تبیان، دستیار زندگی
آقای فیل عزیز! حتماً وقتی دارید این نامه را می‌خوانید از خودتان می‌پرسید چه چز توانسته مرا به نوشتن یک متن جانور‌شناسی - آن هم این‌قدر نگران‌کننده - درباره آینده بشر وادار کند؛ فقط یک چیز «غریزه محافظت از خود» مطمئناً دلیلش همین است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه نویسنده معروف به یک فیل


آقای فیل عزیز! حتماً وقتی دارید این نامه را می‌خوانید از خودتان می‌پرسید چه چز توانسته مرا به نوشتن یک متن جانور‌شناسی - آن هم این‌قدر نگران‌کننده - درباره آینده بشر وادار کند؛ فقط یک چیز «غریزه محافظت از خود» مطمئناً دلیلش همین است.


رومن گاری

رومن گاری* یک خیالباف بالفطره بود. او خیال‌هایش را باور کرد و تا جایی که توانست به خورد مردم داد. از خیالبافی فقط همین را کم داشت که یک فیل جایی مثلاً در یک شهر دیگر تصور کند و برایش نامه‌ای همراه با درد دل فراوان بنویسد.

احتمالاً گاری در یک روز صبح 1968 همان صبح‌های باران خورده پاریس. از خواب بیدار شده و همانطور که قهوه‌اش را درست می‌کرده و بلند بلند غر می‌زده، به فکرش رسیده برای یک جناب فیل عظیم‌الجثه نامه‌ای با ته‌مایه فلسفی بنویسد. شاید «آقای فیل عزیز» حرف‌هایش را بهتر می‌فهمید.

آقای فیل عزیز!

حتماً وقتی دارید این نامه را می‌خوانید از خودتان می‌پرسید چه چز توانسته مرا به نوشتن یک متن جانور‌شناسی - آن هم این‌قدر نگران‌کننده - درباره آینده بشر وادار کند؛ فقط یک چیز «غریزه محافظت از خود» مطمئناً دلیلش همین است. برای اینکه مدت‌هاست احساس می‌کنم سرنوشت ما به هم گره خورده.

آقای فیل عزیز، به نظر من شما به معنای واقعی نماینده همه چیز‌هایی هستید که امروزه رو به انقراض هستند؛ چیز‌هایی مثل کارایی، منطقی حتی استدلال. این روز‌ها ما بیشتر از قبل علیه موجودات دیگر و به خصوص نوع شما رفتار می‌کنیم. همانطور که داریم این کار را با خودمان هم انجام می‌دهیم.

امیدوارم این اعتراف من را به حساب بی‌احترامی نگذارید. جناب فیل، هیکل شما و اشتیاق شدیدتان به زندگی شما را تبدیل به یک اشتباه تاریخی کرده، چون از نظر ما آدم‌ها شما با این قد و هیکل برای این عصر زیادی ناسازگار هستید، اما برای آدم‌ها این هیکل غول‌پیکر و مقاومتتان در برابر بادها و جزر و مد‌ها، مثل یک پیام اطمینان‌بخش است که هنوز همه چیز تمام نشده و چه کسی می‌داند؟

جناب فیل، هیکل شما و اشتیاق شدیدتان به زندگی شما را تبدیل به یک اشتباه تاریخی کرده، چون از نظر ما آدم‌ها شما با این قد و هیکل برای این عصر زیادی ناسازگار هستید.

شاید اگر نابود کردن فیل‌ها را متوقف کنیم، بتوانیم از گونه خودمان هم محافظت کنیم. اگر انسان نشان بدهد که می‌تواند به یک زندگی شگفت‌انگیز‌تر و بزرگ‌تر احترام بگذارد (لطفاً گوش‌هایتان را تکان ندهید و خرطومتان را با عصبانیت بلند نکنید، من قصد آزارتان راندارم) پس هنوز شانسی هست که چنین نشانه‌ای از آینده پیش‌رویمان نباشد و انسان، این غول ما قبل تاریخ، دست و پاگیر و بی‌تجربه، از هر راهی بتواند زنده بماند.

بعضی وقت‌ها زندگی کردن کار طاقت‌فرسایی به نظر می‌رسد حالا چه برسد به اینکه در طول این راه خسته‌کننده یک بار اضافی را هم به دوش بکشیم: فیل‌ها بدون‌شک منطقی‌اش این است که برای اینکه بتوانیم تمام این سیاره در حال انفجار از جمعیت را مال خود کنیم، باید شما را نابود کنیم. شکی هم نیست که نابودی‌تان معنی تولد جهانی را می‌دهد که کاملاً در اختیار انسان است.

اما دوست قدیمی من اجازه بده این را هم بگویم «در جهانی که فقط برای آدم‌ها ساخته شده، این احتمال هست که برای خودشان هم جایی نباشد!» این‌طور که پیداست چیزی که از ما آدم‌ها باقی می‌ماند فقط یک سری روبات است. ما هیچ وقت نمی‌توانیم خود واقعی‌مان را بسازیم.

آقای فیل عزیز، این‌طور است که خودمان را روی قایقی می‌بینیم که با بادی از منطق‌گرایی مطلق به سمت فراموشی می‌رویم چون در یک جامعه به معنای واقعی کلمه منطقی، خیال‌پرداز‌ها و فیل‌ها چیزی جز یک مشت مزاح نیستند.

پی‌نوشت:

* رومن گاری (۸ مه ۱۹۱۴-۲ دسامبر ۱۹۸۰) نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلمات فرانسوی بود.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: همشهری جوان، ویکی‌پدیا