تبیان، دستیار زندگی
در بعضى از روایات روى ذكر یا فتاح براى حل مشكلات تكیه شده است، چرا كه این اسم بزرگ الهى كه به صورت صیغه مبالغه از فتح آمده بیانگر قدرت پروردگار بر گشودن هر مشكل و از میان بردن هر اندوه و غم، و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پیروزى است ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمز ذکر "یا فتاح"


در بعضى از روایات روى ذكر "یا فتاح" براى حل مشكلات تكیه شده است، چرا كه این اسم بزرگ الهى كه به صورت صیغه مبالغه از "فتح" آمده بیانگر قدرت پروردگار بر گشودن هر مشكل و از میان بردن هر اندوه و غم، و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پیروزى است، در واقع هیچ كس جز او "فتاح" نیست، و "مفتاح" و كلید همه درهاى بسته در دست قدرت اوست.


یا فتاح

قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ (سبا 25) قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ (سبا 26)؛ بگو: (شما) از آن چه ما مرتكب شده‏ایم باز خواست نخواهید شد، و ما(نیز) از آن چه شما انجام مى‏دهید باز خواست نخواهیم شد.

بگو: پروردگار ما، ما و شما را (در قیامت) گرد مى‏آورد، سپس بین ما و شما به حقّ داورى خواهد كرد و اوست داور دانا.

نكته جالب در این آیه این است كه اینجا پیامبر (صلی الله علیه وآله) مامور است در مورد خودش تعبیر به "جرم" كند، و در مورد مخالفان تعبیر به كارهایى كه انجام مى‏دهند! و به این ترتیب این حقیقت را روشن سازد كه هر كس باید پاسخگوى اعمال و كردار خویش‏ باشد، چرا كه نتایج اعمال هر انسانى چه زشت و چه زیبا به خود او مى‏رسد و طرز فكر توجیه گر دیگری كه قرآن به دفع و بطلان آن مى‏پردازد، این است كه انسان مى‏تواند عمل خود را به گردن دیگرى نهد. این كار اگر در دنیا ممكن باشد در آخرت هرگز ممكن نخواهد بود.

به عبارت دیگر آیه 25 سوره مباركه سبا دلیل محكمی است بر اینكه هیچ كس به گناه دیگران مؤاخذه نمی شود، و هر كس گروگان عمل خود خواهد بود چنانكه در آیه دیگری می فرماید: (كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِینٌ) (سوره طور، آیه 21)

ضمنا اشاره لطیفى به این نكته نیز دارد كه اگر ما اصرار به راهنمایى شما داریم نه به خاطر این است كه گناه شما را پاى ما مى‏نویسند و یا شرك شما ضررى به ما مى‏زند، ما روى دلسوزى و حق‏جویى و حق‏طلبى بر این كار اصرار مى‏ورزیم.

واژه "فتح" به طورى كه "راغب" در "مفردات" مى‏گوید: در اصل به معنى از بین بردن پیچیدگى و اشكال است، و آن بر دو گونه است: گاهى با چشم دیده مى‏شود، مانند گشودن قفل، و گاه با اندیشه درك مى‏شود مانند گشودن پیچیدگى اندوهها و غصه‏ها، و یا گشودن رازهاى علوم، و همچنین داورى كردن میان دو كس و گشودن مشكل نزاع و مخاصمه آنها

آیه بعد در حقیقت بیان نتیجه دو آیه قبل است، زیرا هنگامى كه به آنها اخطار كرد كه یكى از ما دو گروه بر حق و دیگرى بر باطلیم، و نیز اخطار كرد كه هر كدام از ما مسئول اعمال خویشتن هستیم، به بیان این حقیقت مى‏پردازد كه چگونه به وضع همگى رسیدگى مى‏شود، و حق و باطل از هم جدا مى‏گردد، و هر كدام بر طبق مسئولیتهایشان پاداش و كیفر مى‏بینند، مى‏فرماید: "به آنها بگو پروردگار ما همه ما را در روز رستاخیز جمع مى‏كند، سپس در میان ما به حق داورى مى‏كند" و ما را از یكدیگر جدا مى‏سازد، تا هدایت شدگان از گمراهان باز شناخته شوند، و هر كدام به نتیجه اعمالشان برسند. (قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنا بِالْحَقِّ)

اگر مى‏بینید امروز همه با هم آمیخته‏اند و هر كسى ادعا مى‏كند من بر حقم و اهل نجاتم، این وضع براى همیشه ادامه پیدا نخواهد كرد، و روز جدایى صفوف سرانجام فرا خواهد رسید، چرا كه "ربوبیت" پروردگار چنین اقتضا مى‏كند كه "سره" از "ناسره" و "خالص" از "ناخالص" و "حق" از "باطل" سرانجام جدا شوند، و هر كدام در بستر خویش قرار گیرند.

