تبیان، دستیار زندگی
حمله به فوتبال با سه پنج دو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حمله به فوتبال با «سه–پنج–دو»


در یکی، دو سال اخیر گرایش به موضوع فوتبال و حواشی آن در میان سازندگان سریال‌های تلویزیونی به مرور در حال افزایش است.


سریال سه ، پنج ، دو

زمانی که سیروس مقدم اولین سریال فوتبالی تلویزیون را با نام «به سوی افتخار» ساخت و به سراغ مسیر موفقیت‌های هادی خضوعی رفت، سال 1377 بود. بعد از آن 12 سال طول کشید تا دوباره سریال سازان ما سراغ جذابیت‌های فوتبال بروند. این بار در ماه رمضان سال 89 حسن فتحی «در مسیر زاینده رود» را ساخت که فوتبال اگر چه تنها موضوع آن نبود، اما یکی از موضوعات محوری این مجموعه تلویزیونی را تشکیل می‌داد. در مسیر زاینده رود با عاقبت به خیر شدن فوتبالیست ملی پوشی که مرتکب قتل شده بود به پایان رسید، اما این بار بینندگان تلویزیون برای تماشای سریالی با موضوع فوتبال خیلی انتظار نکشیدند. چون هنوز یک سال نگذشته که این بار آنتن شبکه تهران در اختیار سریالی با موضوع فوتبال قرار گرفته است.

«سه – پنج – دو» را حسین سهیلی زاده کارگردانی کرده است. سازنده سریال‌های ترانه مادری، دلنوازان، فاصله‌ها و... که در این سال‌ها نشان داده بیشتر به سمت ملودرام‌های جوان پسند گرایش دارد، اما ظاهراً نگاه طنزآمیز به مسائل پیرامونی ورزش فوتبال او را قانع کرده که بعد از گذشت سال‌ها یک بار دیگر به عرصه طنز رو بیاورد. سهیلی زاده آخرین بار با «رانت خوار کوچک» بخت خودش را در ساخت سریال طنز آزمایش کرده بود که از قضا از کارهای خوب و موفق این عرصه هم از آب درآمد. موفقیتی که به نظر نمی‌رسد این بار و با روایت طنزآمیز ماجراهای حشمت خان برای او تکرار شده باشد.

فوتبال و دعواهای جذابش

فوتبال ایران با حاشیه‌های تمام نشدنی و گاه عجیب و غریبش در سال‌های اخیر قابلیت‌ها و ظرفیت‌های خود را برای جلب توجه مخاطبان رسانه کاملاً نشان داده است. وقتی برنامه 90 تبدیل به پربیننده‌ترین برنامه زنده تلویزیونی می‌شود هر ذهن آگاهی را به این نتیجه می‌رساند که فوتبال و حاشیه‌هایش خوراک بسیار مناسبی برای مخاطب تلویزیون به شمار می‌آیند. تردیدی نیست که بخش زیادی از موفقیت‌های 90 را باید به پای توانایی‌های عادل فردوسی پور نوشت. اما این نکته هم قابل کتمان نیست که درگیری‌ها و دعواهای فوتبالی آن قدر جذاب و عامه پسند هستند که مجال بروز توانایی‌های عادل را فراهم کنند.  در مقام مقایسه توجه کنید به حاشیه‌های پشت پرده سینما که طرفین درگیر در آن به خاطر فرهنگ متفاوت با اهالی فوتبال معمولاً تا یک حد و حدود خاصی بیشتر پیش نمی‌روند و حظ مخاطب از تماشای دعوا را ناقص می‌گذارند. مثلاً در مقایسه دعوای «دایی – مایلی کهن» با دعوای «عرب نیا – بهداد» مخاطب تلویزیون قطعاً اولی را ترجیح می‌دهد، چون در آن از اصطلاحات رایج در کوچه و خیابانی خیلی بیشتر استفاده می‌شود. می‌توان نتیجه گرفت وقتی سازندگان «سه – پنج – دو» برخلاف دو سریال فوتبالی قبلی گونه طنز را برای این سریال انتخاب می‌کنند راه را به اشتباه نرفته‌اند. حاشیه‌های فوتبال ایران عرصه خیلی خوبی برای خنده و طنازی است.

سریال سه ، پنج ، دو

وسوسه غیر فوتبالی ها

مرحله شکار کردن مسائل جاری در فوتبال و همانندسازی آن‌ها در قالب سریال در «سه – پنج – دو» به درستی  انجام شده است. تقریباً همگی شخصیت‌های این سریال یک – یا بیشتر – ما به ازای بیرونی در فوتبال ایران دارند. از مدیری که اهلیت فوتبالی ندارد و اساساً اشتباهی به این عرصه آمده اما دائماً شعار می‌دهد و خود را منجی این فوتبال می‌داند. تا بازیکن‌هایی که بیشتر از تکنیک فوتبالی در زیر آب زنی و حاشیه روی استعداد دارند، و بالاخره برخی از اهالی مطبوعات که ظاهراً «مشاور» ولی در باطن «کار راه بنداز» مدیران تازه به دوران رسیده محسوب می‌شوند. باید اقرار کرد که از این دست مدیران و بازیکنان در فوتبال ایران فراوان وجود دارند و انکار این موضوع همان قدر اشتباه خواهد بود که تعمیم دادن آن به همه آدم‌های فعال در فوتبال اشتباه است. این ناپاکی‌های طنز آمیز و دغل بازی‌های خنده دار بخشی از فوتبال ایران است اما همه آن نیست.

