تبیان، دستیار زندگی
) اجداد و شجره نامه  خواب پدر بزرگش در مورد تولد ایشان دوران كودكی هجرت به اصفهان و خراسان دوران سخت طلبگی  مرحوم استاد علامه حكیم صمدانی، عارف ربانی، مفسر قرآن كریم حضرت آیت الله حاج میرزا محمد مهدی محی الدین الهی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به زندگی

علامه میرزا مهدی الهی قمشه‌ای

(1)

اجداد و شجره نامه

 خواب پدر بزرگش در مورد تولد ایشان

دوران كودكی

هجرت به اصفهان و خراسان

دوران سخت طلبگی

مرحوم استاد علامه حكیم صمدانی، عارف ربانی، مفسر قرآن كریم حضرت آیت الله حاج میرزا محمد مهدی محی الدین الهی قمشه‌ای (قدس سره العزیز) در سال 1318 هجری قمری در شهر قمشه از توابع اصفهان دیده به جهان گشود و از آنجا كه در شعر به «الهی» تخلص می‌كرد ملقب به «الهی قمشه‌ای» گشت.

در مشهد به مدرسه نواب راه یافت و حجره‌ای اختیار نمود و به تحصیل پرداخت. در طول تحصیل برادر بزرگش مرحوم «حسینعلی» اندكی هزینه معاش وی را تأمین می‌نمود و ایشان به سختی روزگار می‌گذراند. نقل است در این ایام بسیار به قناعت گذراند و حتی ماه تا ماه غذای پختنی نمی‌خورد و چون اهل ریاضت بود گاهی به صحرا می‌رفت و در طول هفته از میوه درخت توت ارتزاق می‌نمود

.

 اجداد و شجره نامه

نیاكانش از سادات بحرین بودند و همگی از بزرگان و حافظان قرآن به شمار می‌رفتند كه در زمان نادرشاه افشار، گردش روزگار، آنان را به شهر قمشه كشاند. پدرش مرحوم ملا ابوالحسن یكی از روحانیون آگاه و بیدار دلی بود كه در زهد و تقوا شهرت داشت.

مرحوم الهی قمشه‌ای در دیوان اشعارش شرح حال خود را چنین به نظم آورده است:

الهی طبع و مهدی نام و در عشق

لقب گردید محی الدین مقرر

پدر دانشوری بد بوالحسن نام

چو شیخ خارقان جانش منور

شجره نامه‌ای از خاندان جلیل و والا مقامش در دست نیست و تنها دست خطی از مرحوم آیت الله محی‌الدین الهی قمشه‌ای به جای مانده كه سلسله شریف خاندانش را به جهت برادرزاده‌اش نگاشته و در آن آمده است: ... حاج ملا ابوالحسن ابن حاج عبدالمجید ابن حاج محمدرضا ابن حاج عبدالملك ابن حاج شیخ جعفر السیدالبحرینی رحمهم الله تعالی.

 خواب پدر بزرگش در مورد تولد ایشان

پدر بزرگش مرحوم حاج عبدالحمید، از ثروتمندان قمشه بود و معروف‌ترین فرد شهر در خیرات و مبرات محسوب می‌شد كه خدمات شایانی به مردم شهر نمود و هنوز آثار خدمات ایشان از قبیل پل حاج عبدالحمید، آب انبار حاج عبدالحمید و بسیاری دیگر از خیرات و مبرات ایشان در قمشه شهرت دارد. وی قبل از تولد استاد الهی قمشه‌ای شبی در خواب دید ملامحمد مهدی كه یكی از علمای بزرگ بود و چند سالی قبل رحلت نموده بود بر هودجی نشسته و از آسمان بر زمین آمد و به اتاق ایشان وارد شد.

از آن پس حاج عبدالحمید، مكرر به بیت ملا ابوالحسن می‌آمد و از عیال وی كه در انتظار مولود تازه‌ای بود عیادت می نمود و بی صبرانه در انتظار تولد آن مولود بهسر می‌برد و می‌گفت این نوزاد نامش «محمد مهدی» است كه یكی از علمای بزرگ خواهد شد.

سرانجام با تولد مرحوم استاد الهی قمشه‌ای، انتظار به سر آمد و همانگونه كه پدربزرگش خواسته بود نامش را «محمد مهدی» نهادند.

استاد الهی قمشه‌ای كودكی را در بیت زهد و تقوای پدر بهسر برد و در سن پنج سالگی به مكتب رفت تا هفت سالگی مقدمات را فرا گرفت و سپس نزد پدر و اساتید و ادبای شهر به تحصیل علم و ادب پرداخت. و با وجود خردسالی، كتب مهم و مشكل ادب پارسی و عرب را فرا گرفت. و چون سنش به ده سالگی رسید نظامی را نزد پدر فرا گرفته بود و در پانزده سالگی در ا دب عرب به مقامی رسید كه «شرح نظام» نیشابوری و «مغنی اللبیب» ابن هشام و «مطوّل» تفتازانی را درس می‌گفت.

