تبیان، دستیار زندگی
اما عبدالعزیز به فتوای علما به طور كامل عمل نكرد جز اینكه مزار امامان بقیع(ع) را تخریب نمود و از عزاداری علنی برای امام حسین(ع) جلوگیری كرد. وی نتوانست شیعیان را به سنی‏گری و وهابی‏گری وادار كند؛ زیرا شرایط داخلی و خارجی دولت نوپای سعودی مانع از آن بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی اجمالی و علمی به شیعیان عربستان

شیعه سنی تفرقه وهابی یهود  اسلام اتحاد


باشگاه کاربران: شیعیان در عربستان اگرچه اقلیت تأثیرگذار و مهمی به شمار می‏روند، اما همواره به دلیل فشارهای تندروها و افراطیون سلفی به مقامات و مسئولان سعودی، تحت فشار شدید هستند و در برخی مناطق و قبایل حتی از بدیهی‏ترین و ابتدایی‏ترین حقوق انسانی نیز محرومند. آمار تأسف‏انگیز بیکاری جوانان شیعه ـ که به عمد دولت در مناطق شیعی مسئولان ادارات را از اهل سنت انتخاب می‏کند تا مانع از استخدام آنها شوند! ـ و بسیاری از مسائل دیگر مانند ممانعت از تحصیل در سطوح عالی که جوانان را مجبور می‏کند برای تحصیلات دانشگاهی به بحرین یا دیگر کشورهای عربی بروند، همه و همه از ظلم مضاعفی خبر می‏دهد که بر قشر محروم و مظلوم شیعه در سعودی می‏رود. در این مقاله یکی از کاربران، ما را با اوضاع اجمالی شیعیان عربستان البته به شیوه علمی، بیشتر آشنا کرده است:


تشیع در عربستان :

اساسا نقطه آغاز تشیع در جهان اسلام حجاز و به‌طور مشخص مدینه منوره بوده است كه گروهی از صحابه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ همچون ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و ... ـ به پیروی از نص و اشاره پیامبر اعظم(ص) ـ هسته اولیه تشیع را در مدینه تشكیل دادند. بعدا در همان قرن اول تشیع به عراق و ایران نیز راه یافت؛ ولی همواره در مدینه نیز گروهی از شیعیان حضور داشتند. امروزه نیز گروهی از شیعیان كه به “نخاوله” شهرت دارند، در این شهر مقدس سكونت دارند.

شیعیان حدود ده درصد از مردم عربستان را تشكیل می‏دهند؛ یعنی جمعیت آنها حدود دومیلیون و هفت‏صدهزار نفر است. آنان غالبا در مناطق شرقی (استان‏های احساء و قطیف) سكونت دارند. این مناطق در سال 1913 به دولت جدید عربستان ملحق شده است. هنگامی كه ملك عبدالعزیز منطقه شرقی را به قلمرو خود ضمیمه كرد، شیعیان با او توافق كردند كه بتوانند شعایر مذهبی خود را آزادانه به جا آورند. برخی از شیعیان نیز در حجاز و به ویژه مدینه منوره سكونت دارند. شیعیان اسماعیلی و زیدی نیز در “نجران” و جنوب سكونت دارند. تنها در ریاض سی‏هزار شیعه هستند كه برای كار و تجارت به آنجا آمده‏اند.

شدت تنش میان شیعه و سلفیه :

شیعه-وهابیون

تنش بین شیعه و سلفیه (وهابی‏ها) از سال 1926 كه قبایل اخوان سلفی فعالیت خود علیه ملك عبدالعزیز سعودی را آغاز كردند، شدت یافت. آنان در یك گردهمایی انتقادات متعددی به ملك عبدالعزیز وارد كردند. نخست این‏كه او خود را پادشاه نامیده بود؛ حال آن‏كه نظام پادشاهی حرام است. دوم این‏كه او از اتومبیل و تلفن و تلگراف استفاده می‏كرد؛ حال آنكه این وسایل در نظرشان، جادو و حرام بود! سوم این‏كه عبدالعزیز شیعیان احساء و قطیف را وادار به اجرای اسلام صحیح(!!وهابیت) ننموده بود.

