تبیان، دستیار زندگی
در پاسخ به این سؤال باید گفت، ایمان چنان که از ظواهر آیات استفاده می‌شود، امری قلبی و در عین حال اختیاری است و با علم و عقیده فرق می‌کند؛ زیرا علم ممکن است به شکل غیر اختیاری برای انسان حاصل شود، ولی ایمان چنین نیست و چنین علم و عقیده‌ای ایمان نیست و کامل
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همراهی ایمان و عمل


در قرآن کریم آیات بسیاری دلالت دارند بر اینکه ایمان، منشأ ارزش و رسیدن به سعادت است، ولی زبان آن‌ها تا اندازه‌ای با هم تفاوت دارند و می‌توان گفت در اکثر موارد، یعنی بیش از پنجاه آیه، ایمان و عمل صالح همراه هم ذکر شده‌اند .

منشأ ارزش در هر کاری ایمان است، حال این پرسش مطرح می‌شود که خود ایمان از کجا ارزش می‌گیرد و منشأ ارزش خود ایمان چیست؟


به عشق تو ایمان دارم

در پاسخ به این سؤال باید گفت، ایمان چنان که از ظواهر آیات استفاده می‌شود، امری قلبی و در عین حال اختیاری است و با علم و عقیده فرق می‌کند؛ زیرا علم ممکن است به شکل غیر اختیاری برای انسان حاصل شود، ولی ایمان چنین نیست و چنین علم و عقیده‌ای ایمان نیست و کاملاً امکان‌پذیر است کسی عالم به چیزی باشد و در همان حال نسبت به آن کفر ورزد. بدیهی است این کفر که با علم به حقانیت توأم است، خیلی بدتر از کفری است که از روی جهل باشد. به هر حال، ایمان عین علم نیست و با آن فرق می‌کند، چنان که خداوند می‌فرماید: «وَ جَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛ (فرعونیان از روی ستم و برتری‌جویی) به آیات خدا کفر ورزیدند در حالی که در دل به آن‌ها یقین داشتند». (نمل، 14)

پس نتیجه می‌گیریم که ایمان، یک عمل اختیاری مربوط به قلب است و خود می‌تواند در دایره اخلاق قرار گیرد؛ زیرا هر کار اختیاری اعم از این که جوارحی باشد یا جوانحی، در دایره اخلاق قرار دارد؛ از این رو جا دارد که از انگیزه آن سؤال شود.

منشأ ارزش از دیدگاه قرآن

در پاسخ به این پرسش که انگیزه ایمان چیست؟ می‌توان گفت: انگیزه‌ای که انسان را به ایمان آوردن وامی‌دارد، می‌تواند امید به سعادتمندی و رسیدن به نعمت‌های ابدی و نجات از عذاب‌های جاودانی باشد و نیز ممکن است انگیزه انسان در ایمان آوردن، وصول به کمال باشد؛ یعنی پذیرش چیزی را که تشخیص می‌دهد حق است، کمال برای خود بداند.

در قرآن آیاتی دلالت دارند بر این که ایمان به تنهایی یا عمل به تنهایی کافی است؛ چنان که در آیات دیگری نیز ایمان و عمل هر دو با هم ذکر شده‌اند

حال اگر هر کدام از این دو، انگیزه ایمان آوردن انسان باشد اشکالی ندارد و بعد از این که به هر یک از این دو انگیزه ایمان پیدا کرد، خود ایمان باید انگیزه بقیه کارها باشد و ریشه ارزش‌های دیگر اعمال انسان خواهد بود؛ یعنی آن اعمالی که از ایمان سرچشمه می‌گیرند.

آیات بسیاری دلالت دارند بر اینکه ایمان، منشأ ارزش و رسیدن به سعادت است؛ ولی لسان آن‌ها تا اندازه‌ای با هم تفاوت دارند و می‌توان گفت در اکثر موارد، یعنی بیش از پنجاه آیه، ایمان و عمل صالح همراه هم ذکر شده‌اند، از جمله: «الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ؛ کسانی که ایمان دارند و کارهای شایسته می‌کنند». (بقره، 82)

دسته‌بندی آیات

در آیات دیگر، در بعضی موارد فقط ایمان ذکر شده است و در بعضی موارد فقط عمل. به همین جهت این سؤال مطرح می‌شود که آیا ایمان به تنهایی کافی است، گرچه عملی بر آن مترتب نشود یا عمل به تنهایی کافی است، هرچند منشأش ایمان نباشد؛ چنان که ظاهر ابتدایی برخی آیات دیگر اقتضا دارد.

