
تربیت اثر بخش 3-3

ب- سه پاسخ حاوی قضاوت - ارزشیابی یا بیاعتنایی
بعضی از معلمها معتقدند که تقصیرها، بیلیاقتیها و رفتارهای احمقانه دانشآموز را به روی او بیاورند، مفید است.
مثال: «تو فقط تنبلی همین، یا یک روز زیرکار درروی حسابی».
تأثیر این پیامها:

بچهها با قضاوت والدین و معلمینشان، از خودشان شناخت پیدا میکنند.
ارزشگذاری منفی کردن باعث جریحهدار شدن اعتماد به نفس میشود.
انتقاد منفی، باعث انتقاد منفی متقابل میشود. «خب خودت هم اینقدرها خوب نیستی».
معلمینی که از بیش ترین حد جملات انتقادی استفاده میکنند، شکایت بیشتری از بیاحترامی شاگردان دارند.
باعث ارزشیابی منفی مداوم توسط خود دانشآموز میشود.
تصاویر ذهنی منفی در حد زیاد «من خوب نیستم - لیاقت ندارم - کسی دوستم ندارد».
مثال: تو مثل یک کلاس چهارمی رفتار میکنی، نه مثل کسی که به مدرسه راهنمایی آمده.
تأثیر این پیامها:
به شکلهایی از ارزشیابی منفی و انتقاد کردن است و همان آثار مخرب را دارد.
عادیترین پاسخ دانشآموزان، برگرداندن همان پیام به معلم است.
مثال: تو فقط سعی میکنی از زیر انجام آن تکلیف در بری.
تأثیر این پیامها:
این پیامها به دانشآموز میگوید که معلم سر از کارشان درآورده، میداند انگیزهشان چیست و چرا چنین کارهایی میکنند. «فقط این کارها را میکنی که جلب توجه کنی.»
این روانکاوی غیرحرفهای، تهدید کننده و یأسآور است.
اگر تجزیه و تحلیل درست باشد، دانشآموز احساس میکند که حریمش مورد تجاوز قرار گرفته است و خجالت میکشد.
اگر تجزیه و تحلیل غلط باشد، دانشآموز به خاطر تهمت دروغ، عصبانی میشود.
نگرشی که دانشآموز به این پیامها دارد این است که معلم خود را عاقلتر میداند.
پیامهای «میدانم چرا»، «میتوانم درونت را ببینم» باعث از بین رفتن هر نوع خواستی برای حرف زدن میشود.
باعث اجتناب از در میان گذاشتن اطلاعات بیش تر با معلم میشود چون خطرناک است.
ج- دو پیام وجود دارد که نشان دهنده کوشش از طرف معلم برای بهبود حال دانشآموز است یا دور کردن مشکل یا انکار مشکل
مثال: تو واقعاً جوان لایقی هستی، مطمئنم هر طور شده خودت میتوانی از عهده این کار برآیی.

تأثیر این پیامها:
تشویق همیشه مثبت نیست و همیشگی بودن آن آثار منفی نیز دارد.
ارزشیابی مثبت وقتی با تصویر دانشآموز با خودش مطابقت نداشته باشد باعث برانگیختن عصبانیت میشود.
دانشآموز ارزشیابی مثبت را به عنوان سعی معلم بر مسلط شدن و تحت کنترل درآوردن وی تعبیر میکند.
در کلاسی که اغلب از تشویق استفاده میشود، عدم تشویق میتواند نشانه انتقاد باشد.
تعریف از دانشآموز در میان جمع، باعث خجالت او میشود.
دانشآموز به تشویق زیاد وابسته میشود و همیشه توقع آن را دارد.
دانشآموز نتیجه میگیرد که معلمی که از او تعریف میکند، او را نمیفهمد.
دانشآموز نتیجه میگیرد که معلم از وقت گذاشتن برای فهم احساسات او، خود را معاف میکند.
مثال: تو تنها کسی نیستی که چنین احساسی داری، من هم در مورد تکالیف سخت همین احساس را داشتم، به علاوه وقتی شروع کنی، سختیاش میرود.
تأثیر این پیامها:
این پیامها از نظر کمک به دانشآموز سطحی و غیرمفید است.
اطمینان بخشیدن به دانشآموز ناراحت، او را متقاعد میکند که درک نمیشود.
این که معلم میخواهد آن ها این احساس را نداشته باشند.
به این کوششهای معلم این گونه توجه میکند که معلم میخواهد او را تغییر دهد و این مسأله موجب بیاعتمادی میشود.
پیام نهفته در دلداری دادن این است که شخص گرفتار بیش از حد سخت میگیرد و نمیداند واقعاً مسأله چیست؟
د- سؤال کردن:
این پیامها بیش از بقیه به کار میرود و خود معلمین عقیده دارند که سؤال کردن نتیجهاش مقاوم شدن است. ولی از طرفی معلم احساس میکند که باید حقایق بیشتری بداند چون میخواهد مشکل دانشآموز را با کمک خودش حل کند نه این که به دانشآموز کمک کند خودش مسألهاش را حل کند.
مثال: فکر میکنی تکلیف خیلی سختی بود؟ چقدر وقت برایش گذاشتی؟ چرا اینقدر طول دادی تا تقاضای کمک کنی؟ چند ساعت برایش وقت گذاشتی؟
تأثیر این پیامها:
سؤال در زمانی که دانشآموز مسألهای دارد، بازگو کننده عدم اطمینان، سوءظن یا شک به اوست.
استنباط دانشآموزان این است که معلم میخواهد آن ها را روی شاخهای به دام بیندازد و سپس شاخه را از ته اره کند.
دانشآموز احساس تهدید میکند، مخصوصاً زمانی که نمیفهمد سؤال برای چیست؟
دانشآموز فکر میکند که معلم میخواهد اطلاعاتی به دست آورد و به جای او حل مسأله کند.
آزادی دانشآموز در مورد مسألهای که میخواهد بیان کند، محدود میشود و هر سؤال، پیام بعدی دانشآموز را دیکته میکند.
هـ- پیامهایی که میخواهند موضوع را عوض کنند:
این پیامها میخواهند دانشآموز را از فکر موضوع خارج کنند. معلم باید با یه کار بردن آن ها و به گونهای میخواهند از سر و کله زدن با دانشآموز اجتناب کنند.

مثال: ول کن بیا درباره چیز بهتری حرف بزنیم - حالا وقتش نیست - بیا به درسمان برگردیم - مثل این که امروز یکی از دنده چپ بلند شده است.
تأثیر این پیامها:
این پیامها به دانشآموز میگویند که معلم علاقهای به او ندارد، به احساساتش احترام نمیگذارد، او را طرد میکند.
وقتی دانشآموز در مورد مشکلی صحبت میکند واقعاً جدی است.
دانشآموز دچار احساس زخمخوردگی، مطرود شدن، بیاعتنایی میشود. هرگاه به او، با مسخرگی، سربهسر گذاشتن، دست انداختن یا شوخی پاسخ داده شود.
بیاعتنایی باعث میشود که احساسات به طور لحظهای دور شوند و در ابتدا موفق هستند ولی مشکل کنار گداشته شده چون حل نشده است، تمایل به ظهور مجدد دارد.
دانشآموز تمایل دارد که با احترام به او گوش داده شود و مورد درک قرار گیرد، در صورتی که با این پیامها به او میگوییم مشکل خود را باید در جای دیگری مطرح کند.