فتوا علیه شیعه :

ملك عبدالعزیز در سال 1927 تصمیم‏گیری درباره مطالبات قبایل وهابی را به علما واگذاشت. علمای وهابی فتوا دادند كه پادشاه باید شیعیان را به بیعت بر پایه “اسلام صحیح” كه در كتاب التوحید محمد بن عبدالوهاب آمده!! وادار كند و آنان را از انجام شعایر شیعی بازداشته، مكان‏های دینی آنها را كه جایگاه بدعت است منهدم كند.

اما عبدالعزیز به فتوای علما به طور كامل عمل نكرد جز اینكه مزار امامان بقیع(ع) را تخریب نمود و از عزاداری علنی برای امام حسین(ع) جلوگیری كرد. وی نتوانست شیعیان را به سنی‏گری و وهابی‏گری وادار كند؛ زیرا شرایط داخلی و خارجی دولت نوپای سعودی مانع از آن بود. از سوی دیگر عبدالعزیز در پی فرصتی برای كاستن دخالت وهابی‏ها در اداره كشور بود؛ بنابراین طی جنگ “سبله” قبایل وهابی را سركوب كرد.

یكی از عوامل كه مانع از فشار بیشتر پادشاه سعودی بر شیعیان شد، این بود كه شیعیان در منطقه‏ای حاصل‏خیز از نظر كشاورزی و اقتصادی زندگی می‏كردند و در پرداخت خراج به دولت نیز پایبندی داشتند. بنابراین درگیری با آنان به زیان دولت بود.

جریان‏های سلفی پس از عبدالعزیز نیز همواره، فرزندان او را به سخت‏گیری بر شیعیان واداشته‏اند. آنان همواره نمایندگانی در نهادهای امنیتی داشتند كه برای اثبات وفاداری دولت به وهابیت، شیعیان را تحت فشار قرار می‏دادند.

اما به مرور زمان با تعدد و تنوع جریان‏های سلفی، در زمان ما گرایش‏های سلفی جدیدی بروز كرده‏اند كه تشیع را به عنوان یك واقعیت اسلامی می‏پذیرند.

فعالیت‏های شیعیان عربستان :

در سال 1968 گروهی از شخصیت‏های شیعه جنبش “طلائع الرسالیین” را تأسیس كردند كه از دل آن در سال 1975 سازمان “الثوره الاسلامیه” بیرون آمد. همچنین شیعیان عربستان در سال 1400ق دست به مخالفت‏ها و ناآرامی علیه دولت سعودی زدند كه سركوب و بسیاری از آنها دستگیر، شكنجه و شهید شدند.

سازمان “الثوره الاسلامیه”(انقلاب اسلامی) پس از جنگ خلیج فارس(اوایل دهه نود) از شكل انقلابی خود فاصله گرفت و نام خود را به “الحركه الاصلاحیه” (جنبش اصلاح‏طلب) تغییر داد و اعلام كرد كه خود را یك جنبش وطن‏پرست می‌داند و در پی مطالبات همه مردم عربستان، به ویژه شیعیان از دولت سعودی است. رهبری این جریان را گروهی از شیعیان سعودی ساكن انگلستان و آمریكا بر عهده داشتند. “شیخ حسن صفار” كه مقیم دمشق بود، رهبری سیاسی آنها را بر عهده داشت و یکی از مراجع فقید مقیم قم نیز مرجعیت آنها را بر عهده داشت.

