تبیان، دستیار زندگی
زبان معیار شعر یا به تعبیری یخ زده‌ای است که کمتر کسی پا در آن وادی می‌‌گذارد و در واقع باید بگویم این روز‌ها دیگر کمتر کسی پیدا می‌شود که با واژگان فاخر رابطه برقرار کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

واژگانی با لباس رسمی

سخنان اکبر اکسیر پیرامون شعر و نقش طنز در آثارش


زبان معیار شعر یا به تعبیری یخ زده‌ای است که کمتر کسی پا در آن وادی می‌‌گذارد و در واقع باید بگویم این روز‌ها دیگر کمتر کسی پیدا می‌شود که با واژگان فاخر رابطه برقرار کند.


واژگانی با لباس رسمی

همیشه شعر حرفی تازه دارد، شعرهایی که بن مایه اصلی اکثر آن‌ها طنز اجتماعی است. شعر طنز ایران سابقه‌ای بس طولانی دارد اما در ساختار شعر نوین ایران هنوز نتوانسته جایگاهی مانند شعر طنز کلاسیک پیدا کند اگرچه در گذشته شاعرانی مانند عمران صلاحی فعالیت‌های مستمری در این حوزه داشته‌اند اما هیچ کدام آن‌ها به اندازه اکسیر در ساختمند شدن ادبی آن‌ها در شعر نو تلاش نکردند، صلاحی که سر‌دمدار طنز در شعر نو بود در ادامه سعی کرد طنزش را به ساختار ژورنالیسم نزدیک کند اما اکسیر تا به امروز بر حضور در شعر پافشاری می‌کند و سعی می‌کند آنجایی که ژورنالیسم از بیان وقایع روزمره اجتماعی دوری می‌کند حضوری مستمر داشته باشد. البته شعر اکسیر را در این راستا باید شعری باز‌یافتی تلقی کرد. شعری که به جای شعارزدگی از شعارهای مصرف شده به عنوان مواد اولیه کارهای خود سود می‌جوید. در گذشته این تکنیک به صورت پراکنده و غیرمتمرکز در ادبیات کلاسیک و شعر شاعران معاصر بخصوص دهه هفتاد کارکردهایی داشت اما اکسیر در بازیافت عناصر و استفاده مجدد از آن‌ها اصرار و تعهد دارد.

درباره چهارمین آلبوم شعر فرانو

چهارمین آلبوم شعر فرانو با عنوان ملخ‌های حاصلخیز در واقع تداوم تدریجی شعرهای کوتاه طنز آمیز کتاب‌های بفرمایید بنشینید صندلی عزیز، زنبور‌های عسل دیابت گرفتند، پسته لال سکوت دندان شکن است، نوشته شده‌اند که می‌خواهند با طنزی ساده اما وحشی با شروع و پایان بندی دور از انتظار به دغدغه‌های انسان معاصر خصوصا از نوع شهرنشینی در رابطه با محیط زیستش بپردازد.

امروز کسی نمی‌تواند نقش ساده گویی و ساده نویسی را در بیان شعر و ادبیات نادیده بگیرد، در ثانی زبانی را که شعر معیار دنبال می‌کند دیگر جوابگوی نیازهای مخاطبان شعر معاصر نیست، زبان معیار شعر یا به تعبیری یخ زده‌ای است که کمتر کسی پا در آن وادی می‌‌گذارد و در واقع باید بگویم این روز‌ها دیگر کمتر کسی پیدا می‌شود که با واژگان فاخر رابطه برقرار کند.

منظورم واژگانی است که لباس رسمی می‌پوشند حال بخواهد مربوط به هر دوره و عصری باشد، منظورم واژگانی است که صمیمیت خود را به لحاظ روزمرگی با مخاطب از دست داده باشد.

