چرا دعایمان مستجاب نمی شود؟
اگر ما از زندگیای که خدایی است و در آن رفتارهای ما مطابق دستورات خدا است فاصله بگیریم مبتلا به زندگی سخت میشویم در این صورت خدا روزى او را به سختى میدهد و این کیفر روی برگرداندن از خدا است.
گاهی زندگی چنان سخت می شود که مجال نفس کشیدن را از انسان می گیرد ،سختی ها سیل آسا هجوم می آورند و به هر طرف رو کنی بن بست است ،تمام کسانی که تا دیروز تا وقتی که روزگار روال عادی خود را طی میکرد دوستانی سینه چاک بودند الآن چون غریبگانی که هرگز نمی شناختی با نگاهی سرد و بی تفاوت نظاره گر لحظه های پر از درد زندگیت هستند و تنها همتشان این است که با سرزنشی جانسوز متهمت کنند .
در چنین شرایطی حس میکنی زمین و زمان به هم بافته است و نه دعا اثری دارد و نا آه و فغان ،تنهایی و تلخی چنان قلبت را فشار می دهد که همه وجودت بغضی میشود مانده در گلو نه دیگر یارای گریستن هست و نه توان فروخوردنش ، اینجاست که ذهن ادمی به دنبال چرا ها می گردد ، چرا این طور شد؟ مگر چه گناهی از من سر زده ؟ چرا دعا اثر نمی گذارد؟ تا کی باید تحمل کنم ؟ و ... .
این شرایط دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد که در هر صورت برای تک تک افراد در هر طبقه ای ممکن است پیش آید ، و نحوه برخورد ما با این بحران هاست که تعیین کننده شرایط دیگر ما در آینده است .
واکنش افراد در برخورد با چنین شرایطی متفاوت است عده ای عنان اختیار از دست داده ضعف بر وجودشان مستولی می شود و قدرت تفکر و تدبیر را از دست می دهند و این افراد به جای اینکه به فکر راه چاره باشند شروع می کنند به دنبال مقصر گشتن و متهم کردن دیگران و روی آوردن به ضد ارزش هایی چون اعتیاد و کفر مقام ربوبی پروردگار عالم است که این ها نتایجی را به دنبال دارد که هر چه بیشتر شرایط را بحرانی می کند و چنین شخصی هرگز متوجه نیست که این ها نتایج خودخواسته اعمال خودش است .
عده ای دیگر از افراد در همان شرایط به دنبال یافتن مصلحتی هستند که قرار است درسی به آن ها بیاموزد و با توکل بر خداوند حکیم سعی در مدیریت بحران پیش آمده دارند و می کوشند سنگ ها را یکی یکی از پیش پا بردارند.
وقتی در چنین شرایطی قرار گرفتیم باید بنشینیم و شرایط خود را بسنجیم و با خود صادق باشیم که چه عواملی باعث شده که در این شرایط قرار بگیریم اگر کوتاهی و اشتباه از ما در صدد جبران برآییم و اگر نه ب دنبال راه چاره باشیم نباید از دعا کردن و لطف و رحمت خدای بی نیاز نا امید شد در این دنیا همه چیز در حال گذر است نه خوشی هایش دوامی دارد و نه غم هایش .
این شرایط اگر به خاطر گناهانمان باشد خوب بهتر است در همین دنیا متنبه شده و توبه کنیم و به خودسازی بپردازیم اما اگر نه امتحان الهی است باید شکرگزار بود چرا که خداوند متعال خیر محض است و بدی در ذات پاکش راه ندارد و هر آنچه می رساند متضمن خیری است در بطن خود. باید عالمانه و دقیق به وقایع نگاه کرد نه سطحی و بدون فکر .
کسی که به خداوند ایمان دارد و به او توکل می کند و به یاد خدا و انجام وظایف خود مشغول است هرگز زندگی سخت و پیچیده ای نخواهد داشت و درمانده نخواهد شد. در قرآن کریم، در آیهای به علت برخی زندگیهای سخت و تنگ و گره خورده میپردازد و میفرماید: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى (طه 124) و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم!.
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانی ها در امان است
در این آیه کریمه تصریح دارد که اگر ما از زندگیای که خدایی است و در آن رفتارهای ما مطابق دستورات خدا است فاصله بگیریم مبتلا به زندگی سخت میشویم در این صورت خدا روزى او را به سختى میدهد و این کیفر روی برگرداندن از خدا است. اگر هم به او رزق فراوان دهد، معیشت را از این راه بر او سخت مىگیرد که امساک کند و از آن استفاده نگیرد و اگر هم استفاده گیرد، حرص و تلاش زیاد، زندگى را بر او دشوار مىسازد.
گاه مىشود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مىشود، و دست به هر کارى میزند با درهاى بسته رو به رو مىگردد، و گاهى به عکس به هر جا روى مىآورد خود را در برابر درهاى گشوده مىبیند، مقدمات هر کار فراهم است و بنبست و گرهى در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مىشود، منظور از معیشت ضنک که در آیه بالا آمد نیز همین است .
در تفسیر نمونه توضیح خوبی در مورد آیه وجود دارد: گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل و حرص و آز زندگى را بر او تنگ مىکند نه تنها میل ندارد در خانهاش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، بلکه گویى نمىخواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على علیه السلام همچون فقیران زندگى مىکند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مىدهد.
قرآن مىگوید: عامل اصلی این سختی ها اعراض از یاد حق است. یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانى است.
هنگامى که انسان مسئولیت هایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشى بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع مىگردد، پیدا است، که نصیب او معیشت سخت خواهد بود، نه قناعتى که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غناى روحى دهد، و نه اخلاقى که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانی ها در امان است.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند منظور از آیه «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» چیست؟ فرمود: اعراض از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است. یعنی آن کس که الگوى خود را از زندگى على علیه السلام بگیرد، همان ابرمردى که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزشتر بود، آن چنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگى گشاده و وسیعى خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک و تنگ هستند. (ر.ک: تفسیر نمونه، ج13، صص 328و 329)
بله، یاد خدای متعال و این که در مقام عمل ِ در زندگی، مطابق دستور او باشیم گره گشا و آرامش بخش همهی زندگیها است.
چرا دعایمان مستجاب نمی شود؟
موانع استجابت دعا:
1. گناه
یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود، نافرمانى از دستورهاى خداست. حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید: پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من! به عزتت قسم! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود.
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمود: بنده حاجتى از خدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله، او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه، خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست.
2. لقمه حرام
استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هر زمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مى شود.
3. قساوت قلب
همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مىشوند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مىباشد. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمىکند.
4. شتاب و عجله
امام صادق (علیه السلام) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مىشود و دعا را ترک مىکند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مىکند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند.
امید است که در شرایط سخت و تنگگناهای زندگی خداوند باری تعالی را با قلب خاشع به کمک بخوانیم و از وی بخواهیم تا مشکلات ما را از میان بردارد چرا که او توانای مطلق و بی نیاز است و ما سراپا نیاز.
منبع : وبلاگ سید مصطفی علم خواه
فرآوری : بصیرت
بخش قرآن تبیان