تبیان، دستیار زندگی
هنگامی که امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ از مدینه به کوفه آمد، برای معاویه که در شام بود، نامه ای نوشت و او را به بیعت دعوت کرد، معاویه از این دعوت، پریشان شد، چرا که حاضر نبود زیر پرچم علی ـ علیه السلام ـ برود، در این باره با برادرش «عتبه بن ابی سفیان» ص
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دین به دنیا فروش سرشناس


عمروعاص از نیرنگبازهای دین به دنیا فروش، و از عالمان هتّاک درباری تاریخ است که در میان سالوس بازان بی همه چیز، شهرت زیادی داشت.

 دنیا جهان کره

هنگامی که امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ از مدینه به کوفه آمد، برای معاویه که در شام بود، نامه ای نوشت و او را به بیعت دعوت کرد، معاویه از این دعوت، پریشان شد، چرا که حاضر نبود زیر پرچم علی ـ علیه السلام ـ برود، در این باره با برادرش «عتبه بن ابی سفیان» صحبت کرد، او گفت: در این راه باید از «عمروعاص» که یک سیاست باز کهنه کار است کمک بگیری، او کسی است که اگر در برابر دینش، بهای دنیا را به او بدهی، دین خود را خواهد فروخت.

معاویه نامه ای برای «عمروعاص» نوشت و او را به شام دعوت کرد، عمروعاص دعوت او را پذیرفت و به شام آمد، و معاویه در مورد جریانات با او به این ترتیب مذاکره نمود:

معاویه ـ می خواهم تو را به جنگ کسی که فتنه و آشوب به پا کرده و بین مسلمانان اختلاف افکنده و خلیفه مسلمین (عثمان) را کشته بفرستم.

عمروعاص ـ او کیست؟

معاویه ـ علی!

عمروعاص ـ به خدا سوگند تو هیچ یک از فضائل او را نداری و هم طراز او نیستی، و در همه امتیازات، مانند علم، هجرت، جهاد، مصاحبت با پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و علم و تقوی، او بر تو مقدم است.

سوگند به خدا او آن چنان در جنگ برتری دارد که هیچ کس را یارای جنگیدن با او نیست. در عین حال اگر من بخواهم از نعمت های خدا روی بگردانم (و دینم را به دنیا بفروشم) و دست به خطر جنگ با علی ـ علیه السلام ـ بزنم، چه امتیازی به من می دهی؟

معاویه ـ هر چه بخواهی می دهم.

عمروعاص ـ حکومت بر ایالت مصر را می خواهم.

عمروعاص ـ به خدا سوگند تو هیچ یک از فضائل او را نداری و همطراز او نیستی، و در همه امتیازات، مانند علم، هجرت، جهاد، مصاحبت با پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و علم و تقوی، او بر تو مقدم است

معاویه ـ من دوست ندارم این موضوع شایع گردد که تو به خاطر دنیا به من پیوسته ای!

عمروعاص ـ دَعنی عَنکَ: «این حرف ها را کنار بگذار».[1]

به این ترتیب عمروعاص دین به دنیا فروش، به عنوان یک همکار و مشاور نیرنگباز در خدمت معاویه درآمد.

وقتی این خبر به امام علی ـ علیه السلام ـ رسید، به افشاگری پرداخت و مردم را به جهاد بر ضد این سالوسگران دین فروش دعوت کرد، و در ضمن خطبه فرمود: «ولَمْ یُبَایِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ یُؤْتِیَهِ عَلَى الْبَیْعَهِ ثَمَناً فَلَا ظَفِرَتْ یَدُ الْبَائِعِ وَ خَزِیَتْ أَمَانَهُ الْمُبْتَاعِ فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا؛ عمروعاص با معاویه بیعت نکرد، مگر این که بر او شرط کرد که در برابر آن بهایی بگیرد، و در این معامله، هیچ گاه دست فروشنده به پیروزی نرسد، و آرزوی خریدار به رسوایی کشد، اکنون که چنین است، خود را برای نبرد با این ناکسان آماده سازید، و تجهیزات جنگ را فراهم کنید».[2]

پی نوشت ها :

[1]. اقتباس از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج2، ص62 و 65؛ وقعه الصفین، ص42ـ52.

[2]. نگاه کنید به خطبه 26 نهج البلاغه.

منبع : اندیشه قم

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.