سیاه – سفید – خاکستری

«سه – پنج – دو» را می‌توان نقطه مقابل «در مسیر زاینده رود» و کاملاً قرینه آن مجموعه تلویزیونی دانست. هر چقدر سریال حسن فتحی در انتقال مسائل فوتبالی و انطباق آن‌ها با واقعیت دارای اشکال بود، «سه – پنج – دو) در این زمینه به موفقیت‌هایی نسبی رسیده است. در مسیر زاینده رود از مشاوره افراد آگاه به مسائل روز فوتبال تقریباً بی بهره بود و همین باعث می‌شد نه فوتبالیست بودن ستاره مثلاً ملی پوش باورپذیر از آب دربیاید و نه شامورتی بازی‌های آن دلال کذایی ربطی به فوتبال ایران داشته باشد. هومن برق نورد که اتفاقاً بازی خوبی در نقش دلال «در مسیر زاینده رود» داشت به دلیل تحلیل غیرواقعی نویسنده و کارگردان تبدیل به یک بدمن تمام عیار شده بود، اما در مقایسه با او شخصیت دربندی در «سه – پنج – دو» به عنوان یک آدم فرصت طلب و سودجو به شخصیتی خاکستری و کاملاً باورپذیر تبدیل شده که نمونه واقعی او را در اطرافمان بسیار سراغ داریم. در مجموع باید گفت آنچه از فوتبال در مجموعه «سه – پنج – دو» می‌بینیم نسبت به آنچه در ماه رمضان پارسال در ساخته حسن فتحی می‌دیدیم سنخیت بیشتری با این ورزش پرحاشیه دارد.

مقایسه، از آن لحاظ

در مقایسه میان دو مجموعه تلویزیونی یک سال اخیر که محوریت آن‌ها بر موضوع «فوتبال» استوار بوده تا این جا از برتری‌های «سه – پنج – دو» گفته‌ایم اما این موضوع هرگز به معنای این نیست که این مجموعه نسبت به «در مسیر زاینده رود» اثر موفق‌تری است. آنچه تا این جا به آن اشاره شده صرفاً به استفاده از المان‌ها و نشانه‌های فوتبالی در سریال مربوط می شود که در ساخته حسین سهیلی زاده درست‌تر و منطبق‌تر بر دنیای واقعی به نظر می‌رسند. وگرنه در بحث عناصر تشکیل دهنده درام، تکنیک کارگردانی، بازیگری و... «در مسیر زاینده رود» طبعاً سریال خوش ساخت تر و با ارزش‌تری است. هر چند مقایسه دو اثر تلویزیونی در دو ژانر مختلف «درام» و «کمدی» از بعضی جهات کار درستی نیست و قیاس مع‌الفارق به نظر خواهد رسید، اما در کلیت این دو اثر و در زمینه اصولی که رعایت آن‌ها در همه ژانرها الزامی است می‌توان به ارزش گذاری میان این و مجموعه تلویزیونی پرداخت و نتیجه این ارزش گذاری حکم به برتری «در مسیر زاینده رود» می‌دهد.

سریال حسن فتحی در هدف خود یعنی متأثر کردن مخاطب همان قدر موفق بود که «سه – پنج – دو» در هدف خود یعنی خنداندن تماشاگر الکن و ناموفق از آب در آمده است.

طرحی که رفت بر باد

طرح یک خطی «سه – پنج – دو» مایه‌های خوبی برای رسیدن به یک «کمدی موقعیت» خوب و موفق را در خود دارد اما به نظر می‌رسد این دستمایه خوب در گذر از کلیات به جزئیات از دست رفته و به نتیجه خوبی منتهی نشده است. «یک سبزی فروش خرده پا به نام حشمت خان یک شبه به ثروتی باد آورده و 30 میلیاردی دست پیدا می‌کند و با مشاوره بعضی‌ها این ثروت را وارد بازار فوتبال می‌کند. بنابراین حشمت خان بدون این که هیچ سر رشته‌ای از فوتبال داشته باشد ناگهان به مدیر یک باشگاه بزرگ ورزشی تبدیل می شود و...» این خط داستانی یعنی قرار گرفتن یک آدم ساده دل در موقعیتی نامتعارف و ناشناخته به خودی خود استعداد خوبی برای خلق لحظات طنزآمیز دارد و در آثار سینمایی و تلویزیونی زیادی جواب خود را پس داده است. اما «سه – پنج – دو» از این موقعیت به درستی بهره نمی‌برد. ناتوانی در خلق داستانک ها و شاخ و برگ‌هایی که تنه اصلی ماجرا را وسعت ببخشند و جذاب‌تر کنند، کم کم ماجراهای داستان را به ورطه تکرار می‌کشاند و دستمایه اصلی داستان برای خلق لحظات روده بر کننده به مرور از دست می‌رود. بنابراین تلاش «سه – پنج – دو» برای خنداندن تماشاگر بیشتر به توانایی بازیگران در خلق تیپ‌های تکراری خلاصه می‌شود و این همان اتفاق خطرناکی است که می‌تواند یک کار طنز را تا درجه لوده بازی پایین بیاورد. یعنی خنده گرفتن از مخاطب با استفاده از کلیشه‌های نخ نما شده و شکلک‌های بازیگران.

بخش ورزشی تبیان


منبع: تماشاگر