از طنز چه می‌خواهم؟

چیزی را که دیگران، در واقع ژانرهای دیگر نمی‌توانند دنبال کنند بگذارید ساده‌تر بگویم شعر فرانو می‌خواهد با یک نوع ساختار شکنی و عادت زدایی خاص روح زمانه را نشان مخاطب خود بدهد به همین منظور از عناصری استفاده می‌کند که به هیچ وجه الگوهای دیروزی را بر نمی‌تابد. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که شعرهای من حتی ادامه شعر‌ دهه ?? هم نیستند بلکه برآمده از گرد و خاک‌های جریان‌های ادبی شعر دهه هفتاد هستند.

شعر امروز و شعر این مجموعه‌های چهارگانه بنابه تعریف سنتی شعر به هیچ وجه از زبان شاعرانه بهره نمی‌برند بلکه آن چیزی که در این شعر‌گونه اهمیت پیدا می‌کند واژه‌ها و اتفاقاتی هستند که در روزنامه‌ها و اخبار رسانه‌های تصویری و دیگر جراید به زبانی ساده‌تر بیان می‌شود اما در طنز‌ها و شعرهای من ممکن است شما با نکاتی روبه‌رو شوید که از دید رسانه‌های مذکور پنهان مانده باشد.

در گذشته خیلی از شاعران خصوصا نو پردازان نسل دوم، سوم و چهارم سعی می‌کردند با پیچیده کردن زبان، مخاطبان را گیج و به تعبیر من گمراه کنند و در ‌‌نهایت با توهین و شعارهای خاص آن‌ها را به نفهمیدن متهم کنند و در ‌‌نهایت فاصله خود را با مخاطبان بیشتر کنند. شعر امروز برعکس تفکر و شعر روشنفکر مآبان دیروزی از برج عاج شعر و تظاهر به شعر فاخر فاصله گرفته است و دیگر از آن پز‌های روشنفکری خبری نیست در واقع این ادا‌ها امروز نه خریدار دارد نه دیده می‌شود.

شعر امروز و شعر این مجموعه‌های چهارگانه بنابه تعریف سنتی شعر به هیچ وجه از زبان شاعرانه بهره نمی‌برند بلکه آن چیزی که در این شعر‌گونه اهمیت پیدا می‌کند واژه‌ها و اتفاقاتی هستند که در روزنامه‌ها و اخبار رسانه‌های تصویری و دیگر جراید به زبانی ساده‌تر بیان می‌شود اما در طنز‌ها و شعرهای من ممکن است شما با نکاتی روبه‌رو شوید که از دید رسانه‌های مذکور پنهان مانده باشد.

اکبر اکسیر

زبان و عناصری به غیر از شعر و شاعرانگی!

این از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر فرانو است زیرا در این فضا شاهد آن هستیم که بسیاری از کار‌ها از فضا و زبان شاعرانه فرا‌تر می‌رود و فرا شعر می‌شود به طوری که رسم معقول و رایج شعر‌نویسی را در آن‌ها نمی‌بینیم و به جای آن نوعی دیالوگ‌نویسی جایگزین شیوه‌های پیشین می‌شود و گاهی هم سعی می‌شود به جای خیال‌پردازی به توصیف مسائل اجتماعی و اخبار روز دنیا بپردازد.

صراحت لهجه و کنار‌گذاشتن رودربایستی در شعر امروز منحصر به من نیست بلکه این رفتار در شعر امروز به خوبی دیده می‌شود. امروز شاعر از آن زبان ریا‌کارانه فاصله گرفته و مستقیما آنچه را می‌بیند توصیف و بیان می‌کند و به تعبیری دیگر می‌توانم بگویم انسان امروزی انسانی رک‌تر و بی‌ابهام‌تر است در نتیجه شعر امروز نیز از این مسئله تبعیت می‌کند.

من معتقدم بسیاری از جمله‌ها، اصطلاحات، تعابیر واژه‌ها، بخصوص شعار‌ها که کارکرد تاریخی و روزمره دارند و پس از مدتی در گوشه‌ای از فضای مجازی ذهن‌‌ رها می‌شوند می‌توانند دوباره مورد توجه قرار بگیرند و به صورتی جذاب و خواندنی وارد چرخه تولید زبان شوند که به لحاظ پاکسازی محیط زبانی نیز تاثیر گذار خواهد بود.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع: برگرفته از تهران امروز