اما عبدالعزیز به فتوای علما به طور كامل عمل نكرد جز اینكه مزار امامان بقیع(ع) را تخریب نمود و از عزاداری علنی برای امام حسین(ع) جلوگیری كرد. وی نتوانست شیعیان را به سنی‏گری و وهابی‏گری وادار كند؛ زیرا شرایط داخلی و خارجی دولت نوپای سعودی مانع از آن بود

این جنبش فعالیت رسانه‏ای بارزی را در خارج از كشور سامان داد و كتاب‏ها و نشریاتی منتشر نمود و یك كمیته بین‏المللی حقوق بشر را تاسیس و با سازمان عفو بین‏الملل ارتباط برقرار كرد. سرانجام در اثر فعالیت‏های این جنبش و پس از جنگ خلیج فارس، دولت عربستان مجبور شد به بهبود روابط با آنان اقدام كند. بنابراین در سال 1413ق/1993م مذاكراتی برای بهبود روابط آغاز شد. در نتیجه این مذاكرات چهل تن از زندانیان سیاسی شیعه آزاد شدند، اجازه ورود اعضای جنبش به داخل كشور صادر شد و دولت بررسی مطالبات شیعیان را آغاز نمود.

اكنون كه بیش از پانزده سال از آن تاریخ می‏گذرد، هنوز اكثر مطالبات شیعیان یا محقق نشده یا در حد نازلی تحقق یافته است. از این رو اخیرا برخی از شخصیت‏های شیعه همچون “حمزه الحسن” مجددا از طریق رسانه‏ها اعتراضات خود نسبت به دولت سعودی را تشدید كرده‏اند. دولت سعودی گرچه مذهب تشیع را عملا پذیرفته، اما قانونی در این باره وضع نكرده و شیعیان در قبال فشارها و حملات رسانه‏ای، دستاویز قانونی محكمی برای دفاع از خود ندارند. شیعیان در ساخت مساجد آزادند؛ اما بازسازی مراقد امامان بقیع(علیهم السلام) و ساخت حسینیه همچنان ممنوع است. در امور دینی مثل نماز جماعت و جمعه و جلسات قرآن، آزادی وجود دارد. هر چند اگر احساس شود كه این فعالیت‏ها در حال گسترش است، جلوگیری می‏كنند. در مناطقی كه شیعیان در اقلیت هستند، محدودیت‌ها بیشتر است. اهانت‏های نویسندگان سلفی به شیعیان در روزنامه‏ها و شبكه‏های تلوزیونی و سایت‏های اینترنتی عربستان همواره بوده و ممانعت نشده است.

در سال‏های اخیر از سوی علمای شیعه تلاش‏هایی صورت گرفته كه با علمای میانه رو وهابیت ارتباط برقرار شود تا حساسیت آنها به تشیع كاهش یابد؛ اما بسیاری از علمای معتدل وهابی از ترس تندروها جرأت نزدیكی به شیعیان را ندارند. مثلا هنگامی كه از “سلیمان العوده”(وهابی تجدیدنظرطلب) دعوت شد تا از مناطق شیعی بازدید نماید، گفت” از تندروها می‏ترسم!”. با این همه اخیرا قلم‏های وهابی جدیدی در روزنامه‏ها خواهان اعتدال در برخورد با شیعیان می‏شوند.

نحوه برخورد دولت عربستان با شیعه، مربوط به شخص ملك فهد یا ملك عبدالله نیست. در دیدگاه دولت سعودی اوضاع داخلی، منطقه‏ای و جهانی بسیار مهم است. در واقع دولت عربستان رابطه خود با شهروندان را با توجه به رویدادهای منطقه تنظیم می‏كند. نكته دیگر این است كه بهبود روابط ایران و عربستان به نفع شیعیان در عربستان و كل منطقه است و اثر مستقیم بر اوضاع شیعیان دارد.

منابع :

مصاحبه اختصاصی با امام جمعه قطیف عربستان در پایگاه مجمع جهانی شیعه‏شناسی:www.shiastudies.com

مقاله “ابراهیم غرایبه” تحت عنوان “ المسألتان السلفیه والشیعیه فی السعودیه” در پایگاه الجزیره: www.aljazeera.net

مقاله “عبدالعزیز الخمیس” تحت عنوان “العلاقه بین الشیعه والتیار السلفی” در پایگاه الجزیره: www.aljazeera.net


باشگاه کاربران تبیان ـ ارسالی از: puriya_j