تبیان، دستیار زندگی
علف و چمن را به جای پول نفت و گاز می توان بالاخره یکجوری در حلق گاو و گوسفند چپاند، اما آمدیم و به تایلند نفت و گاز فروختیم، آن وقت اگر آنها هم خواستند به جای بدهی شان به ما (زبانم لال) بدهند آن را کجای دلمان بگذاریم!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیتیله، پنج شنبه هم تعطیله!


علف و چمن را به جای پول نفت و گاز می توان بالاخره یکجوری در حلق گاو و گوسفند چپاند، اما آمدیم و به تایلند نفت و گاز فروختیم، آن وقت اگر آنها هم خواستند به جای بدهی شان به ما (زبانم لال) بدهند آن را کجای دلمان بگذاریم!


نفت

همین چند وقت پیش، یکی دو کشور که فکر می کنند خدای ناکرده روی پیشانی ما چیزی نوشته، بند کرده بودند که ما به جای بدهی هایمان به شما علف و چمن و سبزه و ... می دهیم. اصولا اگر این طور باشد که خب ما در طول مدت زمان کوتاهی بدبخت می شویم. فکر کنید حالا علف و چمن و غیره برای خوراک گاو و گوسفند خوب است اما اگر رفتیم با استرالیا داد و ستد کردیم چه؟! گوسفندان استرالیایی هم باز یک خیری دارند، اگر خواستیم به قبرس نفت و گاز بفروشیم، «خر» آنها را کجای دلمان ببندیم؟!؟! فکر کن قبرس به جای یک میلیون یورو پول اسکناس بی زبان، بخواهد به ما جانور چهار پای با زبان تحویل دهد، چه کنیم؟!

نمی دانم چرا یکهو یاد آن عزیز دلی افتادم که کمیته تشکیل داده بود و می خواست غرامت جنگ جهانی دوم را بستاند . آقا! جان مادرتان بی خیال بدهی های صد سال قبل شوید، فعلا بروید به وصول بدهی های فعلی برخی از کشورهای «برادر» برسید که صد سال دیگر مجبور نشویم برای آن کمیته تشکیل دهیم و سخنرانی کنیم که مثلا «بورکینافاسو» چند میلیون یورو بابت پول نفت به ما بدهکار است...

این قسمت اصلا طنز نیست، بلکه کمی هم اشک آور است!

قبل ترها که مدرسه می رفتم از یک تعطیلی دو ساعته هم بال در می آوردم، اما همان زمان می دیدم پدر دوستم که در بازار تهران کار مغازه داشت از هر تعطیلی نه تنها خوشحال نمی شد، بلکه بسیار هم عصبانی می شد.

وقتی بزرگتر شدیم دانشگاه هم همین وضعیت بود. اما در حال حاضر که خودم هم کار می کنم و از بد روزگار شغلم هم خبرنگاری است، از تعطیلی های بیشتر خوشحال نمی شوم. نه برای خودم و نه برای خیلی های دیگر. چون قبل تر ها در عالم بچگی فقط به خودم فکر می کردم که با تعطیل شدن مدرسه و دانشگاه دنبال تفریح می رفتم. اما الان دیگر تفریحی در کار نیست.

تعطیل

چند روز قبل رئیس جمهور، گفته بودند که طرح تعطیلی پنج شنبه ها بررسی شود و البته وزیر محترم هم بلافاصله بر اساس پیشنهاد آقای احمدی نژاد، برای آن اسم هم گذاشتند. اصولا انگار این واژه «بررسی» در کشور ما کمی دچار بدفهمی است. مثلا در مورد همین موضوع، وقتی سخنان آقای احمدی نژاد از تلویزیون پخش شد، یکی از دوستان که از قضا شرکتی خصوصی در یکی از مناطق شلوغ تهران هم دارد، روبروی آن نشسته بودند. بلافاصله پس از سخنان ایشان گفت «بدبخت شدیم! پنج شنبه ها هم تعطیل شد». من هم گفتم عموجان این بنده خدا گفته «بررسی» شود، نگفت که «حتما از فردا این کار انجام بشود»!؟ اما این دوستمان اصرار داشت که منظور از کلمه «بررسی» همان فعل امری «انجام شود» است! مانند اینکه پای نامه می نویسند «با نظر مساعد بررسی و اقدام شود»!

بالاخره با این اوصاف احتمالا در آینده ای نه چندان دور پنج شنبه ها هم تعطیل خواهد بود. البته این تعطیلی برای بچه مدرسه ای ها، دانشجوها و کارمندان بسیار هم خوشحال کننده است. اما تکلیف کاسب ها و شرکت ها و موسسات خصوصی که خودشان باید خرج خودشان را در بیاورند و به چندین نفر حقوق بدهند چه می شود؟! همین الان هم با تعطیلی های رسمی و غیر رسمی موجود، داد بسیار از آن ها در آمده که ما نمی توانیم دخل و خرجمان را جمع و جور کنیم، حال ببینید اگر یک نیمروز دیگر هم به تعطیلات اضافه شود، چه گل و بلبلی می شود!

اما با تمام این احوال، از آنجا که ما خیلی در بین التعطیلن ها هم خودمان را اذیت نمی کنیم، وقتی داشتم تقویم را ورق می زدم، نظرم به نکته ای جلب شد. اینکه با تعطیلی پنج شنبه ها چندین بین التعطیلین هم ایجاد می شود که به حول و قوه الهی آنها هم خود به خود تعطیل می شوند. به عنوان مثال عید غدیر یا عاشورای امسال سه شنبه است، اصولا وقتی پنج شنبه تعطیل باشد عمرا اگر کسی چهارشنبه را هم سر کار برود! کسی هم بخواهد سر کار برود احتمالا مانند نمونه های مشابه قبلی، دولت اعلام می کند که یا روز بین التعطیلین کلا تعطیل است یا اینکه ادارات به هر که خواست مرخصی بدهند که این هم یعنی تمام ادارات مملکت تعطیل است!

خدا عاقبت و آخرت اقتصاد کشور را بخیر کند!

سید حسین احمدیان

بخش سیاست تبیان