نگاهی اجمالی و علمی به شیعیان عربستان
باشگاه کاربران: شیعیان در عربستان اگرچه اقلیت تأثیرگذار و مهمی به شمار میروند، اما همواره به دلیل فشارهای تندروها و افراطیون سلفی به مقامات و مسئولان سعودی، تحت فشار شدید هستند و در برخی مناطق و قبایل حتی از بدیهیترین و ابتداییترین حقوق انسانی نیز محرومند. آمار تأسفانگیز بیکاری جوانان شیعه ـ که به عمد دولت در مناطق شیعی مسئولان ادارات را از اهل سنت انتخاب میکند تا مانع از استخدام آنها شوند! ـ و بسیاری از مسائل دیگر مانند ممانعت از تحصیل در سطوح عالی که جوانان را مجبور میکند برای تحصیلات دانشگاهی به بحرین یا دیگر کشورهای عربی بروند، همه و همه از ظلم مضاعفی خبر میدهد که بر قشر محروم و مظلوم شیعه در سعودی میرود. در این مقاله یکی از کاربران، ما را با اوضاع اجمالی شیعیان عربستان البته به شیوه علمی، بیشتر آشنا کرده است:
تشیع در عربستان :
اساسا نقطه آغاز تشیع در جهان اسلام حجاز و بهطور مشخص مدینه منوره بوده است كه گروهی از صحابه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ همچون ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و ... ـ به پیروی از نص و اشاره پیامبر اعظم(ص) ـ هسته اولیه تشیع را در مدینه تشكیل دادند. بعدا در همان قرن اول تشیع به عراق و ایران نیز راه یافت؛ ولی همواره در مدینه نیز گروهی از شیعیان حضور داشتند. امروزه نیز گروهی از شیعیان كه به “نخاوله” شهرت دارند، در این شهر مقدس سكونت دارند.
شیعیان حدود ده درصد از مردم عربستان را تشكیل میدهند؛ یعنی جمعیت آنها حدود دومیلیون و هفتصدهزار نفر است. آنان غالبا در مناطق شرقی (استانهای احساء و قطیف) سكونت دارند. این مناطق در سال 1913 به دولت جدید عربستان ملحق شده است. هنگامی كه ملك عبدالعزیز منطقه شرقی را به قلمرو خود ضمیمه كرد، شیعیان با او توافق كردند كه بتوانند شعایر مذهبی خود را آزادانه به جا آورند. برخی از شیعیان نیز در حجاز و به ویژه مدینه منوره سكونت دارند. شیعیان اسماعیلی و زیدی نیز در “نجران” و جنوب سكونت دارند. تنها در ریاض سیهزار شیعه هستند كه برای كار و تجارت به آنجا آمدهاند.
شدت تنش میان شیعه و سلفیه :
تنش بین شیعه و سلفیه (وهابیها) از سال 1926 كه قبایل اخوان سلفی فعالیت خود علیه ملك عبدالعزیز سعودی را آغاز كردند، شدت یافت. آنان در یك گردهمایی انتقادات متعددی به ملك عبدالعزیز وارد كردند. نخست اینكه او خود را پادشاه نامیده بود؛ حال آنكه نظام پادشاهی حرام است. دوم اینكه او از اتومبیل و تلفن و تلگراف استفاده میكرد؛ حال آنكه این وسایل در نظرشان، جادو و حرام بود! سوم اینكه عبدالعزیز شیعیان احساء و قطیف را وادار به اجرای اسلام صحیح(!!وهابیت) ننموده بود.
فتوا علیه شیعه :
ملك عبدالعزیز در سال 1927 تصمیمگیری درباره مطالبات قبایل وهابی را به علما واگذاشت. علمای وهابی فتوا دادند كه پادشاه باید شیعیان را به بیعت بر پایه “اسلام صحیح” كه در كتاب التوحید محمد بن عبدالوهاب آمده!! وادار كند و آنان را از انجام شعایر شیعی بازداشته، مكانهای دینی آنها را كه جایگاه بدعت است منهدم كند.
اما عبدالعزیز به فتوای علما به طور كامل عمل نكرد جز اینكه مزار امامان بقیع(ع) را تخریب نمود و از عزاداری علنی برای امام حسین(ع) جلوگیری كرد. وی نتوانست شیعیان را به سنیگری و وهابیگری وادار كند؛ زیرا شرایط داخلی و خارجی دولت نوپای سعودی مانع از آن بود. از سوی دیگر عبدالعزیز در پی فرصتی برای كاستن دخالت وهابیها در اداره كشور بود؛ بنابراین طی جنگ “سبله” قبایل وهابی را سركوب كرد.
یكی از عوامل كه مانع از فشار بیشتر پادشاه سعودی بر شیعیان شد، این بود كه شیعیان در منطقهای حاصلخیز از نظر كشاورزی و اقتصادی زندگی میكردند و در پرداخت خراج به دولت نیز پایبندی داشتند. بنابراین درگیری با آنان به زیان دولت بود.
جریانهای سلفی پس از عبدالعزیز نیز همواره، فرزندان او را به سختگیری بر شیعیان واداشتهاند. آنان همواره نمایندگانی در نهادهای امنیتی داشتند كه برای اثبات وفاداری دولت به وهابیت، شیعیان را تحت فشار قرار میدادند.
اما به مرور زمان با تعدد و تنوع جریانهای سلفی، در زمان ما گرایشهای سلفی جدیدی بروز كردهاند كه تشیع را به عنوان یك واقعیت اسلامی میپذیرند.
