تبیان، دستیار زندگی
سوال این است که آیا با وجود چنین حکومتی که بر پایه شرع مقدس بنا شده، ناامنی های موجود در کشور عزیز و اسلامیمان، قابل توجیه است؟ آیا در کشوری که قانون اساسی اش بر اساس مبانی و معارف اسلامی پایه ریزی شده است، باید همچون جوامع غربی شاهد حوادثی دلخراش
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امنیت در حکومت اسلامی(1)

داداشی-رضایی نژاد-طلبه-امنیت

همه ما می دانیم که «امنیت»، شرط لازم برای زندگی است و بدون آن زندگی بشری معنایی نخواهد داشت. بشر از روزهای ابتدایی به دنبال برپایی «امنیت» در محیط شخصی و اجتماعی خویش بوده است و به تناسب پیشرفت هایی که داشته، سعی کرده تا «امنیت» را در حوزه های گوناگون زندگی خود تعریف کند و به سیطره آن مبادرت ورزد.


روشن است که برپایی «امنیت» در هر جامعه ای بر عهده سردمداران آن جامعه است. حکومت ها موظفند که برای برقراری «امنیت» در جامعه خویش ابتدا «برنامه ای مدون و دقیق» بر پایه تفکرات و ایدئولوژی های خود بریزند، سپس با «مدیریتی شایسته» به پیاده سازی این برنامه ها بپردازند و در نهایت به «آسیب شناسی و درمان» مشکلات پیش آمده مبادرت بورزند. بنابراین جامعه ای می تواند «ضریب امنیتی» بالاتری نسبت به دیگر جوامع داشته باشد که این سه مرحله را به بهترین شکل پیاده سازد و با بهترین شیوه به پیش برد.

اما باید دانست که در میان حکومت های گوناگون، حکومت اسلامی به دلیل آنکه مبانی اعتقادی خود را از منبعی متعالی دریافت کرده است، باید در همه این زمینه ها پیش افتد و نسبت به دیگر جوامع از «ضریب امنیتی» بالاتری برخوردار باشد. اما نگاهی واقع بینانه به دنیای امروز نشان می دهد که نه تنها چنین اتفاقی رخ نداده است بلکه برخی از جوامع اسلامی از حداقل امنیت لازم برای زندگی نیز برخوردار نیستند.

البته عملکرد ضد اسلامی و غرب گرایانه سردمداران کشورهای اسلامی از یک سو و دشمنی پرکینه دنیای غرب نسبت به اسلام و مسلمانان از سوی دیگر می تواند دلایلی برای این ناکامی بزرگ باشد. گذشته از آنکه خوی استعمارگر کشورهای مستکبر در سال های متمادی، کشورهای اسلامی را از پیشرفت در زمینه های گوناگون باز داشته است و لوازم ریشه ای امنیت را از آنان ربوده است.

آری، واقعیت آن است که دشمنان اسلام نه تنها علاقه ای به برپایی «امنیت» در کشورهای اسلامی ندارند، بلکه به دلیل اهداف سودجویانه خویش به ناامنی این کشورها نیز دامن می زنند و از آب گل آلود، ماهی های فراوانی به سود خود می گیرند.

سوال این است که آیا با وجود چنین حکومتی که بر پایه شرع مقدس بنا شده، ناامنی های موجود در کشور عزیز و اسلامیمان، قابل توجیه است؟ آیا در کشوری که قانون اساسی اش بر اساس مبانی و معارف اسلامی پایه ریزی شده است، باید همچون جوامع غربی شاهد حوادثی دلخراش همچون قتل و تجاوز به عنف بود؟ آیا امنیت اجتماعی انقلابی این چنین تنومند که ریشه هایش با خون هزاران هزار شهید آبیاری شده، باید این چنین شکننده باشد؟

اما سخن این است که همه این دلایل و هزاران دلیل و توجیه دیگر، اگر برای تمامی کشورهای اسلامی قابل پذیرش باشد، برای میهن اسلامی ما غیر قابل پذیرش خواهد بود. چراکه ایران امروز به برکت انقلاب اسلامی از لوث وجود سردمدارانی بی هویت و بی دین پاک شده و به داشتن حکومتی دین مدار مفتخر است.

سوال این است که آیا با وجود چنین حکومتی که بر پایه شرع مقدس بنا شده، ناامنی های موجود در کشور عزیز و اسلامیمان، قابل توجیه است؟ آیا در کشوری که قانون اساسی اش بر اساس مبانی و معارف اسلامی پایه ریزی شده است، باید همچون جوامع غربی شاهد حوادثی دلخراش همچون قتل و تجاوز به عنف بود؟ آیا امنیت اجتماعی انقلابی این چنین تنومند که ریشه هایش با خون هزاران هزار شهید آبیاری شده، باید این چنین شکننده باشد؟

مشکل کجا است که هر از چندی اتفاقی خارق العاده و عجیب، دل ها را جریحه دار می کند و افکار عموم جامعه را می آزارد؟

البته بی انصافی است اگر امنیتی را که انقلاب اسلامی در میان دنیای درنده خوی کنونی برای کشور ما به ارمغان آورده، نادیده بگیریم. اما از امنیت بیرونی که بگذریم باید به فکر معضلات درونی جامعه نیز بود و چشم ها را بر روی دیگر واقعیات موجود نیز گشود.