در قرآن آیاتی دلالت دارند بر این که ایمان به تنهایی یا عمل به تنهایی کافی است؛ چنان که در آیات دیگری نیز ایمان و عمل هر دو با هم ذکر شده‌اند و ما در این‌جا به نمونه‌هایی از هر گروه از آیات نام‌برده اشاره می‌کنیم :

برخی از آیات که ایمان و عمل صالح را با هم مطرح می‌کنند، نظیر: «وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا؛ و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند به بهشت‌ها خواهیم برد که در آن جوی‌ها روان است، همیشه در آن جاودان بمانند». (نساء، 57و 122)

بهشت مرد بهشتی

چنان که در بعضی دیگر از آیات، ایمان به تنهایی شرط سعادت و دخول در بهشت معرفی می‌شود که در یکی از روشن‌ترین آن‌ها می‌فرماید: «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ خدا به مردان و زنان مؤمن، بهشت‌ها وعده داده که جوی‌ها در زیر آن روان است و در آن باغ‌ها جاودان‌اند و (نیز) مسکن‌های پاکیزه در بهشت‌های جاودان و خشنودی خداوند (از همه) بهتر است، این همان کامیابی بزرگ است». (توبه، 72)

این آیه، صرفاً روی ایمان تکیه کرده و همه نعمت‌های بزرگ خداوند، حتی رضوان الهی را به عنوان پاداش آن ذکر می‌کند و ظاهر ابتدایی آن این است که خواه عمل صالحی انجام داده باشد یا نه.

در بعضی آیات، صرفاً روی کار خوب تکیه شده، نظیر: «لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَی وَزِیَادَةٌ وَلاَ یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلاَ ذِلَّةٌ أُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ برای کسانی که کار نیک کرده‌اند، همان نیکی و زیاده بر آن هست. (آثار) خواری و ذلت بر چهره‌هاشان ننشیند، آنان اهل بهشت و خود در آن جاودان‌اند». (یونس، 26)

ظاهر بدویِ این آیه آن است که هر کس کار خوبی انجام دهد به پاداش ارزشمند آن می‌رسد؛ ولی با توجه به اینکه قبلاً گفتیم، ارزش کار اخلاقی در گرو نیّت است و نیّت مطلوب بدون ایمان به وجود نمی‌آید. بنابراین می‌توان گفت: "حسنی" در قرآن کاری است که ناشی از ایمان و مسبوق به آن باشد.

چنین فرضی درست نیست که انسان ایمان داشته باشد و عمل نکند؛ زیرا عمل میوه و ثمره ایمان است و در صورتی که شرایط خارجی آن پیدا شد و تکلیف متوجه انسان شد، باید تحقق پیدا کند

آیاتی نیز که به خصوص بر اهمیت ایمان به عنوان شرط ارزش اخلاقی تأکید و بر این مطلب دلالت دارند که اعمال کفار هیچ ارزشی ندارد، نظیر: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَیْئًا وَأُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ * مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هِـذِهِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلَـکِنْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛ کسانی که کافرند، اموال و اولادشان آنان را از خداوند بی‌نیاز نمی‌کند، آنان اهل جهنم‌اند و در آن جاودانند. حکایت آنچه را که در زندگی این جهان انفاق می‌کنند، حکایت بادی است که در آن سرما باشد و به کشت کسانی که به خود ستم کرده‌اند رسیده، پس آن را نابود ســازد و خدا به آنان ستم نکرده، این خودشان هستند که به خویش ستم روا می‌دارند». (آل‌عمران، 116 ـ 117)

جمع میان آیات

اکنون برای جمع میان این آیات یا باید گفت که ایمان و عمل به شرط اینکه توأم باشند مفید هستند و یا بگوییم که ایمان در صورتی که با عمل باشد مفید است و یا برعکس، عملی که منشأ آن ایمان باشد مفید خواهد بود نه عمل من‌های ایمان، و با دقّتْ روشن می‌شود در مواردی که ایمان با عمل آمده، ایمان مقتضی عمل است و در شرایط عادی، ایمان بدون عمل ممکن نیست؛ زیرا گفتیم که حقیقت ایمان فقط دانستن نیست؛ بلکه علاوه بر آن لازم است انسان خود را تسلیم خداوند کند و تصمیم بر التزام به لوازم آن علم داشته باشد. به دلیل این که ایمان اختیاری است ولی علم اختیاری نیست. آری، ایمان در صورتی تحقق پیدا می‌کند که انسان اختیاراً قلب خود را آماده کند، خدا را به خدایی بپذیرد و به لوازم خدایی او ملتزم باشد و بنابراین، چنین فرضی درست نیست که انسان ایمان داشته باشد و عمل نکند؛ زیرا عمل میوه و ثمره ایمان است و در صورتی که شرایط خارجی آن پیدا شد و تکلیف متوجه انسان شد، باید تحقق پیدا کند. فی‌المثل، لازمه ایمان، خواندن نماز است؛ ولی به شرط این که وقت نماز فرا رسد و حکم خداوند به وجوب نماز متوجه مکلّف شود، در این صورت مقتضای ایمان آن است که انسان با خواندن نماز وظیفه عبودیت خویش را در برابر خداوند انجام دهد.

بخش قرآن تبیان


منبع :ایکنا