولههایی هستند که ارتباط مستقیمی با توسعهی فرهنگ دینی در جامعه دارند. یعنی اگر در جامعهای کتابهای خوب، در دسترس اعضای آن جامعه اهل مطالعه باشند، قطعاً و یقیناً خیلی سریعتر و آسانتر به آن جامعهی مطلوبی که در ابتدای بحث به آن اشاره کردیم خواهند رسید.
اما یکی از اصلیترین و بهترین ابزارهای توسعهی فرهنگی همان ابزاری ست که امام خمینی (ره) نیز تاکید ویژهای بر آن داشتند و آن مسجد است. اجمالاً باید گفت که توسعه مساجد خوب و زنده مساوی است با توسعهی فرهنگ دینی در جامعه.
اگر مخاطبان یک عده نوجوان پرشور و پر هیجان باشند، کسانی که ارتباط زیادی هم با انواع رسانه دارند، باید نوع ادبیات و برنامه ریزیهای فرهنگی ما نسبت به آنان به گونهای باشد که بتواند به نیاز هیجانی آنان پاسخ داده و یا آن را هدایت کند
در پایان به چند نکته اشاره میکنیم:
توسعهی فرهنگ دینی یک شبه انجام نمیگیرد بلکه همانطور که قبلاً اشاره شد باید با کارها و برنامه ریزیهای کوتاه مدت و بلند مدت به صورت همزمان به سوی این هدف عالی گام برداشت. به عنوان مثال شاید، تحول واقعی در آموزش و پرورش حداقل به 15 سال زمان نیاز داشته باشد؛ لذا نباید این طولانی بودن مسیر، ما را نسبت به ادامه راه و انجام وظایف خود دلسرد و نا امید سازد. البته گاهی برای رسیدن به هدف میان برهایی وجود دارد که میتوان از آنها استفاده نمود و سریعتر به مقصد رسید.
توسعهی فرهنگ دینی کاری است مقدس و بسیار با ارزش که از اهداف انبیا و اولیا خدا بوده لذا تمام کسانی که در این عرصه فعال هستند باید متوجه عظمت کاری که انجام میدهند باشند و آن را خالصانه و عاشقانه و فقط و فقط برای رضای خداوند کریم انجام دهند، و در این راه بر او توکل کرده و از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مدد بجویند.
سید عبدالله قاضی مرعشی
بخش اجتماعی تبیان