حکومت عدل اسلامی و برقراری امنیت اجتماعی

هیچ کس نمی تواند ادعا کند که در مسیر مطالبه و برپایی امنیت، از پیامبران خدا پیش افتاده است. تاریخ نشان داده که انبیای الهی به عنوان رهبران دین مدار جامعه بشری، پیشتازان مطالبه و برپایی امنیت بوده اند.

اولین دعا و خواسته حضرت ابراهیم علیه السلام در هنگام ورود به شهر مکه، استقرار امنیت در این شهر بوده است. او این دعا را دو بار از خداوند درخواست کرده است. بار اوّل زمانى كه اسماعیل و هاجر را در آن جا اسكان داد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» (بقره، 126) پروردگارا! این مكان را شهری امن قرار ده. بار دوم زمانى كه جمعیّتى به مكه آمد و در این شهر مقیم شد. در این جا هم رو به سوی آسمان کرد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» (سوره ابراهیم، آیه 35)

البته بی انصافی است اگر امنیتی را که انقلاب اسلامی در میان دنیای درنده خوی کنونی برای کشور ما به ارمغان آورده، نادیده بگیریم. اما از امنیت بیرونی که بگذریم باید به فکر معضلات درونی جامعه نیز بود و چشم ها را بر روی دیگر واقعیات موجود نیز گشود

قرآن نیز، امنیت را نعمتی الهی می داند و شکرگزاری آن را امری لازم برمی شمرد.(سوره عنکبوت، آیه 67) گذشته از آنکه خداوند شکل گیری جامعه ای دین مدار را متوقف بر برپایی امنیت برمی شمرد. خداوند در سوره نور، آیه 55 پس از آنکه به مومنان وعده می دهد که آنان را حاکمان زمین کند و دینشان را پابرجا سازد، چنین می فرماید:

... لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِكُونَ بی‏ شَیْئاً ... ؛ (خداوند وعده مى دهد كه قطعاً) ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل مى کند، آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت.

بنابراین بدون برقراری امنیت نمی توان جامعه ای دین مدار داشت و عبادت پروردگار را در میان اقشار مختلف مردم نهادینه کرد.

این گوشه ای از دیدگاه اسلام در زمینه برقراری امنیت در ابعاد گوناگون است. پس باید گفت که مسلمانان و به خصوص جامعه ما از لحاظ مبانی و گنجینه فکری هیچ کاستی و کمبودی ندارند و کاستی ها به عملکرد و کم کاری خود ما برمی گردد.

دلایل ناامنی اجتماعی در جامعه اسلامی

این روزها بسیاری از افراد با انگیزه های گوناگون در پی یافتن مقصر هستند. برخی به دنبال حقیقت می گردند، اما در مقابل برخی هم در پی تسویه حساب های شخصی، گروهی و یا سیاسی هستند. برخی دلسوزانه نظر می دهند و برخی دل را می سوزانند و نظر می دهند. برخی به دنبال راهکاری برای برون رفت از وضعیت موجود هستند و برخی در پی دوختن لباسی شایسته برای خود از اوضاع کنونی هستند.

با اینکه دلسوزان و خدمتگزاران کم نیستند اما معمولا بررسی و پیگیری معضلات شکل گرفته در جامعه ما ریشه یابی نمی شود و تمامی کاسه ها بر سر اولین خطاکاری که قابل رویت است، شکسته خواهد شد.

اولین دعا و خواسته حضرت ابراهیم علیه السلام در هنگام ورود به شهر مکه، استقرار امنیت در این شهر بوده است. او این دعا را دو بار از خداوند درخواست کرده است. بار اوّل زمانى كه اسماعیل و هاجر را در آن جا اسكان داد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» پروردگارا! این مكان را شهری امن قرار ده. بار دوم زمانى كه جمعیّتى به مكه آمد و در این شهر مقیم شد. در این جا هم رو به سوی آسمان کرد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً»

اولین نهادهایی که در این زمینه به وضوح دیده می شود، نهادهای امنیتی اعم از نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و در نهایت قوه قضاییه است.

درست است که در چنین شرایطی و با وقوع چنین رخدادهایی هرگز نباید از ضعف این نهادها چشم پوشی کرد، اما نباید از واکاوی دقیق و پیگیری ریشه های اساسی این اتفاقات نیز غافل شد. قوه قضاییه همانطور که مرجع عالی قدر شیعه آیت الله مکارم شیرازی نیز به آن اشاره فرموده، باید در مواجهه با چنین پرونده هایی از کندی و سستی در قضاوت خارج شود و تشریفات متداول در نظام ناسالم قضایی غرب را رها سازد. (سخنرانی در صحن جامع رضوی مشهد مقدس، تاریخ 1/5/1390)

اما آیا تنها با فعال سازی قوه قضاییه، امنیت اجتماعی آن طور که شایسته یک نظام دینی است، شکل خواهد گرفت؟ آیا تنها با اجرای طرح امنیت اخلاقی توسط نهادهای امنیتی همچون نیروی انتظامی، امنیت اجتماعی به صورت زیر بنایی در جامعه حاکم خواهد شد؟

بی شک اگر لحظه ای موشکافانه بیاندیشیم به این نتیجه دست خواهیم یافت که تا هنگامی که زیرساخت های فرهنگی جامعه تقویت نگردد و مطابق مبانی دینی ترمیم نشود، امنیت واقعی در عرصه اجتماع ظهور و بروز نخواهد یافت. بنابراین گذشته از تقویت نظام قضایی، باید ریشه چنین معضلاتی را در جای دیگری جستجو کرد و به دنبال کاستی های بزرگتری گشت.

ادامه دارد ...

سیدمصطفی بهشتی

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.