
سپری برای طوفان بلا و مصایب
بهترین وسیلهای که شیطان را در اهدافش نام کام گذاشته و کاخ حیله و نیرنگش را ویران میسازد، سلاح نیرومند تقواست، تقوا پناهگاه امن الهی است، که انسان را از تیر مهلک وسوسههای شیطانی، ایمنی میبخشد.

«عباد الله! أوصیکم به تقوی الله فإنّها حق الله علیکم، و الموجبة علی الله حقکم، و أن تستعینوا علیها بالله، و تستعینوا بها علی الله، فإنّ التقوی فی الیوم، الحرز و الجُنّة، و فی غدٍ الطریق إلی الجَنّة.»1
ترجمه:
ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش میکنم، که حق خداوند بر شما و نیز موجب حق شما بر پروردگار است.
از خدا برای پرهیزکاری یاری بخواهید، و برای انجام دستورات خدا از تقوا یاری بجویید، زیرا تقوا امروز سپر بلا و فردا راه رسیدن به بهشت است.
شرح گفتار
امیر بیان علی (علیهالسلام) در این فراز از خطبهی نورانی 191 نهجالبلاغه ضمن سفارش همگان به تقوای الهی، آنها را به مددجویی از این صفت ارزشمند معنوی در انجام دستورات خداوند بی همتا، ترغیب و تشویش مینماید.
با دقّت و تأمّل در کلام مولای متّقیان علی (علیهالسلام) در مییابیم که این توصیه از ناحیهی آن دریای علم و معرفت، بدین جهت است که جویندهی راه حق در مدّت عمر گران بهای خویش، راهی بس دشوار، و پر فراز و نشیب را در پیش رو دارد، راهی طاقت فرسا و خطر آفرین، که چه بسا طوفان مشکلات و سختیها و سیل ویرانگر گناهان و معاصی او را احاطه نموده، و سعادت دنیا و آخرتش را به مخاطره اندازد.
آنچه او را در این مسیر صعبالعبور یاری رسانده، و گذر از کوه مشکلات را بر او آسان میسازد، نیروی ارزشمند تقواست.
تقوا وسیلهی کارآمدی است، که انسان پرهیزکار در مسیر عبادت و بندگی، با مددجویی از آن بار معنوی سفر آخرت خویش را به سر منزل مقصود رسانده و پایانی درخشان را برای خود به ارمغان میآورد.
مولای متّقیان (علیهالسلام) این حقیقت را به زیبایی بیان و در این باره میفرماید: (فإنّ التقوی فی الیوم الحرز و الجُنّة، و فی غدٍ الطریق إلی الجَنّة). همانا تقوا امروز سپر بلا، و فردا راه رسیدن به بهشت است.
بنابراین تقوا وسیلهی معجزه آسایی است، که به کمک آن، هم میتوان در دنیا از سپری محکم در مقابل طوفان بلا، گرفتاری و مشکلات برخوردار بود، و هم در آخرت، در بهشت جاویدانی که وعده گاه پویندگان راه حق میباشد، مسکن و مأوی گزید.
آری انسان در اثر تقوا و پرهیزکاری به جایگاهی دست مییابد که پروردگار هستی او را به طرز شگفت انگیزی در آغوش رحمت خویش قرار داده، و به پاس قدردانی از زحماتش و به عنوان مزد و پاداش، سند مالکیت بهشت موعود را به نامش ثبت و ضبط خواهد نمود.
این امر حقیقتی است که یگانه خالق هستی در کلام نورانی خویش به روشنی بازگو نموده و در این باره میفرماید: (تلک الجَنّة التی نورث من عبادنا مَن کان تقیّاً)2 این همان بهشتی است که به هریک از بندگان ما که پرهیزکار باشد به میراث دهیم.
به راستی بهشت چه جایگاه با شکوه و با عظمتی است، جایگاهی که مملوّ از انواع نعمتهای بی نظیری است، که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است.
با توجّه به فرمایش گهربار مولای متّقیان علی (علیهالسلام) میتوان گفت: کسی که سنگ بی تقوایی را به سینه زده و با کمال بی شرمی در محضر یگانه خالق هستی، دست به ارتکاب کارهای ناشایست و ناروا میزند، در حقیقت انسان خلع سلاحی است، که در گرداب انواع بلاهای مادی و معنوی گرفتار، و سیل ویرانگر گناهان روز به روز او را در کام خود فرو برده، و به حیات ایمانی او پایان میبخشد.

