تبیان، دستیار زندگی
با کلمه به زندگی خود نشاط می‌آورد یا آن را به آتش می‌کشد. این کلمه است که روان او را آرام می‌کند، به او ایدئولوژی می‌دهد. او را انسانی با خدا یا بی‌خدا می‌کند. او را در مقابل مشکلات سفت و سخت نگه می‌دارد یا از پای می‌اندازد. کلمه انسان را می‌سازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلمه چه تاثیری در روان ما دارد؟


انسان با کلمه به زندگی خود نشاط می‌آورد یا آن را به آتش می‌کشد. این کلمه است که روان او را آرام می‌کند، به او ایدئولوژی می‌دهد. او را انسانی با خدا یا بی‌خدا می‌کند. او را در مقابل مشکلات سفت و سخت نگه می‌دارد یا از پای می‌اندازد. کلمه انسان را می‌سازد.


کلمه چه تاثیری در روان ما دارد؟

مورچگان طبق روالی غریزی برای خود آذوقه جمع می‌کنند و در اجتماع بزرگی، در خانه‌هایی که ساخته‌اند زندگی می‌کنند. ماشین وار از سر غریزه فصل‌هایی از سال از لانه خود بیرون می‌آیند و در فصول دیگر در آن می‌خوابند. با هم گفت‌وگو نمی‌کنند. آنها نیازی به کلمه ندارند و جایی که نیازی به کلمه نباشد، درگیری و گرفتاری به وجود نخواهد آمد. به همان اندازه شادی و سُرور هم مفهومی نخواهد داشت. کلمه تاثیری در روان این موجودات ندارد اما در مقابل انسان را نگاه کنید. انسان با کلمه زندگی می‌کند. با کلمه به زندگی خود نشاط می‌آورد یا آن را به آتش می‌کشد. این کلمه است که روان او را آرام می‌کند، به او ایدئولوژی می‌دهد. او را انسانی با خدا یا بی‌خدا می‌کند. او را در مقابل مشکلات سفت و سخت نگه می‌دارد یا از پای می‌اندازد. کلمه انسان را می‌سازد.

فرض کنید که دو نفر انسان مشکل مشترکی پیدا کرده‌اند. اگر آنها به جای اینکه انسان باشند، مورچه بودند در مقابل این مشکل هیچ پاسخی پیدا نمی‌کردند و هر دو به یک روش به آن پاسخ می‌دادند اما در اینجا که پای انسان وسط می‌آید مسئله فرق می‌کند. از این دو یکی را انسان صاحب دیدگاهی قوی بدانید که با کلمات تقویت کننده میانه دارند و این کلمات در ذهن او نقش ایفا می‌کنند. کلمه‌ای از دهان او در می‌آید به فرض این بیت باشد: مرد را دردی اگر باشد خوش است- درد بی‌دردی علاجش آتش است. یا عبارتی عمومی‌تر که مرد و زنی در آن نقش نداشته باشد: اندیشه از شکست ندارم که همچو موج – افزوده می‌شود ز شکستن سپاه من. انسانی که قادر باشد این کلمات را به استخدام خود در آورد، نه تنها در مقابل سختی‌ها وا نمی‌ماند و شروع می‌کند با آنها به مغازله کردن و بزرگ شدن. حال فرض کنید طرف دیگر فردی را داشته باشیم که در مقابل مشکلات سریع کمر خم می‌کند و تسلیم می‌شود. این فرد نیز به عنوان انسان به ماهو انسان هیچ مشکلی ندارد. زمانی او ساخته می‌شود که کلمه‌ای در ذهنش جای می‌گیرد و او با کلمه ساخته می‌شود. اگر این کلمه مثلا ضرب المثلی باشد به این عبارت: هر چه سنگه به پای لنگه!

او خود را از پای انداخته است. او نخست ضعیف بودن خود را می‌پذیرد و با استخدام کلمه خود را در معرض مشکلات قرار می‌دهد و مشکلات را به عنوان رفتاری غالب قبول می‌کند. همان اندازه که فرد اولی با مشکلات کنار خواهد آمد و از هجمه آنها جان سالم به در خواهد برد. این یکی در مقابلش قد خم خواهد کرد و تسلیم خواهد کرد و هیچ وقت نخواهد توانست خودش را نجات دهد. پس انسان به خودی خود، هیچ نیست. او اگر کلمه‌ای را به استخدام در نیاورد همانند دیگر موجودات است، این کلمه است که وارد ذهنش می‌شود و او را آرام می‌کند یا ناآرامش می‌سازد. پس بگردیم از میان کلمات بسیاری که در هستی است بهترین‌ها را انتخاب کنیم و با آنها به زندگی خود رنگ و روی زیبایی ببخشیم.

فرض کنید که دو نفر انسان مشکل مشترکی پیدا کرده‌اند. اگر آنها به جای اینکه انسان باشند، مورچه بودند در مقابل این مشکل هیچ پاسخی پیدا نمی‌کردند و هر دو به یک روش به آن پاسخ می‌دادند اما در اینجا که پای انسان وسط می‌آید مسئله فرق می‌کند.

نقش روانی و عاطفی کلمات

امام علی (علیه‌السلام) : چه‌بسا سخنی که شکافنده‌تر از نیزه و شمشیر است.

در ارتباط بین دو انسان، واژه‌ها و کلمات گاهی نقش سازنده یا مخرّب دارند. بعضی از کلمات روح انسانی را خراش می‌دهند و موجب شیارها و زخم‌هایی در دل انسان می‌گردند. کلمات و جملات ناسالم موجب ارتباط ناسالم و کلمات خوب و شاد موجب ارتباط سالم می‌گردد. گاهی کلمات ناسالم در گفتار متداول، پیام‌های نامناسب و پیامدهای مخرّبی به‌بار خواهد آورد و سبب تضعیف و تحقیر شخصیت و آزرده شدن روح می‌گردد.

گاهی اظهارنظر‌ها و کلمات ناهنجاری که در برخوردهای ارتباطی روزانه ردّوبدل می‌شود، عزّت‌نفس را جریحه‌دار می‌سازد و تهدیدی برای ارتباط سالم خواهد بود.

امام علی(علیه‌السلام): البته شما در مورد گفتار‌تان مورد مؤاخذه قرار می‌گیرید، پس نگویید مگر سخن خیر و نیک را.

ما به‌ظاهر منظور خود را به‌وسیله‌ی کلمات اظهار می‌داریم و ردّوبدل کردن جملات را به‌طور روزمرّه، امری ساده و طبیعی می‌انگاریم و خیلی راحت واژه‌ها را پشت‌سرهم از دهان خارج می‌کنیم و توجّهی نداریم که این کلمات چه تأثیر هیجان‌انگیزی ـ هرچند ظاهراً نا‌محسوس ـ در روح و روان دیگران به‌جای خواهد گذاشت.

همین سخنان روزمره است که رابطه‌ی بین زن و شوهر را تیره و تار و و یا صمیمی و شاد می‌کند.

به‌طور کلّی می‌توان گفت:

کلمه‌ها و اندیشه‌ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و روابط‌مان شکل می‌دهند.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: تهران امروز- حسن فرهنگی، راسخون