فعالیتهای شیعیان عربستان :
در سال 1968 گروهی از شخصیتهای شیعه جنبش “طلائع الرسالیین” را تأسیس كردند كه از دل آن در سال 1975 سازمان “الثوره الاسلامیه” بیرون آمد. همچنین شیعیان عربستان در سال 1400ق دست به مخالفتها و ناآرامی علیه دولت سعودی زدند كه سركوب و بسیاری از آنها دستگیر، شكنجه و شهید شدند.
سازمان “الثوره الاسلامیه”(انقلاب اسلامی) پس از جنگ خلیج فارس(اوایل دهه نود) از شكل انقلابی خود فاصله گرفت و نام خود را به “الحركه الاصلاحیه” (جنبش اصلاحطلب) تغییر داد و اعلام كرد كه خود را یك جنبش وطنپرست میداند و در پی مطالبات همه مردم عربستان، به ویژه شیعیان از دولت سعودی است. رهبری این جریان را گروهی از شیعیان سعودی ساكن انگلستان و آمریكا بر عهده داشتند. “شیخ حسن صفار” كه مقیم دمشق بود، رهبری سیاسی آنها را بر عهده داشت و یکی از مراجع فقید مقیم قم نیز مرجعیت آنها را بر عهده داشت.
اما عبدالعزیز به فتوای علما به طور كامل عمل نكرد جز اینكه مزار امامان بقیع(ع) را تخریب نمود و از عزاداری علنی برای امام حسین(ع) جلوگیری كرد. وی نتوانست شیعیان را به سنیگری و وهابیگری وادار كند؛ زیرا شرایط داخلی و خارجی دولت نوپای سعودی مانع از آن بود
این جنبش فعالیت رسانهای بارزی را در خارج از كشور سامان داد و كتابها و نشریاتی منتشر نمود و یك كمیته بینالمللی حقوق بشر را تاسیس و با سازمان عفو بینالملل ارتباط برقرار كرد. سرانجام در اثر فعالیتهای این جنبش و پس از جنگ خلیج فارس، دولت عربستان مجبور شد به بهبود روابط با آنان اقدام كند. بنابراین در سال 1413ق/1993م مذاكراتی برای بهبود روابط آغاز شد. در نتیجه این مذاكرات چهل تن از زندانیان سیاسی شیعه آزاد شدند، اجازه ورود اعضای جنبش به داخل كشور صادر شد و دولت بررسی مطالبات شیعیان را آغاز نمود.
اكنون كه بیش از پانزده سال از آن تاریخ میگذرد، هنوز اكثر مطالبات شیعیان یا محقق نشده یا در حد نازلی تحقق یافته است. از این رو اخیرا برخی از شخصیتهای شیعه همچون “حمزه الحسن” مجددا از طریق رسانهها اعتراضات خود نسبت به دولت سعودی را تشدید كردهاند. دولت سعودی گرچه مذهب تشیع را عملا پذیرفته، اما قانونی در این باره وضع نكرده و شیعیان در قبال فشارها و حملات رسانهای، دستاویز قانونی محكمی برای دفاع از خود ندارند. شیعیان در ساخت مساجد آزادند؛ اما بازسازی مراقد امامان بقیع(علیهم السلام) و ساخت حسینیه همچنان ممنوع است. در امور دینی مثل نماز جماعت و جمعه و جلسات قرآن، آزادی وجود دارد. هر چند اگر احساس شود كه این فعالیتها در حال گسترش است، جلوگیری میكنند. در مناطقی كه شیعیان در اقلیت هستند، محدودیتها بیشتر است. اهانتهای نویسندگان سلفی به شیعیان در روزنامهها و شبكههای تلوزیونی و سایتهای اینترنتی عربستان همواره بوده و ممانعت نشده است.
در سالهای اخیر از سوی علمای شیعه تلاشهایی صورت گرفته كه با علمای میانه رو وهابیت ارتباط برقرار شود تا حساسیت آنها به تشیع كاهش یابد؛ اما بسیاری از علمای معتدل وهابی از ترس تندروها جرأت نزدیكی به شیعیان را ندارند. مثلا هنگامی كه از “سلیمان العوده”(وهابی تجدیدنظرطلب) دعوت شد تا از مناطق شیعی بازدید نماید، گفت” از تندروها میترسم!”. با این همه اخیرا قلمهای وهابی جدیدی در روزنامهها خواهان اعتدال در برخورد با شیعیان میشوند.
نحوه برخورد دولت عربستان با شیعه، مربوط به شخص ملك فهد یا ملك عبدالله نیست. در دیدگاه دولت سعودی اوضاع داخلی، منطقهای و جهانی بسیار مهم است. در واقع دولت عربستان رابطه خود با شهروندان را با توجه به رویدادهای منطقه تنظیم میكند. نكته دیگر این است كه بهبود روابط ایران و عربستان به نفع شیعیان در عربستان و كل منطقه است و اثر مستقیم بر اوضاع شیعیان دارد.
منابع :
مصاحبه اختصاصی با امام جمعه قطیف عربستان در پایگاه مجمع جهانی شیعهشناسی:www.shiastudies.com
مقاله “ابراهیم غرایبه” تحت عنوان “ المسألتان السلفیه والشیعیه فی السعودیه” در پایگاه الجزیره: www.aljazeera.net
مقاله “عبدالعزیز الخمیس” تحت عنوان “العلاقه بین الشیعه والتیار السلفی” در پایگاه الجزیره: www.aljazeera.net
باشگاه کاربران تبیان ـ ارسالی از: puriya_j