انسان بی تقوا در زندگی، شکار تیر خطرناک شیطان گشته، و آن موجود خبیث او را در دام دل فریبش مأوی داده است.
در این اوضاع اسف بار، شیطان از او استقبال گرم به عمل آورده، و همچون طفل شیرخواری او را در آغوش خود می فشارد، و ظرف روحش را از انواع زشتیها پر، و با انواع گناهان از او پذیرایی خواهد نمود.نتیجهی چنین بزم آلودهای چیزی نیست، جز نزول از درجات عالیهی انسانی، و هم ردیفی با حیوانات چهارپا. خداوند بی همتا در مورد چنین اشخاصی میفرماید: (اولئک کالأنعام بل هم اضلّ).3 آنها چون چهارپایانند، بلکه گمراهترند.
امیر بیان علی (علیهالسلام) در کتاب شریف نهجالبلاغه، به شدّت خطر شیطان را به همگان گوشزد نموده و در این باره میفرماید: (به جانم سوگند، شیطان تیر خطرناکی برای شکار شما بر چلّه ی کمان گذارده، و تا حدّ توان کشیده، و از نزدیکترین مکان شما را هدف قرار داده است... شیطان بزرگترین مانع برای دینداری، و زیانبارترین و آتش افروزترین فرد برای دنیای شماست! شیطان از کسانی که دشمن سرسخت شما هستند و برای درهم شکستنتان کمر بستهاند خطرناکتر است. مردم! آتش خشم خود را بر ضدّ شیطان به کار گیرید، و ارتباط خود را با او قطع کنید)4.
بهترین وسیلهای که شیطان را در اهدافش نام کام گذاشته و کاخ حیله و نیرنگش را ویران میسازد، سلاح نیرومند تقواست، تقوا پناهگاه امن الهی است، که انسان را از تیر مهلک وسوسههای شیطانی، ایمنی میبخشد.
بنابراین تا زمانی که در این دنیا از نفس حیات برخوردار بوده و پروندهی عمرمان بسته نشده، باید به خود آمده و با مجهز شدن به سلاح نیرومند تقوا، خود را در برابر انواع بلاهای مادی و معنوی، و آتش خانمان سوز وسوسههای شیطانی، ایمنی بخشیم.
بی تقوا منتظر بلا باشد!
طبق فرمایش مولای متّقیان، تقوا سپری مستحکم در برابر طوفان بلا و مصیبت و گرفتاری است، بنابراین اگر کسی به این صفت ارزشمند معنوی مزیّن نباشد، و دامنش آلوده به گناهان و معاصی باشد، به یقین انواع بلاها او را در زندگی تهدید خواهند نمود.
در روایتی ششمین اختر تابناک آسمان امامت، امام صادق (علیهالسلام) پیرامون این امر میفرماید: (أما إنّه لیس من عرق یضرب و لا نکبة و لا صداع و لا مرضٍ الا به ذنب)5. آگاه باشید که هیچ رگی زده نمیشود، و هیچ مصیبت و سردرد و مرضی پیش نمیآید، مگر به خاطر گناه.

این فرمایش از امام صادق (علیهالسلام) حقیقتی است که آفریدگار هستی نیز به صراحت و روشنی، آن را در کلام نورانی خویش بیان فرموده است، آن یگانه خالق هستی در این باره به زیبایی فرموده: (و ما أصابکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم و یعفوا عن کثیر)6. مصیبتی که به شما رسیده است به سبب چیزی است که دستهایتان کسب نموده و خداوند از بسیاری از خطاهای شما در میگذرد.
چوب بی تقوایی صدا ندارد!
بعد از آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به پیامبری مبعوث شد، تا سه سال مردم را به صورت مخفی به اسلام دعوت مینمود، عدهی کمی در این مدّت مسلمان شدند، سپس از طرف خدا وحی رسید که دعوت خود را عمومی کن، و از اذیت و استهزاء مشرکان ترسی نداشته باش که ما شرّ آنها را از تو دفع میکنیم.
یکی از مسخره کنندگان (ولید بن مغیره) بود. جبرئیل نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد، در آن هنگام ولید از آنجا گذشت. جبرئیل گفت: این ولید بن مغیره از مسخره کنندگان است؟ فرمود:بلی، پس جبرئیل اشاره به پای ولید کرد. ولید کمی که راه رفت، به مردی از رم گذشت که تیر میتراشید، پا بر روی تراشه و ریزههای تیر گذاشت، و آن ریزهها در پاشنهی پای او فرو رفت، و پایش زخمی شد. تکبّرش نگذاشت که خم شود و آن را بیرون آورد. چون به خانه رفت و روی کرسی خوابید و دخترش در پایین کرسی خوابید، آنقدر خون از پاشنهی پایش روان شد که به تشک دختر رسید، و دختر بیدار شد و به کنیز خود گفت: چرا دهان مشک را نبسته ای؟ ولید گفت: این خون از پای پدرت است، آب مشک نیست، بعد وصیّت کرده و به جهنم رفت. 7
پی نوشت ها :
1- فرازی از خطبه 191 نهجالبلاغه، ص376، ترجمه محمد دشتی
2- سوره مریم، آیه 63
3- سوره اعراف، آیه 179
4- فرازی از خطبه 192 نهجالبلاغه، ص 382، ترجمه محمد دشتی
5- کافی، ج2، ص 269
6- سوره شوری، آیه 30
7- برگرفته از کتاب، یکصد موضوع، پانصد داستان؛ اثر علی اکبر صداقت
مهدی صفری
بخش نهج البلاغه تبیان
