عادت نکردن به عادت مطالعه
فرهنگ عادت به مطالعه هنوز میان خانوارهای ایرانی به عنوان یکی از نیازهای اساسی جا نیفتاده و در بسیاری از خانوادهها والدین با کتاب بیگانه هستند و این عادت به مرور به فرزندان هم سرایت میکند.

کتاب به عنوان یکی از کالای فرهنگی هنوز در سبد خانوارهای ایرانی جای چندانی ندارد و این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. درباره این موضوع مباحث فراوانی تا به حال در رسانههای مختلف مطرح شده که در اغلب این بحث ها، راهکار اساسی این مسئله در نهادینه کردن فرهنگ مطالعه در میان اعضای خانواده ها اعلام شده است، اما این که راهکار مورد اشاره را چه کسی یا چه کسانی باید عملی کنند تا به حال به گزینه مشخصی اشاره نشده و فقط به نقش اساسی خانوادهها در این میان تأکید شده و این که یک خانواده اهل مطالعه میتواند تداوم مطالعه مستمر در جامعه را نهادینه کند و عادت به مطالعه را در نزد فرزندان جاری و نهادینه کند.
البته شکی نیست که علاقه به کتاب و عادت به مطالعه، امری است اکتسابی و باید این علاقه را از بچگی در کودکان بهوجود آورد. نقش مادر، پدر و معلمها در «عادت دادن به مطالعه» به مراتب نقشی بسیار حساس و خطیر است. اغلب کارشناسان معتقدند بهتر است که پدر و مادر، خود اهل مطالعه باشند تا کودک با مشاهده آنان، کتابخوانی و مطالعه را نیز همانند سایر امور از والدین خود تقلید کند.
کودکان معمولاً بسیاری از رفتارهای والدین خود را سرمشق خود قرار میدهند و اگر در یک خانواده ای پدر و مادر اهل مطالعه باشند، بی شک کودکان آن خانواده هم مطالعه را به عنوان یکی از آداب رایج در آن خانواده فرض کرده و با توجه به تواناییهای خود به تداوم آن استمرار میورزند.
یک سری آدمها به جای کتاب خواندن فقط تلویزیون نگاه میکنند. البته این عادت از 50 یا 60 سال گذشته تا به امروز وجود داشته است و حاصل آن نابودی کتاب است. تلویزیون باید در امر برنامهسازی با توجه به طیف وسیع مخاطبانش، دقت بیشتری بر حوزه کتاب داشته باشد و این فرهنگ را در جامعه بیدار کند.
بهطورکلی هرچه کتاب بیشتری در اختیار بچهها قرارگیرد، کتابخوانی و مطالعه در میان آنان با سرعت بیشتری رواج می یابد؛ بنابراین در مهدکودکها و مدارس ابتدایی، کتاب کودکان همچون اسباببازی باید در اختیار بچهها قرار داده شود تا آن را همانند اسباببازی لمس کرده و حتی مطالعه بهصورت بازی درآید و رواج پیدا کند.
یک سری آدمها به جای کتاب خواندن فقط تلویزیون نگاه میکنند. البته این عادت از 50 یا 60 سال گذشته تا به امروز وجود داشته است و حاصل آن نابودی کتاب است. تلویزیون باید در امر برنامهسازی با توجه به طیف وسیع مخاطبانش، دقت بیشتری بر حوزه کتاب داشته باشد و این فرهنگ را در جامعه بیدار کند.
در این بین شاید این مسئله مطرح شود که با توجه به پایین بودن تیراژ کتابها و در دسترس نبودن آثار قابل توجه، چگونه میتوان به کتابهای مناسب برای گروه های سنی مختلف از جمله کودکان و نوجوان دسترسی پیدا کرد و آنها را در اختیار کودکان و نوجوانان قرار داد؟
پاسخ به این سئوال چندان سخت نیست، چرا که اکنون در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاهای دور افتاده کتابخانههای عمومی فعالیت دارند که اکثر کتابهای مناسب را میتوان در این مراکز یافت. تنها کافی است اعضای خانوادهها در یکی از این کتابخانهها عضویت داشته باشند تا به اغلب کتابهای منتشره در کشور دسترسی داشته باشند.
متاسفانه عضویت در کتابخانههای عمومی برای اعضای اغلب خانوادههای ایرانی هنوز جا نیفتاده و هنوز هستند خانوادههایی که هیچ یک از اعضای آن در هیچ یک از کتابخانههای عمومی عضویت ندارند. در حالی که میتوان این موضوع را به یک فرهنگ عمومی در جامعه گسترش داد و در کیف هر ایرانی میان انواع کارتهای رنگارنگ (از باشگاههای ورزشی گرفته تا بانکهای خصوصی و دولتی) کارت عضویت در کتابخانه هم جای گیرد.
البته این را هم باید در نظر داشت که کتابخانههای مدارس ما با کتابهای اغلب قدیمی انباشته شدهاند و مسلم است که دانشآموزان با دیدن چنین اوضاعی نسبت به کتاب خواندن بیرغبت میشوند.
نتیجه این بیعلاقهگی، وضعیتی را به وجود میآورد که در آن آثار جدی، که باید تیراژ حداقل ده هزارتایی داشته باشند، در شمارگان هزار ثابت میمانند و عامهپسندها که باید مانند رمانهای بازاری دیگر کشورهای دنیا، تیراژ میلیونی داشته باشند، در شمارگان ده هزارتایی منتشر میشوند.
فرآوری: رویا فهیم
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منابع: خبرگزاری فارس، خبرگزاری کتاب ایران