دوران كودكی

استاد الهی قمشه‌ای كودكی را در بیت زهد و تقوای پدر بهسر برد و در سن پنج سالگی به مكتب رفت تا هفت سالگی مقدمات را فرا گرفت و سپس نزد پدر و اساتید و ادبای شهر به تحصیل علم و ادب پرداخت. و با وجود خردسالی، كتب مهم و مشكل ادب پارسی و عرب را فرا گرفت. و چون سنش به ده سالگی رسید نظامی را نزد پدر فرا گرفته بود و در پانزده سالگی در ادب عرب به مقامی رسید كه «شرح نظام» نیشابوری و «مغنی اللبیب» ابن هشام و «مطوّل» تفتازانی را درس می‌گفت.

مرحوم الهی قمشه‌ای در عین تحصیل دانش به كسب نیز اشتغال داشت و ابتدا شاگردی قنادی حاج محمد حسین قناد را نمود و در اثر كوشش و فعالیت بی‌حدش در این كار استاد شد و چندی بعد با پسرعموهایش شراكت نمود و به كار قنادی پرداخت. اما شروع جنگ جهانی اول آنان را به ورشكستگی نشاند و مجدداً به توصیه پدر دست از كار كشید و تمام همّ خویش را مصروف فراگیری علوم اسلامی نمود.

هجرت به اصفهان و خراسان

در سن چهارده سالگی پدر دانشمند و مادر بزرگوارش را از دست داد و از آن پس تصمیم به هجرت گرفت تا به تحصیل و كسب و دانش و ادب بپردازد. با آن كه در شهر قمشه اساتیدی بزرگ وجود داشتند و برادر بزرگش نیز ممانعت به عمل می‌آورد، لیكن صبحگاهی نان و ماستی در دستمالی بست و پیاده راه اصفهان را در پیش گرفت.

در اصفهان به مدرسه صدر وارد شد و در حجره طلاب قمشه‌ای مسكن گزید و مدت كوتاهی قریب یك سال در آن شهر زیست و از استادان آن بهره كافی برد. سپس عزم خراسان نمود تا در كنار مرقد مطهر ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا(ع) به تكمیل علوم فلسفه و حكمت همت گمارد. خود می‌گوید:

از آن شهــر آمدم باری سپاهــان

نكو شهری است لیك ای خامه بگذر

و ز آنجا خوش مرا بخت نكو خواند

بـه طــوس آن شهـر قدیــس مطهر

دوران سخت طلبگی

در مشهد به مدرسه نواب راه یافت و حجره‌ای اختیار نمود و به تحصیل پرداخت. در طول تحصیل برادر بزرگش مرحوم «حسینعلی» اندكی هزینه معاش وی را تأمین می‌نمود و ایشان به سختی روزگار می‌گذراند. نقل است در این ایام بسیار به قناعت گذراند و حتی ماه تا ماه غذای پختنی نمی‌خورد و چون اهل ریاضت بود گاهی به صحرا می‌رفت و در طول هفته از میوه درخت توت ارتزاق می‌نمود.

در خاطرات ایام طلبگی خویش و سختی‌های آن می‌گوید: روزی كتابی احتیاج داشتم ولی قدرت خرید آن نبود. این كتاب در دست یكی از هم مباحثه‌ای‌هایم بود كه او نیز به عاریت نداد. خیلی متأثر و ناراحت بودم كه آن شب پدر را به خواب دیدم. او گفت:‌ مهدی این كتاب را برایت فرستادم و به حسین (برادر بزرگش) گفتم: پول هم برای او بفرستد.

صبح بعد از آن كه از خواب برخاستم و نماز گزاردم، درب مدرسه باز شد و خادم گفت: ‌پستچی برای شما مقداری پول آورده است. خوشحال شدم و اولین كاری كه كردم به كتابفروشی مراجعه نمودم و آن كتاب را خواستم.

وقتی كتاب را آورد، دیدم همان كتابی است كه در دست هم مباحثه‌ای من بود، پرسیدم كه این كتاب فلانی است. گفت: بله، اما پس آورد.

به هر حال در مشهد در محضر اساتیدی بزرگ به تلمذ پرداخت و از خرمن دانش آنان خوشه‌ها چید.

گهی از مخزن سر رضا یافت

دل تاریك من رخشنده گوهر

گهی ز انوار درس فقه و حكمت

از آن دانشوران عرش محضر

حكیم آقــا بـزرگ نغز گفــتار

به حكمت نكته سنج و ذوق پرور

فقیه آقا حسین و شیخ عارف

هم از برسی و استادان دیگر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.