اكنون بیندیشید در آن روز چه خواهید كرد؟ و در كدامین صف قرار خواهید گرفت؟ و آیا پاسخى براى سؤالات پروردگار در آن روز آماده كرده‏اید در پایان آیه براى اینكه روشن سازد این كار قطعا شدنى است مى‏افزاید:

"اوست داور و جدا كننده آگاه" (وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ).

رب العالمین

این دو نام كه از اسماء الحسنى الهى است، یكى اشاره به قدرت او بر مساله جداسازى صفوف مى‏كند، و دیگرى به علم بى پایان او، چرا كه جدا ساختن صفوف حق و باطل از یكدیگر بدون این دو ممكن نیست.

تكیه كردن در آیه فوق بر روى عنوان "رب" (پروردگار) اشاره به این است كه خداوند مالك و مربى همه ماست، و این مقام ایجاب مى‏كند كه برنامه چنین روزى را فراهم سازد، و در حقیقت اشاره لطیفى است به یكى از دلائل "معاد".

واژه "فتح" به طورى كه "راغب" در "مفردات" مى‏گوید: در اصل به معنى از بین بردن پیچیدگى و اشكال است، و آن بر دو گونه است: گاهى با چشم دیده مى‏شود، مانند گشودن قفل، و گاه با اندیشه درك مى‏شود مانند گشودن پیچیدگى اندوهها و غصه‏ها، و یا گشودن رازهاى علوم، و همچنین داورى كردن میان دو كس و گشودن مشكل نزاع و مخاصمه آنها.

بنا بر این اگر در مورد جداسازى صفوف مخصوصا در آنجا كه همه با هم آمیخته‏اند این واژه به كار رفته، به خاطر همین است، چرا كه علاوه بر جداسازى در میان آنها قضاوت و داورى كه یكى از معانى فتح است نیز انجام مى‏گیرد و هر كدام را به آنچه استحقاق دارد جزا مى‏دهد.

قابل توجه اینكه در بعضى از روایات روى ذكر "یا فتاح" براى حل مشكلات تكیه شده است، چرا كه این اسم بزرگ الهى كه به صورت صیغه مبالغه از "فتح" آمده بیانگر قدرت پروردگار بر گشودن هر مشكل و از میان بردن هر اندوه و غم، و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پیروزى است، در واقع هیچ كس جز او "فتاح" نیست، و "مفتاح" و كلید همه درهاى بسته در دست قدرت اوست.

پیام‏های آیات:

1ـ اصرار انبیا بر هدایت مردم، از روى دلسوزى است نه به خاطر آن كه جبران گناه مردم بر عهده‏ى انبیا باشد و یا بالعكس. «قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا»

در بعضى از روایات روى ذكر "یا فتاح" براى حل مشكلات تكیه شده است، چرا كه این اسم بزرگ الهى كه به صورت صیغه مبالغه از "فتح" آمده بیانگر قدرت پروردگار بر گشودن هر مشكل و از میان بردن هر اندوه و غم، و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پیروزى است، در واقع هیچ كس جز او "فتاح" نیست، و "مفتاح" و كلید همه درهاى بسته در دست قدرت اوست

2ـ تواضع و ادب وسیله‏ى موفقیّت است. (كار خود را «جرم» و كار دیگران را «عمل» معرّفى مى‏كند.) «أَجْرَمْنا ... تَعْمَلُونَ»

3ـ اگر ارشاد شما در دنیا مؤثّر واقع نشد، نگران نباشید زیرا در قیامت به حساب همه رسیدگى خواهد شد. «قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا»

4ـ روز قیامت، هم یوم الجمع است، (روز گرد آمدن همه‏ى مردم) «یَجْمَعُ بَیْنَنا» و هم یوم الفصل. (روز جدایى مجرمان از نیكان) «ثُمَّ یَفْتَحُ»

5ـ داورى در قیامت بر اساس حقّ است. «یَفْتَحُ بَیْنَنا بِالْحَقِّ»

6ـ توجّه به معاد، انسان را در موضع‏گیرى‏ها و عملكردها حفظ مى‏كند. «یَفْتَحُ بَیْنَنا بِالْحَقِّ» (پرونده‏ى همه‏ى حیله‏ها و نفاق‏ها و زد و بندها و پیچیدگى‏هاى سیاسى و اجتماعى و ...، روزى باز مى‏شود و مورد بازخواست قرار مى‏گیرد.)

7ـ كسى جز خداوند، نه توان باز كردن پیچیدگى‏ها را دارد و نه از همه آنها آگاه‏ است. «هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

تفسیر نور ج9

تفسیر نمونه ج18

تفسیر هدایت ج10

تفسیر اثنی عشری ج10